به گزارش قدس آنلاین، حمایت ضمنی چین از روسیه و از طرفی حضور نیروهای نظامی حامی روسیه در اوکراین ، از یکسو و آموزش نیروهای مردمی و مداخله امریکا و ناتو در این کشور شرایط پیچیده ای را در این کشور ایجاد نموده است ، تا آنجا که برخی در این مسئله از « جنگ جهانی سوم » سخن به میان آورده اند.لذا برای مشخص تر شدن ابعاد این مسئله بین المللی ، به سراغ « دکتر علی سروش » تحلیلگر مسائل امریکا و هیات علمی دانشگاه و مسئول اسبق مرکز مطالعات امریکارفته ایم.
آقای دکتر به عنوان سوال اول بفرمایید علت اهمیت بحران اوکراین و ضرورت توجه به این مسئله چیست و چرا در رسانه ها مورد توجه قرار گرفته است؟
بحران اوکراین از دو منظر ، قابل تامل و مهم تلقی می شود : یکی از حیث تاثیراتی که در حوزه روابط بین الملل و آینده نظم بین المللی و نظام بین المللی خواهد داشت ، حائز اهمیت است. دوم از منظر جمهوری اسلامی این بحران قابل توجه است. چرا که این بحران می تواند در آینده دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران اثرگذار باشد. این بحران در واقع رقابت دو ابرقدرت در صحنه بین الملل است که تداوم آن به گونه ای فرصت را برای جمهوری اسلامی باز می کند و ظرفیتهای جدیدی را در دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران ایجاد می کند و همچنین درسهایی که می توان از این بحران و تحولات جدید در حوزه روابط بین الملل برای حوزه دیپلماسی ایران دریافت کنیم ، حائز اهمیت است.
علل شکل گیری بحران اوکراین را در چه عواملی می توان خلاصه نمود؟
اگر بخواهیم از علل شکل گیری بحران و مختصات این بحران عرض کنیم باید عنوان کرد که این بحران ، عمدتا از مداخله جبهه غربی و ناتو در اوکراین شروع شد و به صورت خاص با پیشنهاد الحاق اوکراین به ناتو به نقطه عطف خود می رسد. ناتو یا همان پیمان امنیتی نظامی آتلانتیک شمالی در برابر شوروی یا بلوک شرق سابق شکل گرفت و در نظم دو قطبی قابل تحلیل است. لذا روسها بعد از فروپاشی شوروی قائل بر این بودند که ناتو اساسا منحل شود ، اما نه تنها ناتو منحل نشد بلکه همواره سعی کرد قدرت و نفوذ خود را خصوصا در مرزها و حوزه نفوذ روسیه گسترش دهد.
عملا روسیه موفق نشد از الحاق کشورهای اروپای شرقی به ناتو جلوگیری کند اما الحاق کشورهای استقلال یافته از شوروی سابق ، همواره خط قرمز روسها بوده است و به نوعی الحاق جمهوری ها به ناتو را نقض حریم روسیه تلقی کرده است و همواره با تهدیدهای جدی مواجه بوده است.
از منظر نظم بین الملل چگونه می توان به بحران اوکراین نگریست؟
با جدی تر شدن بحث الحاق اوکراین به ناتو در سال ۲۰۲۱ ، روسها هزاران نفر از نیروهای نظامی خود را به مرزهای اوکراین فرستادند و تا به امروز این بحران هر روز در حال تشدید و گسترش است.
بصورت خاص بحران اوکراین ، گویای تحولات جدی در نظم بین المللی و نظام بین الملل است و از این منظر بسیار قابل تامل است.روسیه به عنوان یک قدرت جدید و یک ابرقدرت آینده نظام بین الملل ،در تلاش است ابرقدرتی خود را با پایان بحرران اوکراین به سود خود تثبیت کند و یک جایگاه ابرقدرتی را به دست بیاورد و به یک معنا ، نظم سه قطبی را در جهان رسمیت ببخشد.
از طرفی امریکا که امروز با بحران های مختلف داخلی و بین المللی مواجه است ؛ هم در تلاش است که روسیه را در مرزهای خود مهار کند و اجازه رشد ونفوذ بیش از این را به روسیه ندهد.
لذا هرکدام از طرفین اگر در این بحران پیروز شوند می توانند نظم آینده روابط بین الملل را رقم بزنند.
به نظر شما ،آینده روابط کرملین و کاخ سفید در قضیه لشگر کشی به کیف چه خواهد بود؟
اما اگر بخواهیم تحلیل کنیم چه آینده ای برای این بحران متصور خواهد بود ، باید به دو بازیگر اصلی این دو بحران یعنی روسیه و امریکا (وناتو) توجه کنیم . روسیه امروز با روسیه دهه گذشته متفاوت است. توانسته است بحران های مختلفی را پشت سر بگذارد و ارتباطات خوبی را با کشورهای منطقه بالاخص با چین به عنوان یک ابرقدرت جهانی برقرار کند. و در حال تبدیل شدن به یک ابرقدرت جهانی است.
روسیه از زمان شوروی سابق ، قدرت هسته ای و قدرت برتر نظامی در جهان محسوب می شده است و همچنان این قدرت خود را حفظ کرده است. در سوی دیگر امریکا و ناتو قرار دارند ، اما امریکا با امریکای دهه قبل قابل مقایسه نیست امریکا در دهه گذشته دچار چالش های جدی داخلی و بین المللی شده است. در حوزه داخلی چالش های اجتماعی گریبانگیر ایالات متحده شده است ، چالشهای اقتصادی ، کرونا و در نهایت چالش مشروعیت که در دوران ترامپ خیلی خودش را نشان داد.
در حوزه بین الملل امریکا با قدرتهای نوظهور و بصورت خاص چین و روسیه مواجه است و از همین رو، تمرکز خود را از غرب آسیا به شدت دارد کم می کند و میبینیم که چگونه از افغانستان و با چه فضاحتی خارج می شود . اینها همه بیانگر واقعیات امروز ایالات متحده و به تبع آن ناتو است.
حال در این رقابت، باید دید که کدامیک از این دو بازیگر می توانند این بحران را به سود خود خاتمه ببخشند.
گزینه های مختلفی برای بحران اوکراین متصور است ، یک گزینه حمله روسیه به اوکراین و ایجاد یک جنگ بین دو بازیگر یعنی روسیه و امریکاست. گزینه دوم عقب نشینی امریکا و برد روسهاست.گزینه سوم عقب نشینی روسها و برد امریکاست.و پزینه آخر که به نوعی برد – برد محسوب می شود انعقاد یک تفاهمم بر سر بحران اوکراین است. اما گزینه وقوع جنگ تمام عیار ، از این جهت که هر دو کشور ، قدرت هسته ای و اتمی محسوب می شوند ؛ بسیار دور از ذهن است و بعید است به چنگ تمام عیار منتهی شود. اگر چه که یک جنگ محدود، دور از ذهن نخواهد بود.
اما انعطاف روسیه و خالی کردن صحنه از سوی روسها بعید به نظر می رسد ؛ چراکه اوکراین و کشورهای استقلال یافته شوروی سابق ، خط قرمز روسیه محسوب می شود و در واقع روسها ، تهدید را در کنار مرزهای سرزمینی خود ، بر نمی تابند ، ضمن اینکه این مقطع زمانی مهمترین شانس روسیه برای تبدیل شدن این کشور به ابرقدرت بین المللی ، خواهد بود.
اما امریکایی ها همانطور که در روزهای گذشته نشان داده اند در حال خالی نمودن عرصه اند چرا که امریکا الان درگیر مسائل مختلفی است.لذا گزینه عقب نشینی امریکا و غرب محتمل تر است. اگر چه که طبیعتا جبهه ناتو تمام تلاش خود را خواهد کرد که این نقطه عطف تاریخی را اگر نتواند به نفع خود تغییر دهد ، لااقل مداخله جدی داشته باشد ، خصوصا که روسیه هم با مسائلی دست به گریبان است.
از جمله این که روسیه و اوکراین جزء یک خانواده و کشور محسوب می شدند و روابط جدی فرهنگی و تاریخی بین این دو کشور وجود دارد.وشکل گیری یک جنگ از لحاظ افکار عمومی روسیه هم پذیرفته شده نیست.
لذا به نظر می رسد در نهایت ما شاهد تحقق گزینه چهارم و به نوعی تفاهم بین امریکا و روسیه خواهیم بود که بیشتر به نفع روسها خواهد بود و قدرت روسیه را بیشتر تثبیت خواهد کرد.
مهمترین تاثیرات این بحران بر دیپلماسی جمهوری اسلامی چه خواهد بود؟
نکته آخری که قابل توجه است، تاثیر این بحران بر دیپلماسی جمهوری اسلامی می تواند داشته باشد.
قبل از بررسی تاثیر باید به این نکته اشاره کرد که درس مهمی که می شود از این بحران گرفت اینست که امروز چرا اوکراین محل مناقشه و بحران شده است؟ علت آن است که در گذشته نه چندان دور ،اوکراین که قدرت نظامی و هسته ای بود با توافقاتی که صورت گرفت ، قدرت هسته ای و برتر نظامی خود را از دست داد و امروز ما شاهد این هستیم که ما در این میدان ،عرصه قدرت است که خود را بر دیپلماسی تحمیل می کند هیچ دیپلماسی نمی تواند جلوی قدرت نظامی را بگیرد.
اما تاثیر این بحران بر دیپلماسی ایران است که ایران بعنوان کشوری که همواره در رویارویی جدی با امریکا بوده است ، بدلیل تضاد راهبردی ایران وامریکا ، با شکل گیری ابرقدرت جدید به نام روسیه ، فرصت جدیدی برای ایران مهیا خواهد شد تا ایران بتواند به دیپلماسی همسایگی خود و بسط قدرت خود در میان متحدان منطقه پیرامونی خود بیفزاید ، چرا که طبیعتا امریکا بیشترین تمرکز خود رادر این حوزه قرار خواهد داد و این بحران می توان ایران و روسیه را به منافع مشترک بیشتری نزدیک کند.و ایران به کمک دیپلماسی خود باید بتواند در این بحران ، منافع خود را بهره برداری کند و استمرار این بحران فضای بازتری را برای دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران مهیا خواهد کرد.
نظر شما