به گزارش قدس آنلاین، انقلاب اسلامی ایران به عنوان نقطه عطفی در تاریخ اسلام به حساب میآید. چنانکه تأثیرات این انقلاب به مراتب بیشتر از دیگر انقلابهای دنیا بود و دلیل آن شرایط ایرانی بود که در آن انقلاب رخ میداد. ایران در دوران رژیم پهلوی به عنوان نمونهای از تمدن غرب و ژاندارم آمریکا در منطقه به حساب میآمد.
حیاتبخشی و دمیدن روح الهی امام امت در دل جوانان و مردم ایران به یکباره دوگانه شرق و غرب را به هم زد. بهگونهای که نور امید در قلب حقطلبان و مستضعفان جهان جاری شد و ایران پرچمدار مستضعفان در حرکت علیه مستکبران شد. رهبر معظم انقلاب در نخستین سالگرد رحلت امام خمینی(ره) پیام راهگشا و مهمی را خطاب به ملت ایران نوشتند.
در این پیام، اصول و خطوطی که امت اسلام و کشور ایران برای احیای حق مستضعفان باید در پیش گیرد مشخص شده است. اصولی که شناخت آن، مردم را مسلح به سلاح آگاهی در مقابل حربهها و نقشههای دشمنان مسلمین میکند. یکی از موارد مهم مورد تأکید و اشاره رهبر انقلاب در این پیام توجه به مسئله «وحدت» است. رهبر معظم انقلاب در این پیام به شکل ویژه و مشخص به دوگانههای حقیقی اسلام ناب محمدی(ص) توجه میدهند و اسلام مناسک میان تهی، تحجر و غفلت را همان آیینی میدانند که دل به زوال اسلام حقیقی در ایران و همه کشورهای مسلمان بسته است. در بخشی از این پیام آمده است:
«نهضت اسلامی در ایران به رهبری منجی بزرگ دوران، حضرت امام خمینی (رضواناللهعلیه)، به پیروی از شیوه نبی اعظم و رسول خاتم و قله آفرینش عالم و آدم، حضرت محمد مصطفی(ص)، در قالب یک انقلاب تمامعیار ظاهر شد و این طبیعت انقلاب است که اگر بر پایهای درست و منطقی استوار باشد، همچون آتشفشان، زلزله در تمام ارکان محیط پدید میآورد و همه چیز و همهجا و همهکس را از گرمی و اشتعال خود متأثر میسازد».
رهبر انقلاب در قسمت دیگری از این پیام، تفاوت مهم انقلاب اسلامی با دیگر مصلحان اسلام در سدههای گذشته را بررسی میکنند و میفرمایند: «مصلحان اسلامی و متفکرانی که در ۱۵۰سال گذشته، تحت تأثیر عوامل گوناگون قیام کرده و پرچم دعوت اسلامی و احیا و تفکر اسلامی را بر دوش گرفتند -از قبیل سید جمالالدین و محمد اقبال و دیگران- با همه خدمات ارجمند و گرانبهایشان، همگی این نقص بزرگ را در کار خود داشتند که بهجای برپا کردن یک انقلاب اسلامی، به یک دعوت اسلامی اکتفا کردند و اصلاح جوامع مسلمان را نه با قوت و قدرت انقلاب، که با تلاش روشنفکرانه و فقط با ابزار قلم و زبان جستوجو کردند. این شیوه، البته ممدوح و مأجور بوده و هست؛ اما هرگز از آن، توقع نتایجی همچون نتیجه عمل پیامبران اولوالعزم را -که سازندگان مقاطع اصلی تاریخ بودهاند- نباید داشت. کار آنان، در صورت صحت و مبرا ماندن از عیوب سیاسی و نفسانی، تنها میتوانست زمینهساز یک حرکت انقلابی باشد و نه بیشتر و لذا مشاهده میشود که سعی و تلاش بیحد و حصر مخلصان این گروه، هرگز نتوانسته حرکت معکوس و روبه انحطاط ملل مسلمان را متوقف کند، یا عزت و عظمتی را که آنان از آن نام میآورده و در آرزویش آه و اشک میافشاندهاند، به مسلمانان برگرداند و یا حتی اعتقاد و باور اسلامی را در تودههای مردم مسلمان تقویت کرده و نیروی آنان را در خدمت آن بهکار گیرد و یا دامنه جغرافیایی اسلام را گسترش دهد و این، به کلی از روش پیامبر عظیمالشأن اسلام(ص) جدا است و این بر هر کس که اندکی تاریخ بعثت و هجرت رسول معظم(ص) را بداند، آشکار است».
گفتمان مطرح شده توسط حضرت امام(ره) در حقیقت ادامه گفتمان حضرت رسول(ص) است. گفتمانی که از صدر اسلام وجود داشته و رسول گرامی اسلام(ص) خط مبارزه و جهاد برای هر مسلمانی را با محوریت آن تعریف میکنند و آن مقابله جناح مستضعفان جهان در مقابل مستکبران جهان است. رهبر معظم انقلاب در قسمت دیگری میفرمایند: «امام ما برای حیات دوباره اسلام، درست همان راهی را پیمود که رسول معظم(ص) پیموده بود؛ یعنی راه انقلاب را. در انقلاب، اصل بر حرکت است؛ حرکتی هدفدار، سنجیده، پیوسته، خستگیناپذیر و سرشار از ایمان و اخلاص. در انقلاب، به گفتن و نوشتن و تبیین اکتفا نمیشود؛ بلکه پیمودن و سنگر به سنگر پیش رفتن و خود را به هدف رساندن، اصل و محور قرار میگیرد. گفتن و نوشتن هم در خدمت همین حرکت درمیآید و تا رسیدن به هدف -یعنی حاکمیت بخشیدن به دین خدا و متلاشی ساختن قدرت شیطانی طاغوت- ادامه مییابد: «هوالّذی ارسل رسوله بالهدی و دینالحقّ لیظهره علی الدّین کلّه ولو کره المشرکون». (توبه/۳۳)
امام خمینی(ره) با دم مسیحایی خویش اسلام را در راه نجات و خط اصیل خود سوق دادند. خون شهیدانی که در راه اعتلای علم رسولالله(ص) و به زیر کشیدن پرچم مستکبران به زمین ریخته شد گواه این موضوع است که امام(ره) مصداق آیه «إِنَّما أَنْتَ مُذَکِّرٌ» شد. در همین زمینه رهبر انقلاب در قسمت دیگری از پیام خود فرمودند: «طبیعت اسلام ناب، طبیعتی پُرجاذبه است و دلهایی را که آلوده غرضورزی و کینهتوزی نباشد، به خود جلب میکند و این همان است که انقلاب ما و امام ما، دوباره در جهان مطرح کردند و بر دلها و چشمهای نیازمند و جستوجوگر عرضه داشتند.
در مدرسه انقلاب که امام ما بنیان گذارد، بساط اسلام سفیانی و مروانی، اسلام مراسم و مناسک میانتهی، اسلام در خدمت زر و زور و خلاصه اسلام آلت دست قدرتها و آفت جان ملتها برچیده شده و اسلام قرآنی و محمدی(ص)، اسلام عقیده و جهاد، اسلام خصم ظالم و عون مظلوم، اسلام ستیزنده با فرعونها و قارونها و خلاصه، اسلام کوبنده جباران و برپاکننده حکومت مستضعفان، سربرکشیده است.
در انقلاب اسلامی، اسلام کتاب و سنت، جایگزین اسلام خرافه و بدعت؛ اسلام جهاد و شهادت، جایگزین اسلام قعود و اسارت و ذلت؛ اسلام تعبد و تعقل، جایگزین اسلام التقاط و جهالت؛ اسلام دنیا و آخرت، جایگزین اسلام دنیاپرستی یا رهبانیت؛ اسلام علم و معرفت، جایگزین اسلام تحجر و غفلت؛ اسلام دیانت و سیاست، جایگزین اسلام بیبندوباری و بیتفاوتی؛ اسلام قیام و عمل، جایگزین اسلام بیحالی و افسردگی؛ اسلام فرد و جامعه، جایگزین اسلام تشریفاتی و بیخاصیت؛ اسلام نجاتبخش محرومین، جایگزین اسلام بازیچه دست قدرتها و خلاصه اسلام ناب محمدی(ص)، جایگزین اسلام آمریکایی شد.
مطرح شدن اسلام بدین صورت و با این واقعیت و جدیت است که موجب خشم سراسیمه و دیوانهوار کسانی شده است که دل به زوال اسلام در ایران و در همه کشورهای اسلامی بسته بودند و یا از اسلام، فقط نامی بیمحتوا و وسیلهای برای تحمیق و اغفال مردم را میپسندیدند و لذا از روز اول پیروزی انقلاب تا امروز، هیچ فرصتی را برای تهاجم و ضربه زدن و توطئه و بدخواهی نسبت به جمهوری اسلامی و کانون حرکت جهانی اسلام -یعنی ایران- از دست ندادهاند».
انتهای پیام/
نظر شما