قله هرچند در مسیر است، اما برای رسیدن به آن و فتحش باید تلاش بسیار کرد. کشوری که به افقهای بلند نگاه دارد، یک لحظه هم نباید بر جا بماند.
گامها را کوچک و اما به قاعده و با شتاب باید تنظیم کند. البته بلندپروازان را هم باید از عواقب بیپایه پریدن بر حذر داشت، چنانکه رهبر فرزانه انقلاب، پیشترها راهبردسازی کردند، مسیر را باید با عینکی بنگریم که مستظهر به سه «عین» باشد؛«با علم، با عقل، با عزم»؛ سه تا «عین». عالمانه باید باشد؛ عاقلانه باید باشد؛ عازمانه باید باشد.
باید با عزم همراه باشد؛ با سستعنصری و سستعهدی نمیشود پیش رفت. با هیجانات لحظهای ویرانی بهبار میآید، اما ساختن ممکن نیست. بدون شک طرح و نقشه و لوازم باشد اما عزم نباشد، کارها درست نمیشود.
به تصریح کلام تعیینکننده عالم زمانه، حضرت آیتالله خامنهای باید«علم و عقل» را به کار گرفت، با این بایستگی، شایستگیها ایجاد و برای به خدمت گرفتن فهرست میشود. حساب و کتاب پیدا میکند و سطرهای کتاب، حساب کار را عیان میکند.
این دوگانه که در جای خویش ایجاد و عملیاتی شد، نوبت به «عین» سوم میرسد و کلام رهبری که «و عزم ملی را مثل موتوری پشت سر اینها قرار بدهند». آنوقت حرکت آغاز میشود. بینات، چراغ راه میشوند و آن وقت بهار کارایی شروع میشود و این واقعیت رهبر گفته که؛ «ما میتوانیم این کارآیی را افزایش بدهیم».
بدانیم که «میشود» و «میتوانیم» شعاری تبلیغاتی نیست، هرچند برخیها با رویکردی چنین به خدمت گرفتند و خدمتی شایسته انجام ندادند. میشود و میتوانیم، راهبرد انقلاب برای دیروز و امروز و فردای انقلاب بود و هست.
در صحیفه امام؛ ج ۱۴، ص ۳۰۹ – ۳۰۶ از بیان حضرت روحالله میخوانیم: «اگر افکار شما آزاد شد و باورتان آمد که«ما میتوانیم»که صنعتمند و صنعتکار باشیم، خواهید بود. اگر افکارتان و باورتان این باشد که «مامیتوانیم» مستقل باشیم و وابسته به غیر نباشیم، خواهید توانست. اگر کشاورزان ما باورشان این باشد که «ما میتوانیم» در کشاورزی به جایی برسیم که صادر کنیم و وابسته به غیر نباشیم، بلکه دیگران به ما محتاج باشند، میتوانند».
بله، ایمان که آمد، یقین به توانستن که حاصل شد، باید خود را آماده تولید محصولاتی کنیم که هر کدام سفیر موفقیت ما بشوند، در هر جایی که میروند. مگر نه اینکه دنیا دارد با تولیدات خود جهانگشایی میکند؟ چرا ما در این میدان، پرچم خود را به اهتزاز در نیاوریم؟ تازه ما خیلی چیزها داریم که برای دیگران آرزو است. منابع زیرزمینی فراوان، منابع انسانی توانمند، دانشبنیانی راهبردی و... و اگر بتوانیم توانمندیهایمان را درست فعال کنیم، کارایی همهجانبه ما روزافزون خواهد شد. به این مهم توجه کنیم و نگذاریم کوچ نخبگان، ما را زمینگیر کند. این زنگ رفتن نیست، ناقوس زمینگیر شدن ماست. هشدار بدانیم این را و هوشیاری افزون کنیم تا راهبرد «ما میتوانیم» در توسعه کارایی ما محقق شود. انشاءالله.
نظر شما