تحولات منطقه

۸ اردیبهشت ۱۴۰۱ - ۱۲:۱۹
کد خبر: ۷۹۶۳۳۱
سرنوشت فلسطین در صندوق رأی
زمان مطالعه: ۱۰ دقیقه

در دنیا ۳ طرح سیاسی عمده ناظر به حل مساله فلسطین یعنی قدیمی‌ترین بحران برجا مانده در نظام بین‌المللی داریم. ۲ طرح سیاسی که قدمت بیشتری دارند نتوانسته‌اند باعث برون‌رفت از بن‌بست فعلی شوند. طرح اول که توسط ایالات‌متحده، روسیه، اتحادیه اروپایی و سازمان ملل متحد پیشنهاد شده، معروف‌تر و مشهور به طرح «۲ دولتی» است که بر ایجاد ۲ دولت مستقل فلسطینی و اسرائیلی در سرزمین تاریخی فلسطین تاکید می‌کند. کمیته چهارجانبه صلح متشکل از طرف‌های مذکور این طرح را مورد حمایت قرار می‌دهد. 

طرح دیگر طرح تک‌دولتی است که مطلوب صهیونیست‌ها و حامیان آنهاست و این اواخر دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور پیشین آمریکا نمایندگی اجرای آن را بر عهده داشت. بر این اساس باید یک دولت یکپارچه اسرائیلی درون اراضی فلسطین ایجاد شود به پایتختی بیت‌المقدس (اورشلیم)؛ قدسی که البته به طور کامل در اختیار حکومت یهودی قرار می‌گیرد. بخش‌هایی از نوار غزه در اختیار مصر و بخش‌هایی از کرانه باختری و جمعیت فلسطینی در اختیار فلسطینیان قرار می‌گیرد. به عبارت دیگر، از مساحت ۲۷ هزار کیلومترمربعی سرزمین تاریخی فلسطین، ۲۳ تا ۲۴ هزار کیلومترمربع آن بر اساس این طرح به چنگ اسرائیلی‌ها خواهد افتاد. سال‌های سال بود در داخل سرزمین‌های اشغالی، صهیونیست‌های دست‌راستی بویژه رهبری جریان لیکود، طرح دولت یکپارچه یهودی را دنبال می‌کردند که چیزی نبود جز همین طرح به اصطلاح صلح ترامپ یا «معامله قرن» که ترامپ و دامادش از آن پرده‌برداری کردند. 

طرح سیاسی سوم اما اخیرا توسط جمهوری اسلامی ایران ارائه شده است. این طرح که تحت عنوان «همه‌پرسی در فلسطین» برای نخستین‌بار توسط رهبر حکیم انقلاب مطرح شد، معتقد به برگزاری همه‌پرسی میان ساکنان اصلی فلسطین اعم از مسلمانان، یهودیان و مسیحیان توسط ساختاری تحت نظارت سازمان ملل متحد است. هر نظامی از دل صندوق‌های این همه‌پرسی بیرون بیاید، نظام سیاسی جدید فلسطین را شکل می‌دهد. 

طبیعتا ۲ طرحی که ابتدا ذکر شد به خاطر سابقه بیشتری که در مطرح کردن‌شان وجود دارد و همین‌طور تبلیغات دستگاهی غربی‌ها، برای افکار عمومی جهانی شناخته‌شده‌ترند. با این حال سومین طرح، انطباق کاملی بر استانداردهای بین‌المللی بویژه ملاک‌های غربی دارد. حال بر رسانه‌های مقاومت و مستقل جهان است که بیشتر به چنین طرح استانداردی بپردازند. 

در رابطه با طرح اول که توسط کمیته چهارجانبه صلح شامل سازمان ملل متحد حمایت می‌شود، باید گفت طبیعتا در این سازمان به ثبت رسیده است و هنوز جای کار بسیاری دارد. حتی بر اساس این طرح بین‌المللی بوده که اجازه داده شده سفارتخانه‌های فلسطینی در کشورهای مختلف ایجاد شوند. با همه اینها این طرح هنوز توفیقی حاصل نکرده است. اولا بشدت توسط رژیم صهیونیستی که به شکلی متناقض در واقع به عنوان ضامن اجرایی ۴ طرف تشکیل‌دهنده کمیته صلح در سرزمین فلسطین در نظر گرفته شده، مورد مخالفت قرار می‌گیرد. ثانیا بخش عمده جمعیت ملت فلسطین نیز با آن مخالفند، چرا که صاحب این دیدگاه اصیل هستند که این سرزمین تاریخی باید از نهر (رود اردن) تا بحر (دریای مدیترانه) امتداد داشته باشد. 

در مورد طرح دوم یا «معامله قرن» که توسط ترامپ و اعوانش معرفی شد نیز باید به این موضوع اشاره کرد که نه‌تنها در سازمان ملل به ثبت نرسیده بلکه اجماع جهانی هم درباره آن به وجود نیامده است. به عنوان مثال، اتحادیه اروپایی و روسیه آن را قبول ندارند، یعنی طرح دوم از ۳ ضلع بین‌المللی طرح ناکام اول نیز بی‌بهره است. این طرح فقط به خاطر قلدرمآبی آمریکایی‌ها سرپا مانده است، همان آمریکای قلدری که با نقض قوانین و موازین بین‌المللی ۲ مقام ارشد نظامی ۲ کشور عضو سازمان ملل را ترور می‌کند. بنابراین عمر «معامله قرن» نیز به پایان دوران ابرقدرتی آمریکا گره خورده است. 

این در حالی است که نقطه مقابل این طرح یکجانبه آمریکایی، طرح سومی است که توسط جمهوری اسلامی معرفی شده و کاملا منطبق بر حقوق و موازین بین‌المللی و مسائل حقوق بشری نیز هست. 

طرح سیاسی جمهوری اسلامی ایران برای حل مساله فلسطین سال ۱۳۹۸ (۲۰۱۹) در قالب یک سند ۴ صفحه‌ای ۴ مرحله‌ای در مجمع عمومی سازمان ملل ثبت شد. 

این طرح در اختیار همه کشورهای اسلامی برای آشنایی دولت‌های‌شان قرار گرفته است. طبیعتا این طرح بسیار جوان است و نیاز به رایزنی و بازاریابی و معرفی بیشتری دارد، بویژه رسانه‌ها باید بیشتر به آن بپردازند. این جوان بودن اما بدان معنا نیست که با طرح پخته‌ای مواجه نیستیم بویژه که روح این طرح، همان روح حق تعیین سرنوشت ملت‌هاست که حاکمیت کشورها در سازمان ملل بر اساس آن به رسمیت شناخته شده است. بر این اساس ملت فلسطین نیز مانند سایر ملل حق تعیین سرنوشت دارند اما آن زمانی که رژیم صهیونیستی به رسمیت شناخته می‌شد، هیچ مرجعی به آرای اکثریت فلسطینی ساکن در این سرزمین مراجعه نکرده بود. هیچ وقت از فلسطینی‌ها نپرسیدند آیا شما هم می‌خواهید یک دولت مستقل تشکیل دهید یا خیر؟ به همین سادگی حق تعیین سرنوشت ملت فلسطین نقض شد. جمهوری اسلامی ایران نیز بر همین مبنا در طرح فوق خواستار مراجعه به آرای مردم فلسطین برای تعیین سرنوشت آنها شده است. یک سازوکار هم برای این تعریف در نظر گرفته شده است؛ کدام مردم فلسطین؟ مردمان اصیل شامل یهودیان، مسیحیان و مسلمانانی که اجدادشان قبل از اعلامیه بالفور در سال ۱۹۱۷ در این سرزمین تاریخی زندگی می‌کردند، نه نوادگان کسانی که بعد از بالفور در آنجا ساکن شدند. 

طبق پژوهشی که اینجانب انجام دادم، حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای از سال ۱۳۶۹ که زعامت و رهبری انقلاب اسلامی را بر عهده گرفتند تا سال ۱۳۹۸- یعنی زمانی که طرح مزبور از طرف جمهوری اسلامی ایران در مجمع عمومی سازمان ملل به ثبت رسید - ۴۲ مورد سخنرانی درباره راه علاج فلسطین داشته‌اند که در ۱۵ سخنرانی مشخصا به موضوع برپایی همه‌پرسی و نظرخواهی از ساکنان اصیل فلسطینی اشاره کرده‌اند. جالب است بدانید که نخستین سخنرانی معظم‌له در این رابطه به ۲۸ مردادماه سال ۱۳۷۰ مربوط می‌شود که ایشان به عنوان نخستین فرد، نظریه اجرای همه‌پرسی در فلسطین برای تعیین نظام آینده سیاسی این کشور را به عنوان راه‌حل قضیه فلسطین- البته متعاقب مقاومت و ایستادگی- مطرح کردند. 

وقتی به تنهایی صحبت از یک طرح سیاسی برای حل مساله فلسطین می‌کنیم، ممکن است دیگران از جمله برخی کشورهای عربی چنین تعبیر کنند که جمهوری اسلامی ایران از مقاومت دست برداشته و وارد فاز سیاسی شده است در حالی که ایده طرح سیاسی از وقتی توسط مقام معظم رهبری ارائه شد، همواره تالی بحث مقاومت بود. ایشان از همان مرداد ۱۳۷۰ که در جمع آزادگان سرافراز برای نخستین‌بار از همه‌پرسی در فلسطین به عنوان یک راهکار صحبت کردند، به ۲ کلیدواژه معروف اشاره داشتند که در واقع ۲ روند مکمل یکدیگر هستند: «راه‌حل و راه علاج».

ایشان زمانی از عبارت «راه‌حل» استفاده می‌کنند که می‌گویند رژیم صهیونیستی سرزمین فلسطین را با زور اشغال کرده است و تنها راه‌حل این مبارزه را «مقاومت» می‌دانند. یعنی همیشه برای ایشان مقاومت اولویت دارد. سپس می‌فرمایند وقتی مقاومت به جایی رسید، باید به دنبال یک «راه علاج» بود. آن راه علاج را ایشان در همه‌پرسی می‌دانند. یعنی از نگاه ایشان این مقاومت است که باعث عقب نشستن دشمن می‌شود و زمانی که تقریبا، دشمن به نقطه‌ای برابر با مقاومت رسید، نوبت راه علاج سیاسی است. شرایط امروز می‌تواند به آن نقطه نزدیک باشد، چرا که بر اساس اصل موازنه وحشت، یک توازن نظامی نسبی میان رژیم اشغالگر و محور مقاومت برقرار شده است. یعنی هر جا طرف اسرائیلی بزند، طرف فلسطینی یا مقاومت به نحوی جوابش را می‌دهد. حالا کم‌کم وقت آن است که راه علاج را که همان همه‌پرسی از فلسطینی‌های اصیل قبل از بیانیه صهیونیستی استعمار انگلیس در قرن بیستم میلادی است، مطرح کنیم. 

در مورد مفاد این طرح باید گفت ۴ ماده یا مرحله دارد. ماده اول به «بازگشت فلسطینیان» اشاره دارد. یعنی اول باید حق بازگشت ساکنان اصیل این سرزمین اعمال شود. سپس «برگزاری همه‌پرسی» میان همه مردم فلسطین به همان ترکیب جمعیتی که پیش‌تر توضیح دادیم. بعد شکل‌گیری نظام سیاسی مورد نظر اکثریت. در نهایت، نظام منتخب مردم فلسطین تصمیم می‌گیرد با آنهایی که بعد از اعلامیه بالفور از سال ۱۹۱۷ وارد این سرزمین شده‌اند، چه کار کند. ممکن است نظام سیاسی مزبور راه تسامح در پیش بگیرد و ادامه اسکان مهاجران غیرفلسطینی را در بخشی از خاک این کشور بپذیرد. 

* حال ببینیم منظور این طرح از فلسطینی‌های اصیل ساکن قبل از اعلامیه بالفور چه طیفی است؟

تاریخ به ما می‌گوید سال ۱۹۱۷ جمعیت یهودیان ۶ درصد کل جمعیت ساکنان وقت فلسطین بود، مسیحیان نیز ۲ درصد بودند و ۹۲ درصد باقیمانده را مسلمانان تشکیل می‌دادند. این ترکیب ساکنان اصیل واجد شرایط شرکت در همه‌پرسی فلسطین است. همه دنیا می‌دانند بعد از اعلامیه بالفور و بویژه بعد از سال ۱۹۲۲ که فلسطین تحت قیمومت بریتانیا درآمد، سیل مهاجران را واداشتند تا بویژه از آمریکا و اروپا به فلسطین کوچ کنند. جالب اینکه تا سال ۱۹۴۷ که قطعنامه تقسیم فلسطین به واسطه اعمال نفوذ فاتحان جنگ دوم جهانی به سازمان ملل تحمیل شد و بر اساس آن ۵۴ درصد – از خاک اشغال شده – به یهودیان و سازمان ملل داده شد و فقط ۴۶ درصد در اختیار مسلمانان باقی ماند، جمعیت یهودیان تازه به ۳۰ درصد کل جمعیت ساکنان فلسطین رسیده بود. پس هر آنچه به آن ۶ درصد جمعیت اولیه یهودیان در سال ۱۹۱۷ اضافه شده، طی ۳۰ سال همگی از بیرون به این سرزمین مهاجرت کرده بودند. بنابراین این مهاجران، جزو ساکنان اصیل و واجد شرایط شرکت در همه‌پرسی نخواهند بود. 

این همان حقیقتی است که باعث می‌شود آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها در عین اینکه طرح همه‌پرسی منطبق با استانداردهای حقوق بین‌الملل است، آن را بایکوت کنند. 

واقعیت این است که این طرح هنوز در سپهر سیاسی جمهوری اسلامی ایران نیز به طور رسمی مطرح نشده و در حد همان اشارات مقام معظم رهبری باقی مانده است. هنوز هیچ همایش یا سخنرانی رسمی یا کارزار رسانه‌ای برای معرفی آن انجام نشده است. دلیلش چیست؟ به خاطر اینکه ما می‌خواهیم اول نمایندگان دیگر کشورها بویژه کشورهای اسلامی در فرصتی گرد هم جمع شوند و درباره این طرح نظر بدهند، رایزنی انجام شود یا بیانیه صادر شود تا اجماعی بین‌المللی در این مورد شکل بگیرد. با این حال همان‌طور که پیش‌تر آمد، جوان بودن این طرح به معنای ناپخته بودن آن نیست، چنانکه کارشناسی کامل روی آن انجام شده است. در واقع سندی که کمتر از سه سال پیش به سازمان ملل ارائه شد حاصل کار ۳-۲ ساله کارشناسان مختلف در قالب ۵ کمیته‌ سیاسی، امنیتی، اقتصادی، اجتماعی و حقوق بین‌الملل بود. پس از شکل‌گیری کامل ساختار منسجم و مفاد مبتنی بر مبنای حقوقی بود که این طرح در سازمان ملل به ثبت رسید اما به خاطر تازگی موضوع برای جامعه بین‌الملل و بویژه کشورهای اسلامی و البته به خاطر وقفه‌ای که شوک ناشی از ترور سردار بزرگ شهیدحاج‌قاسم سلیمانی به‌وجود آورد و متعاقب آن همه‌گیری کرونا، عملا باعث شد پیگیری لازم در این باره توسط هیات نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در نیویورک انجام نگیرد و بدین ترتیب کارزار رسانه‌ای که برای این طرح تدارک دیده بودند، به تعویق افتاد. 

با توجه به شرایطی که در حال حاضر در منطقه و جهان به وجود آمده، تنها طرحی که می‌تواند برای حل بحران فلسطین جولان دهد همین طرحی است که ایران پیشگام آن بوده است. از یک طرف معامله قرن ترامپ (طرح دوم) در غیاب او و حامیان سیاسی‌اش در واشنگتن و تل‌آویو، با وجود نمایش‌های رژیم صهیونیستی در زمینه عادی‌سازی روابط با کشورهای عربی به بن‌بست خورده است و از طرف دیگر طرح ۲ دولتی (طرح نخست) که بیشتر اروپایی‌ها از آن حمایت می‌کردند به خاطر ضعف اتحادیه اروپایی که حالا به واسطه درگیر شدن این قاره در جنگ اوکراین تشدید هم شده، بلاتکلیف مانده است. مرجع پیگیری این طرح در حال حاضر دبیرخانه کنفرانس بین‌المللی حمایت از انتفاضه فلسطین است که فعلا در ایران قرار دارد. در حقیقت نسخه اولیه طرح نیز در جریان ششمین دور این کنفرانس در اسفند ۹۵ در تهران با سخنرانی رهبر معظم انقلاب و حضور نمایندگان ۸۰ کشور جهان شکل گرفت و کمیته‌های کارشناسی طرح در قالب همان دبیرخانه شکل گرفتند. وزیر حال حاضر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران یعنی دکتر حسین امیرعبداللهیان آن زمان دبیر کنفرانس بود. این نشان می‌دهد طرح سیاسی برای حل مساله فلسطین، امروز در چه جایگاه مهمی در دستور کار سیاست خارجی دولت دکتر سیدابراهیم رئیسی قرار دارد. 

کنفرانس بین‌المللی حمایت از انتفاضه فلسطین هر ۴ سال یک بار برگزار می‌شد اما بخاطر شرایط خاص دوران همه‌گیری کرونا، دور هفتم آن به تعویق افتاد که ان‌شاء‌الله به دنبال برگزاری نخستین جلسه هماهنگی برگزاری این کنفرانس در سال جدید، طی ماه‌های آینده شاهد برگزاری این رویداد مهم در کشورمان خواهیم بود؛ رویدادی که احتمالا نخستین مجال بین‌المللی معرفی طرح همه‌پرسی در فلسطین است. با این حال هنوز جای یک سازمان رسمی که طرح مزبور را به نمایندگی از جمهوری اسلامی ایران پیگیری کند خالی به نظر می‌رسد. 

منبع: وطن امروز

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.