دکتر ابراهیم رزاقی - کلیت قرار گرفتن گزینه تحریم روی میز قدرتهای بزرگ علیه بازیگران فعال جهانی و منطقهای، موضوع مبهم و پیچیدهای وجود ندارد. در جنگهای سنتی، روش کار به این صورت بود که هیمنه نظامی، هدف را محقق میکرد اما امروز از صاحبان فناوریهای نوین نظامی، اثر پررنگ گذشته در معادلات ژئوپلیتیک دیده نمیشود. آمریکا که ازنظر تخصیص بودجه کلان نظامی (۷۶۸ میلیارد دلار برای سال ۲۰۲۲) با اختلاف بسیار، در صدر کشورهای جهان قرار دارد، دستکم طی چهار دهه گذشته در هیچ جنگی، پیروز میدان نبوده و دستخالی بازگشته است.
تئوریسینهای آمریکایی با ارزیابی افول هژمونی عمو سام، نسخه جدیدی برای کشورهای معارض و غیرهمسو ازجمله ایران پیچیدند. به این نحو که ترکیبی از نبردها در بخشهای متفاوت شامل فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، نظامی، امنیتی، سایبری و ... را کلید زدند که برخی از آنها با برخی دیگر همپوشانی دارد. بهعنوان نمونه، در جنگ سایبری، فقط اصل نبرد سایبری مطرح نیست، بلکه مسائل امنیتی، اقتصادی و حتی فرهنگی و سیاسی را هم میتواند تحتالشعاع خود قرار دهد.
در مورد جمهوری اسلامی، جنگ «هیبریدی» آمریکا در همه این حوزهها پس از اجرای سیاست فشار حداکثری آغاز شد، چراکه ایران بهاندازه کافی برای به دردسر انداختن پنتاگون توانمند است و تهدید نظامی دیگر جوابگو نیست. هدف از فشار تحریمها نیز به دست آوردن همان نتایجی است که از راه اعمال قدرت نظامی حاصل نشد. ایران ازنظر کاخ سفید، باید بازیگری باشد که ذیل استانداردهای آمریکا در منطقه رفتار میکند و مادامیکه تغییر مورد نظر در خروجی راهبردهای جمهوری اسلامی به وجود نیاید، تداوم تحریمها در کنار ادامه سایر ابعاد جنگ هیبریدی لازم الاجراست.
در مقابل، جمهوری اسلامی در طول سالها تحمل تحریم، آموخته است چگونه با کاستیها و تنگناهای موجود کنار بیاید، تهدیدات را به فرصت تبدیل کند و اقدامات تقابلی قابلتوجهی در این خصوص انجام داده است. بااینحال، راهی طولانی برای خنثیسازی کامل تحریمها در پیش است. به فرموده رهبر حکیم انقلاب در دیدار با «امامعلی رحمان»، رئیسجمهور تاجیکستان؛ «با وجود تحریمها، ایران پیشرفت های خوبی در زمینههای مختلف داشته است ... تحریم، اسلحه قدرتها در مقابل کشورهاست؛ آن چیزی که این اسلحه را از کار میاندازد، توجه به نیروها و ظرفیتهای درونی است.»
در همین راستا، پاسخ به فشارهای اقتصادی نیز برآمده از درک چرایی آنهاست. برخی اساساً گزارشهای منتشرشده از سوی اندیشکدههای کشورهای تحریم کننده را نادیده میگیرند و تحریمها را ناشی از موضع استقلالطلبانه ایران میدانند. راهکارشان هم این است که برای فیصله یافتن غائله تحریمها، به سمت تنشزدایی برویم و حالآنکه ایران در برابر فشارها، نقش تدافعی را بازی کرده و کنشگری کشورمان در چارچوب صلح و ثبات منطقه تعریفشده است. علاوه بر این، استدلال میکنند که برخی مطالب منتشرشده بهویژه آنچه «ریچارد نفیو» در کتاب «معماری تحریمها» بیان کرده، پکیجهای تعریفشده تبلیغاتی است تا ایران مفهوم کلی آمریکا در خصوص تحریمها را بپذیرد و نسبت به آن واکنش نشان دهد!
آنچه مسلم است اینکه ایران در جایگاه شاکی نشسته، نه متهم و حتی مقامات ارشد غربی همچون «جوزف بورل»، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز به اعمال تحریمهای یکجانبه آمریکا واکنش نشان دادهاند. منطق ایجاب میکند با اتخاذ تدابیر لازم و فعالسازی ظرفیتهای داخلی، این ابزار را از دست دشمن بگیریم. شرکتهای دانشبنیان با استفاده از همین فرمول و استفاده از توان افراد در مکان و زمان مناسب، دستاوردهای بسیار بزرگی را رقمزده و به مصداقی عملی در میدان خنثیسازی تحریمها تبدیل شدهاند. حتی بدون اینکه کارشناس بهینهسازی باشیم، میتوان دریافت که از توان، امکانات و مقدورات افراد بهنحویکه برونداد آن مؤثر باشد استفادهنشده است.
افزون بر این، آسیبشناسی رویکرد کشورمان در تقابل با تحریمها حاکی از این است که در همان اقدامات انجامشده، پراکندگی و عدم انسجام وجود دارد و هماهنگی مناسبی میان دستگاههای مختلف دراینباره وجود ندارد. بهعنوان نمونه، وزارتخانههای صمت، کشاورزی، بانک مرکزی و دیگر نهادهایی که دامنه شمول تحریمها به آنها رسیده، هر کدام به شیوه خود به اقدام میپردازند و فعالیتهای انجامشده، ذیل یک سیستم منسجم، سازماندهی و تجمیع نمیشود. ضمن اینکه به جهت اثرگذاری تحریمها در ابعاد مختلف، گاهی متخصصان و دستاندرکاران امر، برداشتی تکبعدی از آثار تحریمی دارند و همپوشانی لازم برای بکارگیری ظرفیتهای میانسازمانی صورت نمیگیرد.
از سوی دیگر، طبق سیاستهای ابلاغشده به دستگاه دیپلماسی، کشورهای حوزه شرق و همسایگان در اولویت تجارت خارجی قرار دارند تا از این طریق، یک فرایند متوازن را در سیاست خارجی شاهد باشیم. اما چرا شرق، پیمانهای محلی و همسایگان؟ پاسخ روشن است. غرب بر اساس خوی استکباری، به قراردادهای خود پایبند نمیماند که نمونه آن، برجام بود. اروپا و آمریکا این حق را برای خود مسلم فرض کردهاند که توافقات دو یا چندجانبه را در جایی که به ضررشان باشد، نادیده بگیرند و حتی در این عهدشکنی، به همپیمانان و متحدانشان نیز رحم نمیکنند.
دور زدن فرانسه توسط آمریکا برای فروش زیردریاییهای اتمی، جرزنی ترامپ برای انجام تعهداتش در پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و موارد مشابه دیگر حاکی از آن است که غرب، قابلاعتماد نیست. ضمن اینکه تجارت با اروپا و آمریکا از صرفه کمتری در مقایسه با داد و ستد با کشورهای شرقی برخوردار است. از باب مثال، جمعیت آمریکا حدود ۸۵۰ میلیارد نفر است، حالآنکه کشورهای اتحادیه شانگهای بیش از ۳ میلیارد نفر جمعیت دارند و این در شرایطی است که بلوک شرق، به جهت اشتراکات فرهنگی و منطقهای، زبان مشترکی با ما دارند و اقبال آنها به محصولات ایرانی بیشتر است. ذکر این نکته در پایان ضروری است که راهبرد تحریمی آمریکا و غرب، فصلی و موقتی نیست، بلکه همیشگی و دائمی بوده، تنها زمانی میتوان به ناکارآمد شدن آنها فکر کرد که جوانان، متخصصان و نخبگان بهعنوان ظرفیتهای بزرگ ملی در راستای خنثیسازی تحریمها بکار گرفته شوند تا از این طریق، اقتصاد را از تکانههای خارجی در امان نگه داشت.
منبع: حمایت
نظر شما