تحولات منطقه

به باور پژوهشگران برخلاف نگاه اقتصادمحور به دیپلماسی گردشگری، دیپلماسی زیارت نگاهش به گردشگر یا زائر صرفاً به عنوان محلی برای کسب درآمد نیست بلکه در آن، دولت می‌خواهد ذهنیت زائران را به نفع خود تغییر دهد و از او مُبلغی برای سیاست‌های خود در کشورهای خارجی بسازد؛ چیزی که اگر اتفاق بیفتد باید گفت دیپلماسی زیارت محقق شده است.

رشد گفتمان رضوی، محور دیپلماسی زیارت
زمان مطالعه: ۶ دقیقه

اما الزامات تحقق چنین هدفی چه می‌تواند باشد؟ ما با طرح پرسش‌هایی حول چگونگی تحقق این مهم، سعی کرده‌ایم به دنبال پاسخی روشن و شفاف از حجت‌الاسلام سیدعباس نبوی باشیم؛ کسی که مسئولیت‌های اجرایی نظیر معاونت پژوهشی و آموزشی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، معاون فرهنگی و پژوهشی نهاد نمایندگی رهبری، عضویت در شورای فرهنگ عمومی کشور و مسئول نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه تربیت مدرس را بر عهده داشته و هم اکنون ریاست مؤسسه پژوهشی تمدن و توسعه اسلامی را برعهده دارد. 

جناب نبوی، اگر دیپلماسی زیارت بخواهد از نقطه‌ای آغاز شود، بالطبع باید از نقطه کانونی آن در ایران یعنی مشهد آغاز شود. شما ظرفیت‌های فعلی این شهر را برای تحقق دیپلماسی زیارت چطور ارزیابی می‌کنید؟
امام رضا(ع) جایگاه عمومی و گسترده‌ای در کل جهان اسلام در طول تاریخ تمدنی اسلامی دارد. موقعیت ممتاز ایشان ناشی از این است در دوره‌ای که خلفای عباسی بیش از هر چیزی چهارقبضه به قدرت چسبیده‌ و حتی راهبران فقاهتی مذاهب اربعه را زیر فشار قرار داده بودند، شخصیت برجسته‌ای چون حضرت رضا(ع) تنها کسی بود که توانست با چنان شرایطی معارفی را مطرح کند که اصلاً جنبه تمایز مذهبی ندارد؛ یعنی اگر مراجعه کنید می‌بینید حضرت مباحثی را در دورانی که در طوس و مرو بودند مطرح کردند که مربوط به گستره کلی اسلام و رشد اسلامی است. بنابراین در میان علما و دانشمندان مذاهب اسلامی نوعی علاقه‌مندی و هواداری و اشتیاق به حضرت رضا(ع) به وجود آمد. بنده این را در سفرهای دیپلماسی خارج از کشور در دوره‌ای که عرصه‌هایی از دیپلماسی فرهنگی بر عهده بنده بود، به‌خوبی احساس می‌کردم.
در سازمان فرهنگ و ارتباطات بخش‌هایی مربوط به رشد گفتمانی – فکری را دنبال می‌کردم و اختیارات وسیعی هم داشتم بنابراین از نزدیک در برنامه‌ریزی‌ها این را احساس کردم. در میان مصری‌ها، لبنانی‌ها و اهل ترکیه بودم و می‌دیدم مثلاً پروفسور رضا آیهان که رئیس شورای دانشگاه‌های ترکیه بود در یکی از جلسات خصوصی به من گفت اسمم رضاست چون ما حقیقتاً علوی و شیعه هستیم که بعد من دعوتش کردم به ایران بیاید. وقتی با دعوت من مواجه شد، گفت: من به این شرط می‌آیم که برنامه مشهد من را مستقل و درست بگذارید. ما سه روز برای ایشان برنامه برای مشهد گذاشتیم. ایشان آمد و اول هم گفت می‌خواهم قدمگاه بروم. یک‌روز قدمگاه رفت و بعد از آن برای زیارت به مشهد آمد. آقای سلیمان کتانی که از دانشمندان لبنانی‌الاصل معروف مسیحیت است و در مورد حضرت امیر(ع) مقالات و کتاب دارد را دعوت کردیم و یکی از نکاتش این بود سفر به مشهد حتماً در برنامه‌اش باشد. شاید تعجب کنید «دروزی»‌های لبنان که به نوعی شاخه انحرافی از اسلام هستند، به حضرت رضا(ع) توجه خاصی دارند. بنابراین این موقعیت خاص و ممتاز به صورت یک موقعیت بین‌المللی کامل در خصوص مشهدالرضا وجود دارد که چه بسا در عتبات وجود نداشته باشد. بالاخره ماجرای شهادت حسنین(ع) و بقیه ائمه شاید جبهه‌بندی‌های دوران اسلامی را تداعی کند اما در خصوص حضرت رضا(ع) این بحث‌ها وجود ندارد. این بنیاد بسیار مهمی است. ضمن اینکه معارف خود حضرت رضا(ع) فضای گفتمانی بسیار گسترده‌ای را در بخش مربوط به مسائل حیات اجتماعی و الوهی دربرمی‌گیرد. 
بنده بارها و بارها به دوستان تأکید کرده‌ام محور حرکت زیارت و دیپلماسی زیارت و پس از آن گردشگری، باید بحث رشد گفتمانی باشد. برگزاری نشست‌ها، اندیشه‌ورزی‌ها و اجلاس‌ها همواره باید وجود داشته باشد و بالطبع در کنارش عامه مردم هم برای زیارت می‌آیند. ظرفیت، ظرفیت بسیار بالایی است اما از آن هیچ استفاده‌ای نمی‌شود و فقط به دیپلماسی زیارت، آن هم در وجه مناسکی‌اش توجه می‌شود. من از این فضا گلایه‌مندم. هیچ زیرساختی هم در مشهد برای این مسئله آماده نشده است؛ یعنی اگر شما همین الان در کشورهای اروپایی و آمریکا و کانادا نه فقط برای مردمشان بلکه برای همین ایرانی‌های مقیم آنجا یک فرصت ایجاد کنید و فراخوانی برای یک برنامه گردشگری و برنامه دیپلماسی معنوی و رشد و فرصت‌های اندیشه‌ورزی، آموزش و گفت‌وگو فراهم کنید به سرعت چنان استقبالی می‌شود که ظرفیت‌های موجود مشهد پاسخگویش نخواهد بود. یعنی نمی‌توانید ۲۰۰ یا ۵۰۰ نفر دانشگاهی جمع و یک هفته برنامه خوب اجرا کنید.
در چنین موقعیتی هم نمی‌شود صرفاً به این افراد بگویید بیا فلان مناسک و مستحبات را انجام بده، بلکه بخش زیادی از برنامه‌ها باید مبتنی بر یک پرورش روحی و معنوی اتفاق بیفتد.
آیا مشکل را از دیپلماسی فرهنگی و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی می‌دانید؟ چون به نظر می‌رسد ضعیف عمل می‌کنند.
این مسئله فاجعه دیوان‌سالاری عجیبی است و من نمی‌خواهم پرونده‌اش را باز کنم. اگر آن فاجعه نبود که من در آنجا ماندگار بودم. اینکه از سال ۸۴-۸۳ نخواستم آن را دنبال کنم چون برایم واضح بود از درون ساختاری که بسیاری از نیروها به دنبال این هستند مأموریت خارج از کشوری داشته باشند، سه چهارسال بروند و تنوعی در حقوق دریافتیشان هم اتفاق بیفتد، نمی‌توان کاری را پیش برد. نه اینکه خود نیروها اشکال داشته باشند، بلکه مسیر اشکال دارد. 
نیرو را می‌توان به سمت بهتری سوق داد. همه شاید ظرفیت نداشته باشند اما بخش قابل توجهی را می‌توان سوق داد. اما اصل ماجرا مربوط به یک حرکت غیردولتی است. اصلاً بهتر است آن را دولتی تعریف نکنیم. آستان قدس برای انجام این کار چه چیزی کم دارد؟ به نظر من هیچ چیز. همان رایزن ما می‌تواند به عنوان نیرویی قرار بگیرد که در کشور مربوط، برنامه‌ای که آستان می‌خواهد را با تصویب مدیران ارشد دولت، دنبال و پیگیری کند. هیچ کار دشواری نیست. می‌تواند فراخوان بدهد نیروها را ثبت‌نام کند. منتها اینجا چه ظرفیتی وجود دارد؟ هنوز بین خوف و رجای سر برآوردن حجتیه در مشهد هستیم. معنایش این است حوزه مشهد خودش را آماده نمی‌کند. وقتی خودش را آماده نکند نمی‌تواند جلو رود.
دانشگاه علوم رضوی، زمانی که تأسیس شد قرار بود دانشجویان آماده شوند تا بتوانند به صورت زبان گویای گفتمان رضوی کار کنند. خوب است این نیروها سازماندهی شوند. فرصت بیشتری برای آموزش‌های جدید گذاشته شود تا توانایی‌های زبان دانشجویان بیشتر گردد و نیروهای توانمند پایه ساخته شوند.  تا کنون این مسئله را مطرح کردم؛ با این بخش‌هایی که می‌توانند کار کنند ارتباطی تنظیم و برنامه‌هایی دنبال شود. آن قدر کانون در اروپا و آمریکا وجود دارد که از شمار بیرون است.اصلاً فرض کنید سلفی‌هایی که در اهل سنت در اروپا پراکنده‌اند و زیادند جماعت مسلمین دارند، انواع و اقسام مدل‌ها را دارند همه این‌ها آنجا حضور دارند و کار می‌کنند. باید ارتباط تقویت و فضای گفتمانی خوب و قوی 
ایجاد شود.

چه ظرفیت‌های دیگری برای دیپلماسی زیارت و عواید حاصل از آن برای این شهر و کشور متصور است؟
اگر دیپلماسی فرهنگیمان زنده و فعال بود در این تحریم‌ها این طور لطمه نمی‌خوردیم. به این دلیل لطمه خوردیم که بعد سیاسی و حکومتی قدرت وقتی در آنجا تصمیم گرفت کسی در مقابلشان نایستاد. اگر دیپلماسی فرهنگیمان قوی بود، اگر با اساتید دانشگاه‌ها، با بخش‌هایی که مربوط به دانشکده‌های علوم مذهبی است مثل دانشگاه کلمبیا در نیویورک که دانشگاه برجسته‌ جهانی است و بخش خاصی مثل دانشکده مطالعات مذهب کاتولیک دارد ارتباط می‌گرفتیم این‌قدر زیر فشار قرار نمی‌گرفتیم. 
در اروپا مؤسسات مطالعات ادیان و مباحث ادیان به صورت گسترده‌ای وجود دارد که خودش یک ظرفیت در همین راستاست. می‌گوییم سازمان فرهنگ و ارتباطات ضعیف شده و به یک بخش تابع و کوچک وزارت ارشاد تبدیل شد که در آن فحول و چیره‌دستان و شخصیت‌های ارزنده مطالعاتی اندیشه‌ای اسلامی به حاشیه رفتند ولی آستان قدس که می‌تواند مستقل این کار را انجام دهد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.