تحولات منطقه

عیدانه فراوان شد، تا باد چنین بادا»؛ این شروع سخنان حسن روحانی رئیس‌جمهور وقت ایران است که دقیقاً ۷سال قبل در روز ۲۳ تیرماه ۱۳۹۴ و پس از امضای توافق موسوم به برجام در وین ایراد کرد. سخنانی که با خوشحالی زایدالوصفی این‌گونه ادامه پیدا کرد: «امروز به ملت شریف ایران اعلام می‌کنم که طبق این توافق، در روز اجرای توافق (۶ماه بعد در دی ماه ۹۴) تمامی تحریم‌ها، حتی تحریم‌های تسلیحاتی و موشکی هم به‌ صورتی که در قطعنامه بوده، لغو خواهد شد. تمام تحریم‌های اقتصادی شامل مالی، بانکی، بیمه، حمل‌ونقل، پتروشیمی و فلزات گرانبها بالمره (یکباره)، «لغو» خواهد شد و نه «تعلیق»...

بی‌اعتبار شدم!
زمان مطالعه: ۱۴ دقیقه

«عیدانه فراوان شد، تا باد چنین بادا»؛ این شروع سخنان حسن روحانی رئیس‌جمهور وقت ایران است که دقیقاً ۷سال قبل در روز ۲۳ تیرماه ۱۳۹۴ و پس از امضای توافق موسوم به برجام در وین ایراد کرد. سخنانی که با خوشحالی زایدالوصفی این‌گونه ادامه پیدا کرد: «امروز به ملت شریف ایران اعلام می‌کنم که طبق این توافق، در روز اجرای توافق (۶ماه بعد در دی ماه ۹۴) تمامی تحریم‌ها، حتی تحریم‌های تسلیحاتی، موشکی هم به‌ صورتی که در قطعنامه بوده، لغو خواهد شد. تمام تحریم‌های اقتصادی شامل مالی، بانکی، بیمه، حمل‌ونقل، پتروشیمی و فلزات گرانبها بالمره (یکباره)، «لغو» خواهد شد و نه «تعلیق»... امروز روزی است که قدرت‌های بزرگ اعلام کرده‌اند همه تحریم‌ها برداشته و همه قطعنامه‌های ظالمانه لغو و شرایط عادی و معمولی در روابط با ایران آغاز خواهد شد. امروز یک پایان و آغاز است. پایانی برای ظلم‌ها و اتهام‌های غلط و نابجا نسبت به ملت بزرگ ایران و آغازی برای روند جدید در شروع همکاری‌های جدید در جهان. نقد دلسوزانه آزاد است، اما اجازه نمی‌دهم کسی بخواهد با دروغی و اتهامی و سخن ناروایی به امید مردم برای آینده درخشان این کشور، امید مردم برای رونق اقتصادی و امید مردم برای صلح و امنیت در کشور ما و منطقه و به اعتمادشان صدمه بزند.»
همان زمان بود که رسانه‌های نزدیک به دولت وقت نیز با تیترهایی همچون «صبح بدون تحریم»، «اینک بدون تحریم»، «حصر ایران شکست»، «فتح‌الفتوح دیپلماسی ایران»، «کلید چرخید، ایران خندید»، «خورشید درخشان شد»، «انفجار امید»، «پیروزی بدون جنگ»، «خجسته باد این پیروزی»، «مُهر تدبیر بر پیشانی تحریم»، «ظریف گل زد، ایران خندید»، «توافق قهرمانانه ایران»، «غروب تحریم، ساحل توافق» و... از برجام استقبال کرده و موجی سهمگین از امید کاذب را به افکار عمومی تزریق کردند.
دولت بی‌تدبیری و «امید کاذب»
البته این روند تبلیغاتی زیاد دوام نیاورد و ایرانیان به‌خوبی اقرار مسئولان دولت وقت به کاذب بودن موج امید به غرب را در حافظه تاریخی خود ثبت کردند. از جمله معروف‌ترین این اقرارها، متعلق به علی‌اکبر صالحی رئیس وقت سازمان انرژی اتمی بود. صالحی درباره رفتار طرف غربی در قبال انواع مماشات تیم ایرانی، گفته بود: «امریکایی‌ها دبه درآوردند»؛ ولی‌الله سیف رئیس وقت بانک مرکزی دولت یازدهم نیز بعد از گلابی ندادن باغ برجام، دستاورد این توافق را «تقریباً هیچ» توصیف کرد. حتی جملاتی که کمتر به آن پرداخته شد نیز ماندگار شد؛ همانند این جمله اسحاق جهانگیری معاون اول حسن روحانی که از کلاه رفتن سر دولت سخن گفت: «امروز دشمن ما طور دیگری خودش را نشان داده است و به یک نوعی کلاه‌گذاری کرده و حیله به خرج داده است؛ چرا که آمده نشسته با ما مذاکره کرده که طی آن توافق کردیم و قرارداد بستیم و آن طرف قرارداد هم ۶ قدرت بزرگ دنیا بودند، بعد از توافق، ایران به تعهداتش عمل کرده و آژانش انرژی اتمی هم تاکنون در هر ۱۴ مرتبه گزارش، اجرای تعهدات ایران را تأیید کرده است.»
اعتراف مهم محمدجواد ظریف
اما برخی گزاره‌ها ارزشی کاملاً ویژه دارند. جواد ظریف ۲۷ تیر ماه ۱۳۹۸ در مصاحبه با خبرنگار رادیو ملی امریکا (NPR) از یک سکه دو طرفه بی‌اعتباری سخن گفته بود. وی در این مصاحبه اعتراف کرد: «تعامل با غرب اعتبارش را در ایران از دست داده است. مردم دیگر به تعامل با جامعه جهانی توجهی ندارند. بنابراین، تعامل اعتبارش را از دست داده و به تبع آن، من نیز در حال از دست دادن اعتبارم هستم.» ظریف در حالی با نارضایتی از بی‌اعتبار شدن خود و گفتمان مماشات با امریکا سخن می‌گوید که مصاحبه‌های بعدی وی و مقایسه محبوبیت خود با سردار حاج قاسم سلیمانی، شاهدی جدی بر این اعتراف است.
چرایی یک پایان تلخ
اما راز این اعتراف سخت ظریف چه بود و چرا او و دیگر دولتمردان بعدها به این مهم اعتراف کردند؟ شواهد نشان می‌دهد هرچند اصلاح‌طلبان اکنون تلاش دارند تا این خاطرات را از ذهن مردم حذف کنند اما نمی‌توان اشتباهات تاریخی صورت گرفته در انعقاد برجام را منکر شد؛ اشتباهاتی که اکنون به مثابه سنگ‌های بزرگ در مسیر رسیدن به یک توافق خوب قرار گرفته و تیم مذاکره‌کننده دولت سیزدهم تلاش دارد تا با اصلاح ممکن مشکلات ساختاری آن، انتفاع کشور را از این توافق حداقلی بیشتر کند.
ایرادات فنی که کار دست کشور داد
مجموعه‌ای از ایرادات فنی در توافق برجام باعث شد کشور تا سال‌ها تاوان این توافق بلند مدت را بدهد. از جمله اساسی‌ترین این موضوعات می‌توان به عدم پیش‌بینی تضمین در توافق سال ۲۰۱۵ اشاره کرد. این مسأله باعث شد سه سال بعد امریکا بدون نگرانی از تبعات تصمیم خود با نقض کامل تعهدات از برجام خارج شود. با وجود این دولت تلاش کرد با پیگیری‌های حقوقی برجام در دیوان لاهه تبعات این اقدام یکجانبه را کاهش دهد اما این مسأله هیچ‌گاه به بازگشت درصدی از منافع اقتصادی وعده داده شده برای کشور منتج نشد. پیگیری برجام با اروپا نیز تنها به فرصت‌سوزی برای ایجاد یک کانال مالی با عنوان اینستکس ختم شد. از همین رو، امروز «تضمین» به عنوان مسأله‌ای مهم برای بازگشت ایران به توافق برجام مطرح است و دیگر کشورها نیز این خواسته معقول ایران  را پیگیری می‌کنند و همین امر باعث شده است که امریکا در اجماع‌سازی علیه ایران ناکام بماند.
مجازات ایران در صورت اعتراض
طبق آنچه خبرگزاری فارس از سخنان محمدجواد ظریف با جمعی از اساتید و دانشجویان منتشر کرده همچنان وی معتقد است رفتن به دنبال تضمین تلف کردن وقت است! با وجود این ظریف معتقد است یک تضمین در برجام پیش‌بینی شده است. او در موضعی عجیب گفته است: «بزرگ‌ترین تضمین برجام همان اسنپ بک است یعنی هر دو طرف می‌توانند به شرایط قبل از برجام برگردند، یعنی تو تخطی کردی من برمی‌گردم، من تخطی کردم تو برگرد!» این درحالی است که مکانیزم ماشه یا اسنپ بک جزو فاجعه‌آلودترین بندهای ذکر شده و توافق شده در برجام است و تنها اهرم فشاری یکطرفه در دست غرب خواهد بود. طبق این بند برجامی، اگر هر کشوری اعم از ایران یا کشورهای ۱+۵ اعلام کنند طرف مقابل به تعهدات خود پایبند نبوده، با طی یک روند کوتاه مدت تمام قطعنامه‌های تجمیع شده در قطعنامه ۲۲۳۱ بازیابی می‌شود. جالب آنکه طبق مکانیزم ماشه روند این مسأله به گونه‌ای است که امتیاز وتوی کشورهای نزدیک به ایران نیز کارساز نبوده و به صرف ادعای یک کشور همه قطعنامه‌ها بازگردانده می‌شود. عجیب‌تر آنکه اگر ایران نیز به عدم اجرای تعهدات طرف‌های دیگر اعتراض داشته باشد با فعال کردن این مکانیزم درنهایت خود مجازات خواهد شد! مشخص نیست چرا تیم کارشناسی مذاکره‌کننده در دولت قبل همچنان این مسأله را به عنوان دستاورد معرفی می‌کند درحالی که همچنان یکی از مسائل مهم در خصوص بازگشت امریکا به توافق است.
آیا ظریف برجام را خوانده بود؟
همین مورد باعث شد تا حواشی درخصوص اینکه رئیس تیم مذاکره‌کننده از محتوای توافق به‌طور کامل اطلاع داشته یا نداشته بیشتر شود. این موضوع زمانی بیشتر جلب توجه می‌کند که به یاد بیاوریم محمدجواد ظریف وجود کلمه «تعلیق» در برجام را در خصوص تحریم‌ها منکر می‌شد.
وزیر خارجه به صراحت در مجلس گفته بود: «اصلاً تعلیق در هیچ‌جا نیامده است در هیچ جای برجام واژه تعلیق نیامده و هرکس تعلیق ترجمه کرده اشتباه ترجمه کرده است. در برجام اصلاً تعلیق وجود ندارد.» بعدها ظریف وقتی با متن برجام روبه‌رو شد که برخی نمایندگان مجلس کلمه «تعلیق» را در آن هایلایت کرده بودند اعتراف کرد که تا به حال آن را ندیده بوده است. ظریف بعداً گفت مذاکره‌کنندگان ما در لحظات آخر آن را در متن آورده بودند و به او اطلاع نداده بودند!
این موارد بخشی از راهبردی است که منجر به بی‌اعتباری گفتمان بی‌نتیجه دولت قبل شد که به اعتماد فزاینده و عجیب برخی از اعضای کابینه به غرب و مذاکرات خوشبینانه و البته ساده‌لوحانه برمی‌گردد. شاید سالگرد برجام بهترین زمان برای بازخوانی این رویداد و عبرت از تجربیات تلخ آن برای آینده باشد.
دکتر امیرحسین ثابتی
پژوهشگر مسائل سیاسی

بیست و سوم تیر ۱۴۰۱ هفتمین سالگرد انعقاد برجام است. توافقی که به جای لغو تحریم‌ها و پایان دادن به مجادلات پیرامون برنامه هسته‌ای ایران، در عمل باعث افزایش فشارها و تحریم‌ها علیه ایران شد و مناقشات ایران با غربی‌ها در این‌باره را نیز افزایش داد. از این رو ضروری است از زاویه دید متفاوتی به مسأله نگاه کرده و به این موضوع اساسی بپردازیم که اگرچه انتظار مردم ایران از مذاکرات هسته‌ای لغو تحریم‌ها بود، اما آیا دولتمردان قبلی نیز چنین هدفی را دنبال می‌کردند؟ برای رسیدن به پاسخ دقیق این سؤال، باید سخنان هاشمی رفسنجانی، حسن روحانی و اعضای تیم مذاکره‌کننده قبلی را با دقت مرور کرد، سخنانی که تمامی آنها به‌صورت عمومی و علنی منتشر شده اما آن‌چنان که باید مورد توجه افکار عمومی قرار نگرفته است. دقیقاً دو روز بعد از توافق موقت ژنو در آذر ۹۲ و در حالی که هنوز خبری از توافق نهایی یا همان برجام نبود، هاشمی رفسنجانی در گفت‌وگو با فایننشال تایمز جمله مهمی را مطرح کرد که به‌خوبی نقشه راه دولت روحانی در هدف‌گذاری اصلی از مذاکرات هسته‌ای را نشان می‌داد.
هدف: شکستن تابوی مذاکره!
در بخشی از این گفت‌وگو وقتی خبرنگار از هاشمی می‌پرسد «این خط‌شکنی که می‌گویید (رخ داده) در واقع شکستن ساختار تحریم‌ها بوده یا صحبت کردن با امریکایی‌ها بود؟
هاشمی با صراحت می‌گوید که شکستن تابوی مذاکره با امریکایی‌ها مهم‌تر از شکستن ساختار تحریم‌ها بوده: «بله. یک قسمتش همین‌جا بود. چون مذاکره با امریکا یک تابو بود و این تابو آسان نمی‌شکست و بدون امریکا هم نمی‌شد این کار پیش برود.» چند ماه بعد، حسن روحانی در ۲۸ شهریور ۹۳ در گفت‌وگو با شبکه تلویزیونی ان‌بی‌سی امریکا جمله مهمی می‌گوید که چشم‌انداز و هدف دولت وقت از مذاکرات هسته‌ای را بهتر نشان می‌دهد. وی می‌گوید: «به هر حال این عدم رابطه و شرایط ایران و امریکا تا قیامت که نخواهد بود. به هر حال زمانی دریک شرایط مناسبی، در دوره این دولت یا دولت بعدی و یا بعد از آن، مسأله ایران و امریکا حل خواهد شد.»
یک روز بعد از توافق لوزان در ۱۴ فروردین ۹۴ نیز وقتی روحانی در برابر دوربین‌های صداوسیما قرار می‌گیرد، در سخنانی خطاب به مردم ایران که به صورت زنده از شبکه خبر پخش شد، صراحتاً تأکید کرد که هدف فقط مذاکرات هسته‌ای نیست بلکه هدف دیگری از مذاکرات وجود دارد. آنچه که روحانی در آنجا با اسم رمز «تعامل سازنده با جهان» عنوان کرد اما بعداً مشخص شد این تعبیر از دید وی و دولت وقت تفسیری جز رابطه با امریکا ندارد: «مذاکرات هسته‌ای ما پله اول برای تعامل سازنده با جهان است. بحث ما فقط هسته‌ای نیست. این نیست که ما امروز یک موضوعی به نام هسته‌ای داریم و می‌خواهیم با دنیا مذاکره کنیم و این موضوع تمام بشود، این پله اول برای رسیدن به بام تعامل سازنده با جهان است.» اما هرچقدر تعبیر «تعامل سازنده با جهان» روحانی مبهم و تفسیرپذیر بود، سخنان حمید ابوطالبی معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور صریح و بدون پیچیدگی بود. وی در توئیتی که در ۲۲ فروردین ۹۴ منتشر کرد، عملاً در واکنش به بسیاری از نقدهای کارشناسی منتقدان و دلسوزان نسبت به روند مذاکرات و توافق لوزان جمله‌ای کلیدی و مهم را عنوان کرد: «به نظر من ارزش آغاز تعامل ایران و امریکا، بیش از موضوع پرونده هسته‌ای است؛ آن را آسان ازدست ندهیم.»
هاشمی و سفارت امریکا
چند روز بعد نیز حسن روحانی در جشن بزرگ کارگری در ۸ اردیبهشت ۹۴ مجدداً تأکید کرد که دولت وی تنها به دنبال مذاکرات هسته‌ای نیست و هدف دیگری در سر دارد: «بعضی فکر می‌کنند در ماجرای مذاکرات هسته‌ای، ‌دولت تنها دنبال این است که یک معضل به نام پرونده هسته‌ای را حل کند. پرونده هسته‌ای و حل آن اولین گام برای حل معضلات اساسی است.»
جالب آنکه هاشمی رفسنجانی در ۱۷ تیر ۹۴ یعنی دقیقاً چند روز قبل از امضای برجام در وین، صادقانه از امکان بازگشایی سفارت امریکا در تهران نیز سخن گفت. وی در گفت‌وگو با گاردین اعلام کرد: «اینکه مسئولان ما به اینجا رسیدند که با امریکا هم جداگانه صحبت کنند، یک قدم به پیش است. یعنی در این جریان تابو شکسته است. اگر (هسته‌ای) حل شود، گام بزرگی در یکی از مهم‌ترین‌ مسائل و اختلافات برداشته شده است. من دارم می‌گویم که راه صاف‌تر می‌شود.» در ادامه خبرنگار از وی می‌پرسد: «فکر می‌کنید دوباره سفارت امریکا در تهران باز می‌شود؟» هاشمی پاسخ می‌دهد: «محال نیست. اگر رفتارها اصلاح شود، طبعاً به سفارت می‌رسد.»
وقتی زیر همه چیز زدند
روحانی ۱۸ مهر ۹۴ در همایش بین‌المللی صنعت و تجارت نیز صراحتاً اعلام داشت که هدف وی فقط حل مشکل هسته‌ای نبوده بلکه ایجاد فضایی جدید بوده است: «ما دنبال توافق هسته‌ای نبودیم که مشکل هسته‌ای را حل کنیم، البته می‌خواستیم که مشکل هسته‌ای هم حل شود. دنبال مذاکره بودیم برای ایجاد فضای جدید در منطقه و جهان. این فضا است که برای ما اهمیت دارد.»
اما این بحث با امضای برجام به اوج رسید و در سفری که روحانی به ایتالیا و فرانسه داشت با صراحت بیشتری توسط وی عنوان شد. از جمله نشست خبری وی در ۷ بهمن ۹۴ در ایتالیا که روحانی اعلام کرد: «امکان‌پذیر هست که بین ایران و امریکا یک رابطه غیرخصمانه و بدون تنشی برقرار شود و کلید این کار در واشنگتن هست، در تهران نیست. اگر این کلید در تهران بود، من حتماً از این کلید استفاده می‌کردم اما متأسفانه در واشنگتن هست و آنها باید از این کلید استفاده کنند.»
چند روز بعد نیز وقتی روحانی با نشریه فرانسوی لوموند گفت‌وگو می‌کرد، با اشاره به گفت‌وگوی تلفنی‌اش با اوباما در مهرماه ۹۲ اعلام کرد: « هنگام گفت‌وگوی تلفنی با باراک اوباما، به او گفتم که ما خواهان کاستن تنش‌های فی‌مابین هستیم و این طور به نظر می‌رسد که این تنش‌ها کاسته شده‌اند. پس از برگزاری انتخابات در ایران و امریکا، تلاش‌ها در این زمینه افزایش خواهد یافت. باید تصریح کنم که بین دو کشور ایران و امریکا اختلافات ابدی نبوده و ما تلاش می‌کنیم که روزی به این اختلافات برای همیشه پایان دهیم. توافق هسته‌ای ایران که امریکا نقش بسیار مهمی در به فرجام رسیدن آن داشت، گام بلندی به جلو بود. ﺣﻀﻮﺭ ایران در کنار امریکا در ﻣﺬﺍﮐﺮﺍﺕ ﺻﻠﺢ ﺳﻮﺭﯾﻪ، گام دیگری است که در این راه برداشته شده است.»
علاوه بر نقل‌قول‌های مورد اشاره، بعدها عباس عراقچی و محمدجواد ظریف نیز در سخنانی جداگانه تصریح کردند که اساساً هدف دولت وقت از مذاکرات هسته‌ای نه رفع تحریم‌ها، بلکه مسائل دیگری بوده است.
به عنوان مثال، عراقچی در گفت‌وگویی که در برنامه تلویزیونی جهان آرا در ۱۰ بهمن‌ماه ۹۶ داشت، با تأکید بر اینکه «مسأله اصلی مذاکرات رفع تحریم‌ها نبوده است»، اظهارکرد: هدف از برجام به رسمیت شناختن حق هسته‌ای ایران بود! نکته‌ای که اساساً قبل از برجام نیز توسط ۱+۵ مورد پذیرش قرار گرفته بود و برای این مسأله نیازی به امضای برجام و عقب‌نشینی‌های متعدد در حوزه تأسیسات هسته‌ای وجود نداشت. علاوه بر این مسأله محمدجواد ظریف نیز در دی ماه سال ۹۷ در گفت‌وگو با رسانه آخرین خبر صریحاً اعلام کرد که هدف از برجام اقتصادی نبوده است: «اینکه کسی بگوید هدف برجام اقتصادی بود این واقعاً با واقعیات نمی‌سازد... برجام اهدافش استراتژیک و راهبردی بوده است.»
علت اصلی شکست برجام در کلام یاران برجام
در عین حال بازهم برای فهم بهتر راهبرد دولتمردان قبل از برجام و مذاکرات هسته‌ای، ضروری است تا بخش‌هایی از کتاب «ایران و امریکا: گذشته شکست‌خورده و مسیر آشتی» اثر حسین موسویان، سفیر ایران در آلمان در دولت سازندگی و معاون حسن روحانی در تیم مذاکره‌کننده دولت خاتمی را مرور کنیم.
وی در این کتاب با صراحت کامل هدف مذاکرات هسته‌ای در دولت روحانی را عادی‌سازی و گسترش رابطه با امریکا توصیف کرده و می‌نویسد: «سومین طرز تفکر (درباره امریکا) که توسط اکبر ‌هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور سابق ایران و رئیس جمهور کنونی ایران حسن روحانی نمایندگی می‌شود... این تفکر نسبت به احتمال تغییر موضع امریکا خوش‌بین است و عادی‌سازی روابط همراه با حفظ منافع ملی ایران را امکان‌پذیر می‌داند. این مکتب فکری برای تلاش‌هایی جامع و جدی در جهت رابطه حداکثری با ایالات متحده... آمادگی دارد. این گروه میانه‌رو و معتدل و عملگرا نامیده می‌شوند که از اقتصاد آزاد و به نفع خصوصی‌سازی صنایع دولتی حمایت می‌کنند. طرفداران این مکتب فکری در جهت منافع مشترک بین ایران و امریکا تلاش می‌کنند.» (ص ۴۰)
 موسویان هدف از مذاکرات هسته‌ای دولت روحانی با امریکا را «فرا هسته‌ای» توصیف کرده و می‌نویسد: «اگرچه موضوعات بیشتری در مورد موفقیت مذاکرات هسته‌ای مطرح هستند، اما راه حلی مسالمت‌آمیز درباره این موضوع می‌تواند به عنوان نقطه کلیدی شروع صلح بین دو کشور در نظر گرفته شود.» (ص ۵۱)
با این تفاسیر جای ابهامی باقی نمی‌ماند که اساساً چرا برجام با وجود همه شعارها و ادعاهای دولتمردان قبلی با شکست مواجه شد و در عمل نتوانست منجر به لغو تحریم‌های حتی هسته‌ای (مانند تحریم چرخه دلار) شود. چرا که از نگاه رئیس‌جمهور و مذاکره‌کنندگان دولت قبل، مسأله هسته‌ای موضوع کم‌اهمیتی بود که باید در قدم اول قربانی می‌شد تا امریکایی‌ها حسن‌نیت ایران را می‌دیدند و به واسطه هزینه‌ای که ایران در این مسیر می‌دهد، حاضر به عادی‌سازی روابط با ایران شوند. به تعبیر دیگر؛ اساساً حقوق هسته‌ای ایران آنقدر ارزش نداشت که پای آن ایستادگی شود یا حتی با امریکایی‌ها چانه‌زنی شود که توافق خوبی را که منجر به لغو تحریم‌ها شود با ایران امضا کنند، بلکه ایران در جایگاه متهم و حتی مجرم باید قدم اول را برای تنش‌زدایی و اعتمادسازی با امریکا برمی‌داشت تا در نهایت آنها نیز واکنشی در جهت عادی‌سازی روابط با ایران بردارند. اما این تجربه در عمل شکست خورد و در حالی که قبل از برجام مجموعاً ۸۰۲ تحریم علیه ایران اعمال کرده بودند، حتی در حین مذاکرات برجام و اجرای این توافق نیز به روند تشدید تحریم‌ها ادامه دادند تا جایی که در سال ۱۴۰۰ تعداد تحریم‌های علیه ایران به بیش از ۱۵۰۰ تحریم رسید و نه تنها برجام باعث لغو تحریم‌ها نشد بلکه در عمل به محدودیت‌های شدید و بی‌سابقه علیه تأسیسات هسته‌ای ایران منجر شد.
اکنون بهتر مشخص می‌شود که چرا مذاکرات احیای برجام نیز با مشکلات متعدد مواجه شده است. زیرا هدف تیم جدید مذاکره‌کننده هسته‌ای نه عادی‌سازی رابطه با امریکا بلکه انتقاع اقتصادی ایران از این توافق است، اما خلل و فرج فراوان این توافق ضعیف، در عمل باعث شده تا کسب انتفاع اقتصادی از این سند بسیار دشوار شود.

منبع: ایران

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.