با پایان جنگ جهانی دوم «دلار» به عنوان ارز رایج بین المللی شناخته و در بسیاری از مناسبات تبدیل به ارز مسلط شد. همین مسئله سبب شد واحد پولی آمریکا در کنار برتری نظامی و سیاسی به یکی از اساس ترین ابزارهای هژمونی ساز ایالات متحده تبدیل شود.
اما طی سالیان اخیر دلار موقعیت و جایگاه خود را در عرصه مراودات و معادلات جهانی از دست داده. این موضوع بویژه طی یک سال گذشته شتاب بیشتری هم گرفته است و بعد از بحران اوکراین و سیاست فشار آمریکا به روسیه و در پیش گرفتن سیاست مهار چین بیش از پیش نمود پیدا کرده است. در واقع بعد از مواضع ایالات متحده در قبال روسیه و چین این دو کشور بخش بزرگ مبادلات مالی خود را با یوان و روبل انجام میدهند و در همین رابطه توافقاتی میان سایر کشورها از جمله عربستان و چین صورت گرفته است که بخشی از مبادلات خود را بر پایه پول ملی خودشان انجام دهند. همه این موارد باعث می شود که جایگاه دلار در میان و بلندمدت تضعیف شود.
ضعف دلار یک حقیقت مسلم است و ما شاهد هستیم ایالات متحده امروز حتی در زمینه اعمال سیاستهای تحریمی نیز با ضعف مواجه شده است. اما فراموش نکنیم که هنوز حجم گستردهای از مبادلات جهانی بر پایه همین ارز و بعد از آن یورو صورت میگیرد و اینکه در بازه زمانی کوتاه منتظر افول دلار باشیم ساده انگارانه خواهد بود. با این وجود روندی که آغاز شده در صورت تداوم میتواند سرآغاز دورانی باشد که دیگر تعیین تکلیف مبادلات مالی و اقتصادی جهان بر پایه یک ارز خاص نباشد و شاهد تبادلات مالی با چند پول جهانی مختلف باشیم. این یعنی کشورها دیگر حاضر نیستند تمام تخم مرغ هایشان را در سبد یک قدرت خاص یعنی آمریکا بگذارند.
حال ما در شرایط گذار بین المللی هستیم و آمریکاییها همچون گذشته نمیتوانند سیاست خارجی خود را بر کشورهایی که پیشتر در مدار قدرتشان حرکت میکردند تحمیل کنند. توافق ایران و عربستان که با میانجیگری چین صورت گرفت و اعلام مواضع ویتنام و فیلیپین مبنی بر همراه نبودن با سیاستهای واشنگتن در قبال پکن موید این نکته است. تمام این موارد باعث شده ما شاهد صف بندیهایی در داخل آمریکا علیه سیاستهای اتخاذ شده مقابل مسکو و پکن و رژیم تحریمها و هشدارهایی پیرامون افول نقش جهانی دلار باشیم.
نظر شما