تحولات لبنان و فلسطین

فرمانده بازنشسته پایگاه پدافند هوایی شمال شرق کشور گفت: فراموش نکنیم رمز پیروزیمان در دفاع مقدس همدلی بود.

رمز پیروزیمان در دفاع مقدس همدلی بود

به گزارش قدس آنلاین خراسان، پیوستن نیروی هوایی به انقلاب، یکی از اتفاق‌های ویژه تاریخ انقلاب بود و حضور شجاعانه این قهرمانان در دفاع مقدس سبب برهم زدن معادلات نظامی دشمن شد. بر همین اساس در این گزارش به سراغ یکی از تیزپروازان نیروهای هوایی رفتیم تا گذری کوتاه به آن دوران داشته باشیم.

از دانشکده افسری تا پیشنهاد اقامت در آمریکا

سرتیپ دوم خلبان «هاشم رسولی»، متولد ۱۳۳۸ در تهران سال ۵۵ وارد دانشکده خلبانی شد .

فرمانده بازنشسته پایگاه پدافند هوایی شمال شرق کشور گفت: سال ۵۵ وارد دانشکده افسری خلبانی شدم و بعدها نیز ارشد مدیریت گرفتم. در دانشکده افسری، باید آموزش‌های زبان انگلیسی و یک دوره پروازی آموزش هواپیماهای سبک را در ایران می‌گذراندیم و پس از پرواز به تنهایی با هواپیما و امتحانات بسیار سخت پایان دوره برای دوره‌های تکمیلی به آمریکا اعزام می‌شدیم. سال ۵۶ به آمریکا اعزام شدم و طی دو سال یادگیری کامل زبان تخصصی انگلیسی و همچنین پرواز هواپیماهای مورد نظر دوره را با موفقیت به اتمام رساندم. انقلاب شده بود و زمزمه‌های شروع آغاز جنگ بین ایران و عراق بود بنابراین تعلل نکردم باید به کشورم بازمی‌گشتم‌.

وی ادامه داد: زمانی که در آمریکا بودم انقلاب شد. همه مسئولان پایگاه‌هایی که در آمریکا با آن‌ها مرتبط بودیم و در آنجا آموزش می‌دیدیم، از ما می‌خواستند به ایران بازنگردیم. قول همه امکانات را به ما دادند و در هر پروازی نیمی از صحبت‌های استادان، اصرار برای ماندن ما در آمریکا بود. می‌گفتند انقلاب شده است و دلیلی برای بازگشت ندارید.

مجاورت در شهر امام مهربانی‌ها

امیر رسولی ادامه داد: این افتخار را داشتم که در سال‌های دفاع مقدس به عنوان یک سرباز در خدمت مردم و کشورم باشم. مسئولیت‌هایی در دوران دفاع مقدس در پایگاه‌های مختلف داشتم و در سال ۸۱ از طرف امام رضا(ع) طلبیده شدم و مسئولیت‌هایی نیز در پایگاه ۱۴ شکاری برعهده داشتم، در نهایت نیز به عنوان فرمانده پایگاه ۱۴ شکاری در سال ۸۷ با ۳۳ سال خدمت بازنشسته شدم.

وی از نجات معجزه‌آسای خود از حادثه سقوط هواپیما افزود: سوم دی سال ۶۲ زمانی که سوار بر هواپیمای C۱۳۰ چهار موتوره بودم، پرواز آموزشی عملیاتی داشتیم که آن زمان از تهران به شیراز برای انجام مأموریتی رفتم. در این مأموریت انتقال ۷۳ چترباز با هفت پرسنل پروازی انجام شد. پس از اتمام مأموریت انتقال چتربازها، در حوالی شیراز برای انجام عملیات دیگری در ارتفاع پایین پرواز می‌کردیم که ناگهان یکی از سیستم‌ها دچار نقص شد و هواپیما از طرف بال راست به دریاچه بختگان شیرازبرخورد کرد و دچار سانحه شد و موتورهایش در آب فرو رفت.

امیر رسولی ادامه داد: هواپیمای C۱۳۰بال‌های بزرگی دارد، خدا روح شهید پدرام که هدایت هواپیما را به عهده داشت و خراسانی هم ‌بود غرق رحمت کند؛ او سعی کرد هواپیما را به طرف بال چپ برگرداند ولی سنگینی آب موجب شد بال کنده شود و ما مثل توپ روی آب غلت می‌خوردیم.

فرمانده بازنشسته پایگاه پدافند هوایی شمال شرق کشور در ادامه گفت: همه چیز به سرعت اتفاق افتاد، رفتیم زیر آب و من دیگر چیزی نفهمیدم، لحظه‌ای که دوباره به هوش آمدم، سرم زیر آب بود، احساس خفگی می‌کردم، یادم نمی‌آید، چطور کمربند را باز کردم و از آن کابین وارونه بیرون آمدم، نمی‌دانم چگونه از بین صندلی و سیم‌ها و سقف هواپیما که بسیار کوتاه و پایین هم‌ بود و یا کابین هواپیما که مچاله و ویران شده بود، بیرون آمدم. همین قدر به یاد دارم چشمانم را که باز کردم، دیدم دریاچه‌ای که در آن فرود آمده‌ایم در میان شعله‌های آتش می‌سوزد.

این فرمانده بازنشسته پایگاه پدافند هوایی شمال شرق کشور گفت: قسمت کابین هواپیما از بدنه جدا شده بود، تکه‌های مختلف آن روی آب شناور بودند، پنج نفر از همر‏زمانم به شهادت رسیده بودند و من در میان دریاچه‌ای سوزان تنها مانده بودم، بنزین در سطح آب پخش شده بود و دامنه آتش هر لحظه گسترده‌تر می‌شد.

امیر سرتیپ دوم خلبان رسولی اظهار کرد: در آن هوای سرد زمستان پاهایم یخ زده بود، به خاطر بنزین‌هایی که خورده بودم حالت تهوع داشتم و به مرور که حواسم جمع شد، دیدم انگار لباسی از خون پوشیدم، تمام آب‌های اطرافم سرخ بود، با احساس سوزش در ناحیه سرم، تازه متوجه شدم پوست سرم تا پایین ناحیه گوش کنده و آویزان است، به خاطر شدت ضربه، یکی از چشم‌هایم بیرون زده بود، قسمت بالای لباس پروازم را درآوردم و دور سرم بستم تا از خونریزی بیشتر این ناحیه جلوگیری کنم.

وی ادامه داد: در همین حال بودم که دیدم یکی دیگر از همراهانم که مهندس پروازمان آقای قهرمانی بود از ناحیه کتف آسیب دیده و توانسته از هواپیما بیرون بیابد اما پنج نفر دیگر کادر پرواز در هواپیما به شهادت رسیده بودند. او درد فراوانی داشت اما خوشبختانه خونریزی نداشت.

این خلبان دوران عشق و ایثار اظهار کرد: عده‏ای از روستاییان آن منطقه با موتور برای کمکمان آمده بودند، ما را روی دوششان تا کنار ساحل بردند چون امکان آمدن خودرو نبود. لباس‌هایمان را عوض کردند و آتش روشن کردند تا گرم شویم. ما را از میان تپه‌های خاکی به سمت بهداری بردند و سوار نیسان کردند.

این جانباز دفاع مقدس ادامه داد: بالگردها رسیدند. در بالگرد شدت خونریزی آن قدر زیاد بود که احساس می‌کردم پزشکان چندین بار قطع امید کردند. با دستور استاندار فارس بلافاصله با بالگرد به بیمارستان نمازی شیراز منتقل شدیم، اتاق عمل آماده بود و خوشبختانه استخوان پشت چشم من سالم بود و بینایی‌ام را از دست ندادم اما جمجمه‌ام شکسته بود.

پرورش خلبان‌های نسل جدید

وی تصریح کرد: پس از درمان به تهران آمدم و مدتی پرواز نکردم. مهرماه سال ۶۳ مجدد وارد فضای کاری به صورت جدی شدم.

فرمانده بازنشسته پایگاه پدافند هوایی شمال شرق کشور در ادامه گفت: رابطه ما با آمریکا قطع شده بود و این در حالی بود که ما در گذشته آموزش تکمیلی خلبانی را در آمریکا می‌دیدیم. از این رو در سال‌های ۶۳ تا ۷۲ به عنوان استاد خلبان در اصفهان مشغول آموزش خلبان‌های جوان شدم. پروازهای آموزشی بسیار سخت است زیرا دانشجو برای آموزش خلبانی از پشت میز مدرسه می‌آمد و در فضای آسمان، تنها و بدون هیچ دسترسی فقط با کلام و راهنمایی باید پرواز را تجربه می‌کرد. خوشبختانه خلبان‌های موفق زیادی از این دانشکده دانش‌آموخته و موفق شدند و همچنان این آموزش‌ها ادامه دارد.

خلبان‌های هوشیار و عملیات طی ۵دقیقه

وی افزود: در داخل پایگاه گروهی به نام خلبان هوشیار داریم‌ که خلبان‌هایی هستند که در رادار اگر کوچک‌ترین حرکتی را ببینند آژیر به صدا درمی‌آید و هواپیماهای ما باید طی ۵ دقیقه به پرواز درآیند و به سمت جایی که رادار اعلام کرده، بروند.

وی یادآور شد: مدتی در پایگاه شکاری دزفول بودم از من خواسته شد به مشهد بیایم و مسئولیت پایگاه ۱۴ شکاری را بپذیرم. سال ۸۱به مشهد آمدم و درسال ۸۷ بازنشسته شدم. در این مدت به عنوان رئیس عملیات، جانشین پایگاه و فرمانده پایگاه شمال شرق در نیروی هوایی منصوب شدم.

وی تصریح کرد: خلبان‌های ما مأموریت‌هایی را انجام دادند که آمریکا و کشورهای بزرگ هنوز در حیرت آن مانده‌اند. مستشاران آمریکایی وسایلی که در ایران داشتند را رها کردند و رفتند و ما خودمان هواپیماها را ساختیم و به پرواز درآوردیم. بچه‌های پدافند، تعمیر، اداری و غیره همه تلاش کردند.

سرتیپ دوم خلبان ‌هاشم رسولی در پایان گفت‌وگو می‌گوید: فراموش نکنیم رمز پیروزیمان در دفاع مقدس همدلی بود.

خبرنگار: سرور هادیان

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.