بر همین اساس، مرکز مطالعات اسلامی معاصر دانشگاه علوم اسلامی رضوی نشستی با عنوان «نظریات علوم انسانی در زمینه زیارتپژوهی و امکان همافزایی با مسئله زیارت در تمدن اسلامی» برگزار کرده که در آن پیمان اسحاقی، دانشجوی دکترای انسانشناسی دانشگاه آزاد برلین به ارائه دیدگاههایش در این موضوع و بهخصوص زیارت در علوم انسانی بینالملل پرداخته است. در ادامه خلاصهای از دیدگاههای این پژوهشگر علوم اسلامی در این نشست را از نظر میگذرانید.
جایگاه کتاب «صور ابتدایی حیات دینی» و دیدگاههای دورکیم در خصوص زیارت
تقریباً در همه آثاری که در زمینه نظریه زیارتی نوشته شده، پیشینه بحث نظری در خصوص زیارت را به امیل دورکیم و کتاب «صور ابتدایی حیات دینی» او میرسانند. دورکیم در این کتاب به صورت مستقیم در خصوص زیارت صحبت نکرده ولی بعداً زیارتپژوهان در علوم انسانی از تعریفی که او از مسئله دین ارائه داده بسیار استفاده کردهاند.
نکته این است در کشور ما وقتی دورکیم خوانده میشود در بسیاری از موارد، مطالبی که ایشان در خصوص جوامع ابتدایی یا شکلگیری دین گفته، کاملاً فهمیده نمیشود چرا که ما از منظر ادیان ابراهیمی به مفاهیمی که او اشاره کرده نگاه میکنیم. ما برای اینکه بتوانیم نظر او را درست بفهمیم -که بیشتر درباره سنتهای متعلق به جوامع ابتدایی است- باید خودمان را به جای ایشان قرار دهیم؛ به عبارت دیگر تصور کنید با مردمی از قبیلهای مواجه میشویم که هنوز تحت تأثیر ادیان ابراهیمی نیستند و میخواهیم بفهمیم چرا اینها دست به برخی اقدامات مذهبی یا فرهنگی یا آیینی میزنند. تفسیر ساختار ادیان ابراهیمی این است اینها یک نبی یا رسول داشتهاند و در طول تاریخ این امر در بینشان کمرنگ شده و برای اینکه زندگی اجتماعی خودشان را بسازند دست به برخی رفتارها یا آیینها یا مسائلی که از نظر ما خرافی است زدهاند. این کارهایی که ما میگوییم خودشان ساختهاند تا زندگی اجتماعیشان را اداره کنند، دقیقاً موضوع مورد مطالعه انسانشناسان و جامعهشناسان بوده است. یعنی بخش اولی که میگویید خداوند به صورتی اینها را هدایت کرده و اینها یک نبی داشتهاند، عاداتی برای خودشان ساختهاند که جامعهشان را اداره کنند، منابع الهام برای امثال دورکیم بوده است. به عبارتی آنها گزارشهای سفرنامهنویسان، مردمشناسان یا شرقشناسان را میخواندهاند و میشنیدهاند یک قبیلهای در جایی از جهان هست که آیینی دارد و در آن برای خدای باران دعا میکنند. حالا تفسیر ما از این واقعه چیست؟ میگوییم اینها یک چیزهایی ساختهاند که بتوانند با همدیگر زندگی کنند. قسمت دوم حرفی که ما میزنیم، قسمت اصلی حرفی است که دانشمندان علوم اجتماعی میزنند. آنها میگویند پس ذات ادیان اینطور است. ما میگوییم یک مسئله وحی وجود دارد و بعد از آن، وحی منقطع شده و زندگی اجتماعی شکل گرفته و اینها قوانینی را برای خودشان ساختهاند. این حرف دورکیم یا بقیه دانشمندان علوم اجتماعی معطوف به همین قسمت دوم است. مثلاً دورکیم میگوید–خودش سفر نکرده ولی خیلی خوانده است- قبیلهای هست که برخی روزها جمع میشوند و همه با همدیگر پرچمی را بلند میکنند و اورادی را بر پرچم میخوانند و بعد هر کسی به سمت خانه خودش میرود. یا در نظریه «آیینهای گذار» ون جنپ میخوانیم در برخی از روستاها یا مناطق عشایری یا قبیلهای آفریقا روزی را برای اینکه کسی به بلوغ برسد، تعیین میکنند. برای اینکه این به بلوغ رسیدن تعین پیدا کند مثلاً این آقا را میآورند و لباسهایی را بر او میپوشانند و میگویند شما امشب را برای اولین بار تنها بیرون از قبیله در جنگل زندگی کن. خب اینها این مطالب را میخواندند و سعی میکردند این رفتارهای متفاوت را که در جوامع مختلف وجود دارد تفسیر کنند. به همین دلیل حرفی که دورکیم و دیگران دارند برای توضیح دادن این قضایاست. حرف دورکیم این است در همه گروههای انسانی (آن مفهوم جامعه) یک مفهومی است که سر آن اتفاق نظر وجود دارد. او میگوید من به جوامع قدیمی نگاه کردم و دیدم این جوامع از طریق آیینهای جمعی با هم بودگی و خودشان را تقویت میکنند. این تقویت یک تقویت فانتزی نیست بلکه تقویتی است که بر اساس آن زندگی روزمره تضمین میشود.
بنابراین تأکید دورکیم به مسئله دین که در بحث زیارت خیلی مورد استفاده قرار گرفته در نگاه خودش این است این آیینهای مذهبی -که البته خودش به طور مستقیم در موردش صحبت نکرده- سازوکاری است که عقلای جامعه برای آن گذاشتهاند تا وحدت و قدرت و هماهنگی مردمی که با هم زندگی میکنند تضمین شود. اگر جلوتر برویم به این مسئله میرسیم که نظریهپردازان امروز زیارت نیز به آن اذعان دارند. سؤال این است تا چه اندازه میتوانیم حرفی را که دورکیم در خصوص یک قبیله در آفریقا برای توجیه و تفسیر واقعهای که در آنجا میافتد زده برای توضیح مسئله زیارت امام رضا(ع) استفاده کنیم؟
سایمون کلمن، مهمترین نظریهپرداز زیارت
حتی سایمون کلمن که مهمترین نظریهپرداز زیارت است، بحثش این است از یک سو نمیتوان یک سنت زیارتی درون یکی از ادیان ابراهیمی را با این نظریهها توضیح داد و از سوی دیگر نمیتوان نظریهای که برای مثلاً زیارت نوه پیامبر اسلام در قرن سوم دارید را با آنچه در این قبیله آفریقایی اتفاق میافتد توضیح داد. باید این مسئله را حل کرد. مشکل از آنجایی بهوجود میآید که شما میخواهید یکی را با دیگری توضیح دهید.
پس ما اول باید بفهمیم دورکیم چه گفته و بعد ببینیم این حرف را برای کجا زده است. دورکیم اینقدر عاقل بوده که سعی نکند مثلاً حج را با این نظریه توضیح دهد. این مسئله خیلی بزرگی است. پس نظریهپردازی در خصوص زیارت هر چند با شخص آقای دورکیم شروع نشد ولی نظریهپردازان پس از او خیلی از او استفاده کردند و بحثشان نیز این بود اتفاقاتی وجود دارد که از جریان عادی زندگی متفاوت است و اینها ایجاد شور جمعی میکند. شما این را میتوانید با زیارت اسلامی مقایسه کنید. حالا زیارت اسلامی که یک کسی میآید و زیارتی را در خلوت شب انجام میدهد تا چه اندازه با آنچه دورکیم با عنوان رویداد متفاوت از جریان عادی زندگی برای توضیح زیارت استفاده میکند، قابل بیان است؟
اگر روزی کل شهر مشهد تعطیل میشد و در خانه ماندن گناه بود و همه باید به زیارت حضرت رضا(ع) میرفتند احتمالاً شور جمعی ایجاد میکرد. ولی آیا میتوان اینکه کسی بیخبر از بقیه به زیارت میرود و برمیگردد را با این نظریه توضیح داد؟ بنابراین ما باید بفهمیم اول از همه دورکیم این حرف را در چه کانتکس و بافتی زده و بعد ببینیم آیا سیستمهای ما با این قابل توضیح هست یا خیر؟
نظریه «آیینهای گذار» ون جنپ
نفر بعدی که در مقوله زیارتپژوهی خیلی به او ارجاع داده میشود، نظریهپرداز «آیینهای گذار» یعنی ون جنپ است. آیینهای گذار چیست؟ او این نظریه را برای توضیح برخی رفتارهایی که در فرهنگهای ابتدایی دیده میشد، مطرح کرد. او میگوید این آیینهای گذار معطوف به بحرانهای زندگی هستند. ون جنپ توضیح میدهد بحرانهایی در زندگی وجود دارد که مردم بر اساس آن یکسری آیینهای گذار انجام میدهند و این آیینهای گذار معمولاً مکان، وضعیت یا موقعیت اجتماعی یک نفر را که عموماً با مسئله سن در ارتباط است تغییر میدهد. حالا در برخی از فرهنگهای اسلامی، مثلاً آیین ختنهسوران یک نوع آیینهای گذار به حساب میآیند. او با نگاه به فرهنگهای مختلف سه مرحله را برای آیینهای گذار تعریف میکند. مرحله اول، مرحلهای است که فرد از جامعه جدا میشود. مرحله دومی که همه آیینهای گذار دارند این است که فرد دگرگونی را تجربه میکند و آن را آستانگی نام میگذارد. سومین مرحله نیز ادغام نام گذاشته میشود که فرد به جامعه
برمیگردد.
در بحث تمدن اسلامی، مرحوم آقای صدیق سروستانی مقالهای با عنوان حج و آیینهای گذار دارد که در آن سعی کرده آیینهای حج را با آیینهای گذار تطبیق دهد. روش صدیق سروستانی یکی از روشهای قابل توضیح کردن آیینهای گذار برای آیینهای اسلامی است. روش دیگر، رویکردی است که میگوید آیینهای گذار را عقلای جامعه شکل دادهاند تا یک امر عرفی در جامعه حل شود. در نگاه اول خود خداوند برای اینکه انسان را در زندگی دینی و عباداتش مصممتر کند، آیینهای حج را مثلاً آیینهای گذاری قرار داده، چرا که انسان جز از این طریق دست از کارهای بدش برنمیدارد.
دانشمندان مسلمان به صورت مفصل آیینهای گذار را به حج تطبیق دادهاند. اینجا دو نگاه میتواند وجود داشته باشد. یک نگاه متدین که بگوید حج قابل توضیح بهوسیله آیینهای گذار نیست، چرا که چیزی است که خداوند برای انسان وضع کرده است. یک نگاه دیگر دینی نیز وجود دارد با این زاویه که خودِ خداوند انسان را اینگونه خلق کرده که برای عوض شدن به جعل و قرار دادن آیین نیاز داشته باشد.
سایمون کلمن که الان مهمترین نظریهپرداز جهانی زیارت است، با نگاهی که مثلاً میخواهد میان انواع زیارت در جهان را تسهیل کند، میگوید مثلاً حج را نمیتوان با این نظریه توضیح داد چرا که آیینهای گذار را انسانهای عرفی برای حل مشکل خودشان خلق کردهاند و نمیتوان گفت مسلمانها یک آیین گذار را ساختهاند تا شهروند جدیدی را برای خودشان بسازند. سؤال از منظر علوم اجتماعی این است اگر این تأثیر اجتماعی بارزی ندارد، نمیتوانیم بگوییم آن را مردم خلق کردهاند.ویکتور ترنر به همراه همسرش اولین پژوهشگرانی بودهاند که نظریههای «ون جنپ» و دورکیم را روی زیارت آوردند. خود ون جنپ اصلاً در مورد زیارت صحبت نکرده ولی آقای ویکتور ترنر اینها را روی زیارت پیاده کرده است. تأکیدش هم روی مرحله دوم یعنی مرحلهای است که فرد جدا از جامعه میشود. میگوید مرحله جدایی، یک چیزی را میسازد که او اسم آن را «جماعتواره» میگذارد. مثلاً کسانی که از شهر و دیار خودشان آمدهاند و خود را به حرم رساندهاند، یک جماعتواره را تشکیل میدهند که کارهای مشترکی را در آنجا انجام میدهند.
در دورانی که دیدگاههای ترنر با انتقادهایی روبهرو شده بود، سایمون کلمن دوباره با کارهایی که انجام داد دیدگاههای ترنر را احیا کرد. او میگوید گفتمانهای ناهمساز که در جریان زیارت دیده میشود ممکن است با هم کنار بیایند و باید این جماعتوارگی را جدی گرفت. یعنی چه آن ثروتمندی که برای زیارت، بهترین هتل را رزرو کرده و چه آن زائر فقیری که از کشور فقیر به مهمانسرا آمده با همدیگر یک جماعتواره را شکل میدهند، چرا که فرای اختلافات، اینها با هم کنار خواهند آمد.
تلاش برای تولید نظریه اولیهای مبتنی بر زیارت اسلامی
به باور سایمون کلمن زیارت را نمیشود شناخت جز اینکه همه رویکردهای مادی، فکری، مسائل اجتماعی و روانشناسی و امثالهم را کنار همدیگر داشته باشیم. او میگوید ما تا کنون فهمیدهایم عدهای باید دانش الهیاتی، تاریخی، اجتماعی و امثالهم را داشته باشند تا بتوانند در مورد این جماعتواره اظهارنظر کنند.
ما باید با مطالعه، مشاهده، مصاحبه، مشاهده همراه با مشارکت، مردمنگاری، پرسشنامه و انواع روشهای کیفی و کمی نسبت رسانه، محیط زیست، مادیت و امثال اینها را با نظریههای زیارتی دربیاوریم و تلاش کنیم نظریههای اولیهای مبتنی بر زیارت اسلامی پیدا نموده و آنها را در مقیاس جهانی عرضه و بازخورد دریافت کنیم و یک قدم به جلوتر برویم.
نظر شما