تحولات منطقه

احمدرضا درویش در نشست نقد و بررسی فیلم کیمیا به بیان خاطراتی از روند ساخت و تولید این فیلم پرداخت و ماجرای رضایت گرفتن از تولیت برای فیلمبرداری در حرم را تعریف کرد.

ماجرای رضایت گرفتن از تولیت برای فیلمبرداری فیلم کیمیا در حرم
زمان مطالعه: ۴ دقیقه

به گزارش قدس خراسان، در دومین شب از رویداد 60 سال سینمای ایران و ارادت به امام رضا، فیلم کیمیا با حضور احمدرضا درویش، کارگردان فیلم به نمایش درآمد.

درویش در نشست نقد و بررسی فیلم، ضمن یادی از خسرو شکیبایی عنوان کرد: هر دعوت و طلبیده شدنی از سمت مشهد باشد از طرف همه ایرانی‌ها و شیعیان مورد استقبال قرار می‌گیرد. من هم به عنوان یک شهروند ایرانی خیلی خوشحال بودم که به بهانه فیلم کیمیا در این جمع حاضر شدم.

وی ادامه داد: کیمیا فیلم چهارم من بود. سومین فیلمم به نام آذرخش به تهیه کنندگی هارون یشایایی ساخته شد که نقش بزرگی در ساخت این فیلم و فیلم کیمیا داشت. دو سال قبل از ساخت کیمیا به من گفت که دوست دارد در کارنامه سینماییش فیلمی مربوط یه جنگ هم داشته باشد. در آن زمان هیچ قصه و طرحی نداشتیم. من از این پیشنهاد استقبال کردم و بعد از چند طرح، به بنای اولیه قصه کیمیا رسیدم و کم‌کم آن را پرورش دادم. در سال‌های آغازین کار فارابی، فیلم به تصویب رسید و شروع به ساخت کردیم.

درویش یا بیان اینکه ساخت کیمیا تجربه عجیبی در کارنامه او بود افزود: بعضی خاطرات آن را می‌توان نقل کرد و برخی دیگر برای همیشه مثل یک راز باقی می‌ماند. کیمیا در دوره انالوگ ساخته شد و با دوربین‌هایی کار می‌کردیم که 30 کیلو وزن داشت و به همین نسبت کار با تجهیزات دیگر هم سخت بود. فیلمسازی دفاع مقدس هم تازه شکل گرفته بود و من هم جزو فیلمسازان جوان بودم، اما آن چه از پشت صحنه اموختم برای من بسیار بیشتر از جلوی دوربین محصول داشت و بی‌شعار مثل یک دانشگاه بود. عوامل همه از مدیر تولید تا فیلمبردار و بازیگران درجه یک بودند و هرآنچه از فیلم باقی مانده مجموعه یک کارگروهی است.

کارگردان فیلم کیمیا ادامه داد: بسیاری از صحنه‌های مربوط به جنگ واقعی است. درحال حاضر برای فیلم ساختن مثلا درمورد مقاومت خرمشهر، لوکیشن‌های واقعی پیدا نمی‌کنیم و خیلی از فضاها تغییر کرده درحالی که لوکیشن‌ها در کیمیا همه واقعی است. این فیلم به عنوان یک سند از فضای باقی مانده از یک اتفاق دردناک است. بعدها از همین صحنه‌ها می‌توان به عنوان مبنا استفاده کرد. ما در همان جاده‌هایی فیلمبرداری کردیم که روزی مردم در زمان جنگ در آن می‌جنگیدند.

درویش افزود: ماندگارترین پلان فیلم، صحنه‌ای است که خسرو شکیبایی با یک ساک در جلوی مدرسه ایستاده و ساکش را روی زمین رها می‌کند. تصویر همین ساک هویت اصلی فیلم است. انگار شخصیت بار سنگینش را زمین گذاشت و شکیبایی خیلی باحس اینکار را کرد و چقد درست آن را بازی کرد. ساختمانی که در پس زمینه این سکانس دیده می‌شود، اموزش و پرورش آبادان است. روز سوم یا دوم جنگ مدیران روستاها را جمع می‌کنند و در همان ساختمان جلسه می‌گیرند که تکلیف مدارس را روشن کنند. متاسفانه با حمله هوایی تمام آن افراد شهید شدند. خود این سکانس یک رفرنس تاریخی است.

این کارگردان سینما به بازگویی خاطراتی از خسرو شکیبایی پرداخت و گفت: روز سوم فیلمبرداری در آبادان، درحال نورپردازی بودیم و صدابرداران درحال ضبط صدای محیط بودند. خسرو شکیبایی وقتی فهمید صدا مربوط به سکانس اوست، اصرار کرد که در صحنه حضور داشته باشد. در همان رفت و آمدها دست خسرو شکیبایی شکست و در نهایت 5 عمل جراحی روی دست او انجام شد. عملا یک فاجعه بود و فیلمبرداری باید تعطیل می‌شد.خسرو اجازه نداد تعطیل کنیم و گفت فیلمبرداری را ادامه بدهیم. می‌گفت مگر این شخصیت نمی‌تواند با دست شکسته از اسارت برگردد؟ ما سریع برنامه را تغییر دادیم و به مشهد امدیم. بازیگر متعهد و خلاق یعنی این. در طول فیلمبرداری در مشهد، خسرو شکیبایی درد بسیاری را تحمل می‌کرد. خسرو هم در زندگی معمولی یک انسان واقعی بود، و هم هنرمندی بااخلاق.

درویش درمورد چالش‌های فیلمبرداری در حرم مطهر عنوان کرد: من امروز در زیارت دیدم همه درحال عکس گرفتن و فیلمبرداری از حرم هستند. این برای ما آن زمان مثل خیال بود! آنموقع دوربین بردن به حرم همراه با بازیگر شبیه کفر بود! و خسرو شکیبایی این مساله را حل کرد!

وی با خنده افزود: خسرو شکیبایی تعریف می‌کرد در حرم او را شناختند و کلی از او پذیرایی کردند. ان اقا رئیس دفتر اقای طبسی بود. شکیبایی همانجا با اقای طبسی قرار می‌گذارد و ما فردا به دفتر ایشان رفتیم. در آن جلسه کنار اقای طبسی نشستیم و ایشان در ابتدا برای فیلمبرداری مخالفت کردند. در همان لحظات خسرو شکیبایی بلند شد و رفت گوشه‌ای، اقایی از روحانیون را بلند کرد،عبایش را روی دوش انداخت و صندلی‌اش را گذاشت وسط تالار و پلان طولانی شهید مدرس را اجرا کرد. چنان بازی کرد که همه را درگیر کرد و در انتها جناب طبسی پذیرفتند و کار انجام شد.

وی درمورد هارون یشایایی تهیه کننده فیلم گفت: او بلندنظر، روشنفکر و صاحب نظر در حوزه سینما و دقیق بود. روش او در تولید و ساخت در سینمای ایران به نوعی بود که اعتماد به نفس را به هنرمندان تزریق می‌کرد. مهم‌ترین کار در حوزه هنر و فرهنگ، مدیریت ارواح جمعی است. مهم‌ترین کار یک فیلمساز همین است. مهم‌ترین عنصری که قرار است قصه را بسازد انسان است. احساس و روان این انسان در تولید قیلم اهمیت دارد. مهم‌ترین کار فیلمساز مدیریت همین مساله است و یشایایی این کار را خیلی خوب بلد بود.

درویش در انتها بیان کرد :کار برای امام رضا (ع) همیشه دغدغه من بوده اما حقیقت این است که او می‌کشد قلاب را. کار ما همین است، هم درمورد عاشورا و هم اهل بیت، خود آن‌ها باید صدا کنند. تمام جزئیات عالم به هم مربوط است و هیچ اتفاقی بی‌ارتباط به هم نیست. اینکه چطور می‌شود یک اثر هنری خلق می‌شود، در تکمیل یک پازل است. تمام این اثار به جهان‌بینی و نگاه ما ارتباط دارد.

در پایان این نشست، به پاس سال‌ها فعالیت هنری احمدرضا درویش و ساخت فیلمی با مضامین امام رضایی، از این کارگردان باسابقه سینما تقدیر شد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.