تحولات منطقه

 مراسم یادبود مرحوم سید ابوالحسن مختاباد روزنامه‌نگار و پژوهشگر موسیقی با حضور جمعی از اصحاب رسانه و مطبوعات، اساتید، هنرمندان و پیشکسوتان حوزه موسیقی و ادبیات کشور در تهران برگزار شد.

جای مرحوم مختاباد در صفحات موسیقی خالی است
زمان مطالعه: ۷ دقیقه

به گزارش قدس آنلاین، مراسم یادبود مرحوم سید ابوالحسن مختاباد روزنامه نگار و پژوهشگر موسیقی با حضور جمعی از اصحاب رسانه و اساتید و پیشکسوتان و هنرمندان موسیقی و ادبیات از جمله استاد محمدرضا شفیعی کدکنی، عبدالحسین مختاباد، مصطفی مختاباد، شهرام ناظری، حسام‌الدین سراج، علی جهان‌دار، داود گنجه‌ای در فرهنگسرای نیاوران برگزار شد.

این مراسم با قرائت قرآن توسط سیدحسین موسوی بلده آغاز شد و پس از آن سیدعبدالحسین مختاباد استاد و پیشکسوت موسیقی سنتی ایران با گرامیداشت یاد و خاطره برادر کوچکتر خود مرحوم سیدابوالحسن مختاباد به جامعه هنر و موسیقی و رسانه کشور تسلیت گفت و افزود:‌ ابوالحسن اهل کرم و رفاقت بود و ما اختلاف سنی کمی داشتیم و مانند دوقلوها بودیم. باور از دست دادن چنین برادر فرهیخته ای‌ برایم دشوار است.

فعالیت‌های خیرخواهانه پدرم را فراموش نمی‌کنم/ پدرم الگوی من است

وی در ادامه بخشی از یاداشت آلا مختاباد (دختر ١٧ ساله مرحوم مختاباد) را برای حاضران قرائت کرد «وقتی دیدم پدرم چقدر در کارش سخت‌کوش است از او الگو گرفتم. نوشتن مقاله برای همشهری و کمک کردن به بی‌خانمان‌ها و خیریه‌ها و خلق کردن رادیو آواز و نوشتن چندین کتاب تدریس آواز و سه تار و کمک کردن به مردم ایران، ترکیه و افغانستان از جمله اقداماتی بود که پدرم انجام داد. هیچگاه این خدمات ارزشمند پدرم از یادم نمی‌رود. خوشحالم که بیش از ١٧ سال فرزندت بودم و هیچگاه لبخند از لبانت محو نشد... تو برای کوهنوردی رفته بودی، اما همچنان بر قله کوه‌ ایستادی و دیگر بازنگشتی.»

یادنامه‌ مختاباد تدوین می‌شود/ او دغدغه‌مند رسانه بود

سیدفرید قاسمی پژوهشگر و نویسنده که به «حافظه مطبوعات ایران» شهرت دارد در این مراسم با تسلیت درگذشت ابوالحسن مختاباد، گفت: ٣٠ سال با آن مرحوم دوست بودم و ٥٢ ماه در کتاب هفته همکار بودیم. وی در همه سال‌های زندگی می‌خواند، می‌پرسید و جست‌وجو می کرد. و به واقع آموزگار خوبی بود. پس از انس با مثنوی در منش و کنش او دگرگونی‌هایی به وجود آمد.

قاسمی اظهار داشت: مرحوم مختاباد متوجه شد روزنامه‌نگاری تحقیقی با آرامش به سرانجام می رسد؛ او همواره سعی داشت از راه حلال از حیث مالی بی‌نیاز شود. اخلاق مذهبی فردی و خلق و خوی مدنی جمعی داشت و در همه این سالها وی را با حسن نیت قدردان، خیرخواه و خوش قلب و پذیرای حرف حق و دغدغه‌مند صنفی دیدم. دوستان وی درصدد هستند تا یادنامه‌ای برای او تهیه کنند. براستی درگذشت وی دردناک است.

مختاباد پیگیر و خستگی‌ناپذیر بود/ جای او در صفحات موسیقی ما خالی است

شهرام ناظری هم در این مراسم در سخنانی درگذشت ابوالحسن مختاباد را دردناک و غیرمنتظره توصیف کرد و گفت: با او که روزنامه‌نگاری فرهیخته است از سال‌های خیلی دور و از ٣٠ سال پیش آشنا شدم. آن مرحوم روحیه پیگیری و حس خستگی‌ناپذیری داشت. من زیاد اهل مصاحبه نیستم، اما او چنان پیگیر و خستگی‌ناپذیر کارهایش را دنبال می‌کرد، برایم جالب بود و ده‌ها مصاحبه از من گرفت. ابوالحسن در اکثر کنسرت‌هایم حضور داشت و بعد از کنسرت هم مرا رها نمی‌کرد. وی علاوه بر اینکه خبرنگار بود، پژوهشگر موسیقی هم محسوب می‌شد.

ناظری افزود: به یاد دارم در دهه ٧٠ کنسرت‌ها خیلی محدود در نمایشگاه بین‌المللی برگزار می‌شد. همه شنیده بودند که سالن مجهزی در وزارت کشور ایجاد شده و ما توانستیم برای اولین بار در این تالار اجرا کنیم و من شعری از مولانا را با عنوان «بازآمدم چون عیدنو تا قفل زندان بشکنم»، خواندم. پس از آن ابوالحسن با تیتر قشنگی نوشت «قفل تالار شکست».

وی توضیح داد: همچنین زمانی که در آمریکا بودم، مرا پیدا کرد و با وجود مسافت زیاد هفته‌ای دو یا سه بار نزد من می‌آمد و واقعا سخت‌کوش و خستگی ناپذیر بود. من هم برای این حس او احترام قائلم و از خبر ناگوار مرگ او خیلی متاسف شدم. حتما جای او در صفحات موسیقی ما خالی است. درگذشت وی را به همه وابستگان و جامعه خبرنگاران و موسیقی تسلیت می‌گویم.

مرحوم مختاباد بسیار تیزهوش بود، در همه مباحث سرک می‌کشید

جهانگیر کوثری تهیه‌کننده سینما و روزنامه نگار نیز در این مراسم گفت:‌ مرحوم ابوالحسن تیزهوش و زیرک بود. با مصطفی برادر بزرگ او همکلاس بودم، وقتی خبر مرگ ابوالحسن را شنیدم نتوانستم روی پاهایم بایستم. احد شاملو می‌گوید «مرگ انتظاری خوف‌انگیز است، انتظاری که بی‌رحمانه طول می کشد».

وی افزود: بعد از تشکیل روزنامه همشهری در سال ١٣٧٢ ابوالحسن مختاباد که بسیار جوان بود به روزنامه آمد. او در همه مباحث سرک می‌کشید. درباره فیلم هنری جشنواره بحث می‌کردیم و نظر میداد. حتی در بحث‌های اجتماعی هم نظر می‌داد. نظرخواهی او درباره شعر نیما خیلی جلوتر از بقیه بود. جای او بسیار خالی است.

مرحوم مختاباد منتقد منصف بود

حمیدرضا نوریخش مدیرعامل خانه موسیقی نیز در این مراسم گفت: مرگ ناگهانی مختباد بسیار شوک‌آور بود، و این نوع مرگ‌ها به همراه خود چیزهایی را یادآوری می‌کند و به قول قیصر امین‌پور « گاهی چه زود دیر می‌شود» ؛ او در سال‌های آغازین دهه ٧٠ نزد من آواز کار می کرد. به تدریج با هم آشنا شدیم من در ١٢ سال اخیر مورد نقد مرحوم ابوالحسن مختاباد بودم.

وی افزود: مرحوم مختاباد به شدت پیگیر بود و عاطفه سرشاری داشت. او تجربیات ارزشمندی هم در مسائل صنفی روزنامه نگاری داشت. منتقد بود اما انصاف داشت و بی‌مبنا حرف نمی‌زد. آنقدر انصاف و شجاعت داشت که اشتباهاتش را می پذیرفت و تصحیح می کرد. زیاد با هم اختلاف نظر داشتیم اما همین نکته سبب شد تا از او هیچگاه دلگیر نباشم. از خبر درگذشت او فرو ریختم و دو شب گریستم؛ امیدوارم وی الگویی برای همه کسانی که قلم می‌زنند و نقد می‌کنند، باشد.

روح خبر و خبرنگاری در خانه، با او رشد کرد

سید مصطفی مختاباد برادر بزرگ ابوالحسن و مدیر گروه تئاتر دانشگاه تربیت مدرس نیز در این مراسم گفت: در داغ برادرم سخن گفتن دشوار است. رفتن ابوالحسن بسیار زود بود. او در کنار ما در دامان به شدت ایمان‌گرا پرورش یافت. در ادامه حیات خود چنگ زدن به باورهای عرفانی و حماسی در او جوشان شد و با تکیه بر همان بسترها به تعادل و توازن دست یافت تا جان پاک خود را طوری صیانت کند تا از مولوی تا ابن عربی که مفاهیمی ساده نیستند، انها را فهم کند.

وی ادامه داد: روح خبر و خبرنگاری در خانه با او رشد کرد و بالاخره پا در وادی طوفان گذاشت. جان از نظر او یعنی خبر. صبح‌ها او با آواز موسیقیایی شاهنامه‌ای که پدرم می‌خواند بیدار می‌شد. ما در کنار برادرم در روستایی ( امره از توابع ساری در استان مازندران) بزرگ شدیم که در آن جشنواره نی‌نوازان برگزار می‌شد. نبودش برای ما دشوار است و داغش را هرگز نمی توانم فراموش کنم.

نگاهی به زندگینامه سید ابوالحسن مختاباد

سیدابوالحسن مختاباد نویسنده، منتقد، پژوهشگر موسیقی و از روزنامه‌نگاران پیشکسوت، متولد ۲۲ دی ۱۳۴۸ در امره و برادر عبدالحسین مختاباد آهنگساز و خواننده شناخته شده موسیقی سنتی بود. او تابستان سال ۱۳۷۲ به کار در نشریه مشغول شد. بهمن همان سال با کار در بولتن جشنواره تئاتر فجر، کار حرفه‌ای خود را آغاز کرد و سپس در بهار سال ۱۳۷۳، به عنوان عضو تحریریه روزنامه همشهری وارد این روزنامه شد و تا همین اواخر با این روزنامه و تعداد دیگری از رسانه‌ها همکاری داشت.

مختاباد فعالیت صنفی در حوزه موسیقی را با انتخاب به عنوان بازرس کانون پژوهشگران خانه موسیقی در سال ۸۱ آغاز کرد و سپس در کنار سردبیری نشریه خبری این نهاد، در دوره‌های بعد به عنوان عضو (۱۳۸۳–۱۳۸۵)، نایب رئیس (۱۳۸۵–۱۳۸۷) و رئیس هیئت مدیره (۱۳۸۷–۱۳۸۹) این کانون انتخاب شد. در این دوره او دبیری سمینار بررسی سه دهه موسیقی ایران را در هفت میزگرد در جشنواره موسیقی فجر سال ۱۳۸۷بر عهده داشت که به درخواست کامبیز روشن‌روان به عنوان دبیر جشنواره این میزگردها را برگزار کرد.

وی دو دوره متوالی از سوی مجمع عمومی خانه موسیقی به عنوان بازرس اصلی این نهاد صنفی انتخاب شد و نیز نهادینه کردن و برگزاری چند دوره کتاب و آلبوم سال خانه موسیقی از ابتکارات صنفی او به‌شمار می‌رود.

مرحوم مختاباد همچنین موسیقی را با یادگیری آواز در سال‌های اولیه دهه هفتاد نزد کریم صالح عظیمی آغاز کرد و در ادامه مدتی نزد سیدنورالدین رضوی سروستانی ردیف آموخت و نیز شیوه آوازی طاهرزاده به روایت نورعلی خان برومند را نیز نزد حمیدرضا نوربخش فرا گرفت. ضمن آنکه چند مدتی هم نزد کمال‌الدین عباسی ردیف آوازی را فراگرفت. در این مدت آموزه‌های آوازی و صداسازی را با برادرش سیدعبدالحسین مختاباد استمرار داد و سلفژ و تئوری موسیقی را نزد محسن الهامیان و نواختن سه تار را هم برای مدتی کوتاه نزد حمید سکوتی، رضا موسوی‌زاده، پیمان سلطانی و بهداد بابایی آموخت.

روح‌الله خالقی، بهارستان: پرسه‌ای در گنجینه ادب پارسی، نشر و نوشتار: یادداشت‌هایی درباره کتاب و نشر از جمله آثار اوست.

سیدابوالحسن مختاباد که از حدود ۱۰ سال پیش در آمریکا زندگی می‌کرد، روز یکشنبه - دوم بهمن ۱۴۰۱ - هنگام کوه‌نوردی بر اثر سکته قلبی در ۵۳ سالگی درگذشت و در آرامستان مسلمانان ایالت کالیفرنیای آمریکا به خاک سپرده شد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.