مسجد گوهرشاد، یکی از مُعْظَمترین و مشهورترین نمادهای معماری اسلامی است. مسجدی که به سفارش گوهرشاد خاتون، همسر خیراندیش شاهرخ تیموری، در دهه دوم قرن نهم، توسط معمار شهیر آن دوران، یعنی قوامالدین بن زینالدین شیرازی طراحی شد و براساس یک نقل تاریخی، ساخت و اجرای آن حدود ۹ سال طول کشید و در سال ۸۲۱ قمری به پایان رسید. مسجد گوهرشاد افزون بر جاذبههای معماریاش که در جهان اسلام مثالزدنی است، به دلیل میزبانی از رویدادها و حوادث گوناگون و تأثیرگذار تاریخی، شهرت فراوانی دارد.
این مسجد، از ابتدای تأسیس، مانند هر مسجد جامع دیگری، به عنوان یکی از اصلیترین مراکز اجتماع مردم مشهد شناخته میشد. به همین دلیل، ریشه بسیاری از اتفاقات تاریخی و بخش مهمی از قیامهای مردم مشهد در چند سده اخیر را میتوان در تاریخ مسجد گوهرشاد جُست. از جمله این قیامها میتوان به قیام سال ۱۲۸۲ش. علیه ظلم و ستم آصفالدوله شاهسون، والی وقت خراسان اشاره کرد که برخی از مورخان، آن را مقدمهای برای آغاز نهضت مشروطیت میدانند.
امروزه، این بنای فاخر، بخشی از اماکن متبرکه حرم امام رضا(ع) محسوب میشود و همه ساله میزبان خیل مؤمنانی است که در ایام اعتکاف ماه رجب و رمضان، به دنبال خلوتی برای راز و نیاز با پروردگار هستند.
مهمترین رویداد تاریخی مسجد گوهرشاد
در مرور رویدادهایی که مسجد گوهرشاد پایگاه شکلگیری آنها بوده، قیام تیرماه سال ۱۳۱۴ جایگاه ویژهای دارد و بلکه بسیاری از مورخان و پژوهشگران تاریخ معاصر، آن را شاخصترین رویداد تاریخ مسجد گوهرشاد میدانند. قیامی که ما آن را با نام «قیام مسجد گوهرشاد» میشناسیم، در واقع برآیند یک تلاش ملی برای ایستادن در برابر کجرویهای اعتقادی و رفتارهای ضد دینی بود که رضاخان تقریباً از سال ۱۳۰۷شمسی به این سو، درصدد اجرایی کردن آنها برآمد. این رفتارها که با هدف اسلامزدایی از جامعه ایران برنامهریزی شد، میراث نفوذ فرهنگ غربی در میان منورالفکرهای عصر مشروطه بود که به قول سیدحسن تقیزاده، درصدد فرنگی کردن ایرانیان «از فرق سر تا نوک پا» بودند و چون نتوانستند در تکاپوهای سیاسی و فرهنگی خود به این مهم دست یابند، مشت آهنین رضاخان را به مثابه یک ابزار قدرتمند برای تحمیل این خفت بر مردم ایران به کار گرفتند.
مقدمات یک قیام
قیام خونین مسجد گوهرشاد که به شهادت صدها تن در خانه خدا انجامید و لکه ننگی ابدی بر دامن خاندان پهلوی گذاشت، به دنبال برخی وقایع در شیراز و تبریز و درنهایت اعتراض علمای مشهد به نقش رژیم در این رویدادها آغاز شد. واقعیت آن بود که رضاخان پس از بازگشت از سفر ترکیه در سال۱۳۱۳ و به دنبال اجرایی کردن طرح به اصطلاح تجدد آمرانهاش، درصدد تغییر دوباره لباس و نیز کشف حجاب اجباری در جامعه مسلمان ایران برآمد. این برنامه در بهمن ۱۳۱۳، ضمن برگزاری مراسم افتتاح دانشگاه تهران، جنبه عینی به خود گرفت و با حضور رسمی دختران بدون حجاب در این مراسم، روند اجرای طرح آغاز شد.
در پی آن و از اوایل سال ۱۳۱۴، طرحی با عنوان «متحدالشکل کردن لباس» به تصویب رسید که بر اساس آن، مردان موظف به استفاده از «کلاه شاپو» (لبهدار) میشدند. تلاقی اجباری شدن کلاه شاپو با برنامه ۱۳ نوروز سال ۱۳۱۴ در شیراز، علما و مردم متدین ایران را متوجه آغاز یک برنامه ضدفرهنگی و گسترده کرد.
۱۳ نوروز سال ۱۳۱۴، طی برنامهای در شیراز که با حضور علیاصغر حکمت، وزیر فرهنگ وقت برگزار شد، برای نخستین بار و در یک برنامه عمومی، تعدادی از دختران بدون حجاب روی سکوی نمایش رفتند و به اجرای برنامه رقص پرداختند. واکنش مردم شیراز به این اقدام، شدید بود و مرحوم آیتالله فالاسیری، در مسجد وکیل سخنرانی آتشینی علیه رژیم پهلوی ایراد کرد و در پی آن، اوضاع شهر متشنج شد.
با دستگیری آیتالله فالاسیری، آیتالله انگجی و تعداد دیگری از علمای تبریز، دست به اعتراضات گسترده زدند که این اعتراضات هم با دخالت نیروهای نظامی رضاخان به شدت سرکوب و علمای فعال در این اعتراضات بازداشت و تبعید شدند. خبر این اتفاقات، همزمان با خبر قانون اجباری شدن کلاه شاپو، در خردادماه سال ۱۳۱۴ به مشهد رسید و سبب نگرانی شدید علمای مشهد شد.
جلسه تاریخی در بیت آیتالله سیدیونس اردبیلی
علمای مشهد با زعامت آیتالله العظمی سیدحسین قمی جلسهای تشکیل دادند تا برای وضع به وجود آمده چارهای بیندیشند. تحلیل آنها این بود که رژیم، برنامه جدید خود را با برنامه تغییر لباس مردان آغاز کرده و به احتمال زیاد، این کار را با کشف حجاب، تکمیل خواهدکرد.
آیتالله قمی، پس از جلسه با علمای مشهد که در بیت آیتالله سیدیونس اردبیلی منعقد شد، در حرم رضوی منبر رفت و پس از ایراد نطقی آتشین، به تلخی گریست و گفت: «امروز اسلام فدایی میخواهد و من حاضرم در راه اسلام فدا شوم». او پس از این سخنرانی، براساس قراری که با دیگر علما گذاشتهبود، راهی تهران شد تا در دیدار با رضاخان، به او بابت اقداماتش هشدار بدهد؛ اما با دستور دربار، آیتالله قمی را در «باغ سراجالملک» مکانی در شهر ری، بازداشت کردند. خبر این اتفاق در نیمه تیرماه ۱۳۱۴ به مشهد رسید و شهر ملتهب شد.
آغاز و انجام قیام
از این مرحله به بعد، مسجد جامع گوهرشاد به مرکز قیام بزرگ و ملی مردم ایران علیه سیاستهای ضدملی و ضدفرهنگی رضاخان تبدیل شد. سخنرانیهای پرشور مرحوم شیخ بهلول گنابادی، اجتماع هزاران نفری مردم را در پی داشت. جمع کثیری از مردم که به بازداشت مرجع تقلیدشان معترض بودند، پس از حضور در مسجد، با سخنرانی افشاگرانه سخنرانان، پی به ابعاد طرح گستردهای بردند که ایمان و اعتقاد آنها را هدف قرار داده بود.
با رسیدن خبر اجتماع مردم در مسجد گوهرشاد، فرمان سرکوبی متحصنان از سوی رضاخان صادر شد. فتحالله پاکروان، استاندار وقت، با همکاری نظامیانی همچون سرهنگ نوائی کوشید در ۱۹ تیرماه، اجتماع مسجد گوهرشاد را متفرق کند؛ اما مقاومت مردم مانع این کار شد. به این ترتیب، برنامه یورش وحشیانه به مسجد را برای ساعت ۱۲ شب ۲۱ تیرماه طراحی کردند.
براساس گزارش حسین مکی در کتاب «تاریخ ۲۰ ساله ایران» هنوز دقایقی از شروع روز ۲۱ تیر نگذشته بود که صدای پیاپی گلوله تفنگ و مسلسل، سکوت مسجد گوهرشاد را شکست؛ مردان، زنان و کودکان حاضر در مسجد با سراسیمگی به سمت درهای ورودی رفتند، اما به محض باز شدن درها، آماج گلوله مسلسلهایی قرار گرفتند که در ورودیهای مسجد مستقر شده بودند. براساس گزارش شاهدان عینی که «سینا واحد» آنها را در کتاب «قیام گوهرشاد» جمعآوری کرده، همه مبادی ورودی و خروجی مسجد توسط مأموران بسته شده بود و تعدادی از آنها نیز بالای دیوارها و سقف مسجد مستقر بودند و به سمت مردم تیراندازی میکردند. صبح روز بعد، قیام مسجد گوهرشاد با شهادت صدها بیگناه، به ظاهر سرکوب شد؛ اما یاد آن مقاومت شجاعانه در یاد و خاطره مردم ایران باقی ماند.
این مسجد، از ابتدای تأسیس، مانند هر مسجد جامع دیگری، به عنوان یکی از اصلیترین مراکز اجتماع مردم مشهد شناخته میشد. به همین دلیل، ریشه بسیاری از اتفاقات تاریخی و بخش مهمی از قیامهای مردم مشهد در چند سده اخیر را میتوان در تاریخ مسجد گوهرشاد جُست. از جمله این قیامها میتوان به قیام سال ۱۲۸۲ش. علیه ظلم و ستم آصفالدوله شاهسون، والی وقت خراسان اشاره کرد که برخی از مورخان، آن را مقدمهای برای آغاز نهضت مشروطیت میدانند.
امروزه، این بنای فاخر، بخشی از اماکن متبرکه حرم امام رضا(ع) محسوب میشود و همه ساله میزبان خیل مؤمنانی است که در ایام اعتکاف ماه رجب و رمضان، به دنبال خلوتی برای راز و نیاز با پروردگار هستند.
مهمترین رویداد تاریخی مسجد گوهرشاد
در مرور رویدادهایی که مسجد گوهرشاد پایگاه شکلگیری آنها بوده، قیام تیرماه سال ۱۳۱۴ جایگاه ویژهای دارد و بلکه بسیاری از مورخان و پژوهشگران تاریخ معاصر، آن را شاخصترین رویداد تاریخ مسجد گوهرشاد میدانند. قیامی که ما آن را با نام «قیام مسجد گوهرشاد» میشناسیم، در واقع برآیند یک تلاش ملی برای ایستادن در برابر کجرویهای اعتقادی و رفتارهای ضد دینی بود که رضاخان تقریباً از سال ۱۳۰۷شمسی به این سو، درصدد اجرایی کردن آنها برآمد. این رفتارها که با هدف اسلامزدایی از جامعه ایران برنامهریزی شد، میراث نفوذ فرهنگ غربی در میان منورالفکرهای عصر مشروطه بود که به قول سیدحسن تقیزاده، درصدد فرنگی کردن ایرانیان «از فرق سر تا نوک پا» بودند و چون نتوانستند در تکاپوهای سیاسی و فرهنگی خود به این مهم دست یابند، مشت آهنین رضاخان را به مثابه یک ابزار قدرتمند برای تحمیل این خفت بر مردم ایران به کار گرفتند.
مقدمات یک قیام
قیام خونین مسجد گوهرشاد که به شهادت صدها تن در خانه خدا انجامید و لکه ننگی ابدی بر دامن خاندان پهلوی گذاشت، به دنبال برخی وقایع در شیراز و تبریز و درنهایت اعتراض علمای مشهد به نقش رژیم در این رویدادها آغاز شد. واقعیت آن بود که رضاخان پس از بازگشت از سفر ترکیه در سال۱۳۱۳ و به دنبال اجرایی کردن طرح به اصطلاح تجدد آمرانهاش، درصدد تغییر دوباره لباس و نیز کشف حجاب اجباری در جامعه مسلمان ایران برآمد. این برنامه در بهمن ۱۳۱۳، ضمن برگزاری مراسم افتتاح دانشگاه تهران، جنبه عینی به خود گرفت و با حضور رسمی دختران بدون حجاب در این مراسم، روند اجرای طرح آغاز شد.
در پی آن و از اوایل سال ۱۳۱۴، طرحی با عنوان «متحدالشکل کردن لباس» به تصویب رسید که بر اساس آن، مردان موظف به استفاده از «کلاه شاپو» (لبهدار) میشدند. تلاقی اجباری شدن کلاه شاپو با برنامه ۱۳ نوروز سال ۱۳۱۴ در شیراز، علما و مردم متدین ایران را متوجه آغاز یک برنامه ضدفرهنگی و گسترده کرد.
۱۳ نوروز سال ۱۳۱۴، طی برنامهای در شیراز که با حضور علیاصغر حکمت، وزیر فرهنگ وقت برگزار شد، برای نخستین بار و در یک برنامه عمومی، تعدادی از دختران بدون حجاب روی سکوی نمایش رفتند و به اجرای برنامه رقص پرداختند. واکنش مردم شیراز به این اقدام، شدید بود و مرحوم آیتالله فالاسیری، در مسجد وکیل سخنرانی آتشینی علیه رژیم پهلوی ایراد کرد و در پی آن، اوضاع شهر متشنج شد.
با دستگیری آیتالله فالاسیری، آیتالله انگجی و تعداد دیگری از علمای تبریز، دست به اعتراضات گسترده زدند که این اعتراضات هم با دخالت نیروهای نظامی رضاخان به شدت سرکوب و علمای فعال در این اعتراضات بازداشت و تبعید شدند. خبر این اتفاقات، همزمان با خبر قانون اجباری شدن کلاه شاپو، در خردادماه سال ۱۳۱۴ به مشهد رسید و سبب نگرانی شدید علمای مشهد شد.
جلسه تاریخی در بیت آیتالله سیدیونس اردبیلی
علمای مشهد با زعامت آیتالله العظمی سیدحسین قمی جلسهای تشکیل دادند تا برای وضع به وجود آمده چارهای بیندیشند. تحلیل آنها این بود که رژیم، برنامه جدید خود را با برنامه تغییر لباس مردان آغاز کرده و به احتمال زیاد، این کار را با کشف حجاب، تکمیل خواهدکرد.
آیتالله قمی، پس از جلسه با علمای مشهد که در بیت آیتالله سیدیونس اردبیلی منعقد شد، در حرم رضوی منبر رفت و پس از ایراد نطقی آتشین، به تلخی گریست و گفت: «امروز اسلام فدایی میخواهد و من حاضرم در راه اسلام فدا شوم». او پس از این سخنرانی، براساس قراری که با دیگر علما گذاشتهبود، راهی تهران شد تا در دیدار با رضاخان، به او بابت اقداماتش هشدار بدهد؛ اما با دستور دربار، آیتالله قمی را در «باغ سراجالملک» مکانی در شهر ری، بازداشت کردند. خبر این اتفاق در نیمه تیرماه ۱۳۱۴ به مشهد رسید و شهر ملتهب شد.
آغاز و انجام قیام
از این مرحله به بعد، مسجد جامع گوهرشاد به مرکز قیام بزرگ و ملی مردم ایران علیه سیاستهای ضدملی و ضدفرهنگی رضاخان تبدیل شد. سخنرانیهای پرشور مرحوم شیخ بهلول گنابادی، اجتماع هزاران نفری مردم را در پی داشت. جمع کثیری از مردم که به بازداشت مرجع تقلیدشان معترض بودند، پس از حضور در مسجد، با سخنرانی افشاگرانه سخنرانان، پی به ابعاد طرح گستردهای بردند که ایمان و اعتقاد آنها را هدف قرار داده بود.
با رسیدن خبر اجتماع مردم در مسجد گوهرشاد، فرمان سرکوبی متحصنان از سوی رضاخان صادر شد. فتحالله پاکروان، استاندار وقت، با همکاری نظامیانی همچون سرهنگ نوائی کوشید در ۱۹ تیرماه، اجتماع مسجد گوهرشاد را متفرق کند؛ اما مقاومت مردم مانع این کار شد. به این ترتیب، برنامه یورش وحشیانه به مسجد را برای ساعت ۱۲ شب ۲۱ تیرماه طراحی کردند.
براساس گزارش حسین مکی در کتاب «تاریخ ۲۰ ساله ایران» هنوز دقایقی از شروع روز ۲۱ تیر نگذشته بود که صدای پیاپی گلوله تفنگ و مسلسل، سکوت مسجد گوهرشاد را شکست؛ مردان، زنان و کودکان حاضر در مسجد با سراسیمگی به سمت درهای ورودی رفتند، اما به محض باز شدن درها، آماج گلوله مسلسلهایی قرار گرفتند که در ورودیهای مسجد مستقر شده بودند. براساس گزارش شاهدان عینی که «سینا واحد» آنها را در کتاب «قیام گوهرشاد» جمعآوری کرده، همه مبادی ورودی و خروجی مسجد توسط مأموران بسته شده بود و تعدادی از آنها نیز بالای دیوارها و سقف مسجد مستقر بودند و به سمت مردم تیراندازی میکردند. صبح روز بعد، قیام مسجد گوهرشاد با شهادت صدها بیگناه، به ظاهر سرکوب شد؛ اما یاد آن مقاومت شجاعانه در یاد و خاطره مردم ایران باقی ماند.
نظر شما