تحولات لبنان و فلسطین

۱۸ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۵:۵۳
کد خبر: 802692

هفته‌ای نیست که خبرهایی از شهادت یکی از مأموران نیروی انتظامی در تعقیب‌وگریز با اشرار، سارقان مسلح و باندهای سازمان‌یافته قاچاق موادمخدر، در رسانه‌های کشور منتشر نشود. سربازان یا درجه‌دارانی که روز و شب خود را وقف برقراری امنیت کرده‌اند و در دنیایی که جرایمی سازمان‌یافته، پیچیده و باندهای عنکبوتی و مخوف در آن مشغول تاخت‌وتازند، با کمترین امکانات و حقوق، سعی دارند آسایش زندگی مردم کشورشان را فراهم کنند. تصویر این جوانان که جان‌شان را کف دست گذاشته‌اند، در سینمای ایران چیست؟

اشتباه نشانه گرفته‌اید!

به گزارش قدس آنلاین، «محرمانه لس‌آنجلس» عنوان یکی از مشهورترین فیلم‌های پلیسی جهان است که سال ۱۹۹۷ در ۹ رشته نامزد اسکار شد اما خیلی بدشانس بود که در آن سال «تایتانیک» هم در اسکار حضور داشت و دل منتقدان را برده بود اما هنوز وقتی این فیلم را می‌بینیم، یک فیلم شش‌دانگ، سرپا و پر از تعلیق است که بازیگران مشهوری چون کوین اسپیسی، راسل کرو، گای پیرس، کیم باسینگر، جیمز کرامول، برندا باکی و سایمون بیکر تیم بازیگری آن را تشکیل می‌دهند.

داستان فیلم به فساد و ارتباط پلیس لس‌آنجلس با باندهای فساد و موادمخدر بازمی‌گردد. فسادی که تا عمق وجود پلیس رخنه کرده است اما در این میان، یک پلیس کله‌شق، شجاع و پیگیر در برابر این باند می‌ایستد و حاضر می‌شود علیه همکارانش شهادت دهد. سماجت او در پیگیری فساد، باعث می‌شود که سرانجام چند افسر دیگر به او بپیوندند و در پایان پلیس‌های فداکار بر پلیس‌های فاسد پیروز می‌شوند. کسی مدعی نیست که یک سیستم همیشه سالم است، همیشه درست کار می‌کند و در آن هیچ‌وقت پلیس رشوه‌بگیر وجود ندارد اما حتی در تندترین و صریح‌ترین فیلم‌های ضدپلیسی آمریکایی هم، یک پلیس درستکار از دل سیستم بیرون می‌آید و در برابر ناراستی‌ها می‌ایستد. صحنه مشهور پایان‌بندی فیلم‌های هالیوودی را به یاد بیاورید. آتش‌ها فرونشسته و درگیری پایان یافته است و در آخرین لحظات، پلیس سر رسیده و به کمک قهرمانان داستان شتافته است و در زیر نورگردان خودروهای پلیس و درحالی‌که نیروهای پلیس و امدادگران در رفت‌وآمد هستند، آرامش به دنیای پرآشوب داستان بازمی‌گردد.

تصویری که در فیلم‌های ایرانی از پلیس می‌بینیم چیست؟ یک نمونه را مثال بزنیم. فیلم با تعقیب‌وگریزی کوتاه شروع می‌شود. نیروهای پلیس که لباس‌ شخصی دارند، به دنبال خلافکاران می‌افتند. آنان متوجه حضور پلیس می‌شوند و سعی می‌کنند از صحنه بگریزند. افسر پلیس، بدون این‌که اخطار ایست بدهد، شلیک‌ هوایی می‌کند تا خلافکار فراری سر جای خود بایستد. ناگهان چیزی به زمین برخورد می‌کند. شلیک هوایی پلیس به پسربچه‌ای برخورد کرده که در بالکن خانه‌اش صحنه را تماشا می‌کرده است. 

این صحنه افتتاحیه فیلم «علف‌زار» است و نشان‌دهنده پلیس ایرانی است. پلیسی که بعد از سال‌ها کار، نمی‌داند در برابر خلافکاران چگونه باید عمل کند یا حداقل موقع شلیک به دور وبرش نگاه کند! این تصویر مخصوص این فیلم نیست. در بسیاری از فیلم‌های ایرانی، همین برخورد را با پلیس می‌بینیم. بررسی‌های صورت‌گرفته درخصوص آثار سینمایی ساخته‌شده در کشور که بخشی از آن در جشنواره فیلم فجر سال گذشته نیز به نمایش درآمده‌اند، نشان می‌دهد که تعداد آثار با رویکرد نمایش تصویر نامناسب از نیروی انتظامی شدت گرفته است.

 تصویر واژگونه
در این زمینه براساس پایش‌های صورت‌گرفته مشخص شده است ۱۴درصد فیلم‌های بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر سال گذشته، چهره زشت و نازیبایی از نیروی انتظامی به تصویر کشیده بودند. این تصویر هم یا نشان‌دهنده ناتوانی پلیس از انجام وظایف خود است یا نشان‌دهنده وجود مشکلاتی در ساختار نیروهای تأمین‌کننده امنیت کشور. در فیلم «مرد بازنده» یک پلیس قدیمی و سمج به یک پرونده قتل ورود کرده و قرار است این پرونده را حل کند اما وقتی پیش می‌رود پرونده با فساد اقتصادی و بزرگی گره می‌خورد و حتی بالادستی‌هایش در پلیس هم می‌خواهند او را از پرونده دور کنند اما این مرد سمج، قرار نیست به همین سادگی از کارش دست بکشد. البته او در این مسیر از سیلی‌زدن به متهمان، بازداشت غیرقانونی و حتی فراری‌دادن متهم براساس تشخیص شخصی خود ابا ندارد.

فیلم دیگری که در جشنواره سال گذشته، به پلیس اشاره داشت، «حریم‌خصوصی» بود. فیلمی که در آن رفت‌وآمد خلافکاران و ورود موادمخدر به زندان مثل آب‌خوردن وجود دارد و حتی در صحنه آخر که قرار است پلیس جلوی ورود موادمخدر را بگیرد، این کار را به‌صورتی غیرحرفه‌ای انجام می‌دهد که همه متوجه می‌شوند. البته اگر فیلم‌های چند سال اخیر سینمای ایران را بازهم مرور کنیم، از این صحنه‌ها زیاد نیست.

«متری شیش‌ونیم» را به یاد بیاورید که پلیس داستان (با بازی پیمان معادی) متهم می‌شود که در صحنه دستگیری متهم اصلی پرونده (با بازی نوید محمدزاده) بخشی از موادمخدر را بدون ثبت در صورتجلسه برداشته و او برای رهایی خود وارد گروکشی با همکار دیگرش می‌شود که او نیز متهم به اتهامی مشابه است. باز می‌شود فیلم «قصر شیرین» را به یاد آورد و رشوه‌گرفتن پلیس‌راه را. «اسب حیوان نجیبی است» که پلیسی لوچ و تقلبی از مردم اخاذی می‌کند اما کسی تفاوت پلیس اصل و بدل را تشخیص نمی‌دهد یا سریال «قورباغه» را که نیروهای پلیس تحت‌ تأثیر دستورهای خلافکاری قرار می‌گیرند که به یک ماده عجیب و اسرارآمیز دسترسی پیدا کرده است.

پلیس، البته بی‌عیب نیست اما همه حرف این است که اگر فقط عیب و ایرادات کار را ببینیم و تصویری که از پلیس مملکت در رسانه‌های رسمی، سینما و شبکه نمایش‌خانگی ارائه می‌دهیم، پلیسی فشل، شکست‌خورده و بی‌دست‌وپا باشد، به زبان بی‌زبانی مردم را نسبت به امنیت خود بی‌اطمینان می‌کنیم. وقتی این تصویر از پلیس در ذهن مخاطبان جای بگیرد که حتی لیاقت دستگیری یک مجرم را ندارد، چگونه می‌توان به این پلیس در برابر مجرمان و باندهای مسلح اطمینان کرد؟ احساس ‌اطمینان نداشتن که مردم از این تصویر بازنمایی‌شده در دل احساس می‌کنند، با احساس منفی نسبت به پلیس و نیروهای حافظ امنیت پر می‌شود. این احساس البته به نفع هیچ‌کس نیست چراکه حفظ توازن و تعادل اجتماعی، نیازمند وجود نیروهای مقتدری است که قانون را در کشور پاسداری کنند و برای همین باید مواظب تصویری باشیم که از پلیس در سینمایمان بازنمایی می‌شود.
 حتی یک درصد!
سردار حسین رحیمی، فرمانده انتظامی تهران بزرگ معتقد است در بسیاری از فیلم‌هایی که ساخته می‌شود حتی یک درصد هم خدمات پلیس دیده نمی‌شود. خشن نشان‌دادن و سعی در تخریب پلیس در فیلم‌های سینمای ایران، مهم‌ترین گلایه‌های این مقام نیروی انتظامی است و او در این زمینه گفته است: «در اکثر فیلم‌ها پلیس را به‌صورتی نشان می‌دهند که فقط برخورد و دستگیری با متهمان را انجام می‌دهد، درصورتی‌که نیروی انتظامی صدها خدمت را در طول شبانه‌روز ارائه می‌دهد که در فیلم‌ها اشاره‌ای به آن نمی‌شود.»سردار رحیمی خاطرنشان کرد: «در ابتدا برای ساخت چنین فیلم‌هایی که چهره پلیس را خشن نشان می‌دهند از مجموعه معاونت اجتماعی خودمان گله‌مندیم بعد از آن از سازندگان فیلم‌ها و سریال‌ها گلایه داریم.»

انتهای پیام/

منبع: روزنامه جام جم

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.