مهدی نوید ادهم در پاسخ به این که چرا در آموزشوپرورش تحولات پیدرپی اتفاق میافتد و اگر ناموفق بوده دلیل این عدم توفیق چه بوده است؟ اظهار کرد: دلیل نخست این است که آموزشوپرورش رسالت دارد که دانش نوظهور را به زبان کودک و نوجوان ترجمه و در اختیار آنها قرار دهد، درزمانی به سر میبریم که دانش بشری بهسرعت در حال تغییر است و عمق تغییرات نیز بسیار گسترده است. بهگونهای که چرخههای عمر دانش بشری هر ۱۰،۷،۵ سال یک بار تغییر میکند.
تغییر مأموریت آموزشوپرورش از دانش کلاسیک به مهارت زیستن
نوید ادهم بیان کرد: به دلیل سرعت تحولات و تغییرات علمی، مهارتی، فکری و فناورانه که در محیط اتفاق میافتد، آموزشوپرورش باید بتواند این تغییرات را در برنامههای درسی به مخاطبان خود منتقل کند و همواره همه آموزشوپرورشها در صحنه بینالملل با این تغییرات روبهرو هستند. دانشی که امروز آموزشوپرورش یاد میدهد، چند سال دیگر باید از همه لحاظ محتوا و کتاب را تغییر دهند و نوآوریها و دانش جدیدی را که تولید میشود، آموزش دهند.
مشاور عالی وزیر آموزشوپرورش عنوان کرد: قبلاً بچهها را به مدرسه میفرستادیم که مثل بقیه دنیا خواندن، نوشتن و حساب کردن یاد بگیرند و درنهایت آنها را آماده کنیم تا وارد تحصیلات تکمیلی، دانشگاه یا بازار کار شوند؛ اما الآن نظام آموزشی این هدف را ندارد و درواقع دانشآموزان به مدرسه میروند تا مهارتهای زیستن یاد بگیرند و برای زندگی آماده شوند. خوب زیستن به مهارتهایی نیاز دارد که یکی از آن مهارتها، «دانش کلاسیک» است که علاوه برآن باید خیلی چیزها در مدرسه به بچهها آموزش داده شود.
وی افزود: تغییر در آموزشوپرورش روندی ضروری و مستمر است و یکدفعه اتفاق نمیافتد؛ اما باید هوشمندانه و مدیریتشده باشد. نباید از تغییرات ترسید، باید از تغییرات کارشناسینشده و تغییراتی که هوشمندانه نیست، نگران بود و ترسید.
کوچکانگاری آموزشوپرورش؛ عامل عدم موفقیت
نوید ادهم در پاسخ به این که کدام بخش تغییرات ۴۰ سال اخیر، کارشناسیشده و کدام بخشها غیر کارشناسی بودهاند؟ گفت: عدم موفقیت طرحهای تحولی ازجمله برنامه ششم توسعه، سند تحول بنیادین و طرحهای دیگر، دو دسته دلیل دارد، دلایلی که به درون آموزشوپرورش مربوط میشود و دسته دیگر مربوط به بیرون آموزشوپرورش است. علتهای عدم موفقیت بیرونی پررنگتر و نقشآفرینتر از علتهای درونی است. یکی از اصلیترین دلایل بیرونی که هم قبل و هم بعد از انقلاب بوده این است که آموزشوپرورش در نگاه سیاستگذاران و تصمیمگیران اصلی از منزلت و جایگاه اصلی خود برخوردار نبوده و این عارضه را «کوچکانگاری آموزشوپرورش» نام نهادیم. کسانی که تخصیصدهندگان منابع، سیاستگذار و تصمیمگیرندگان اصلی بودند، نقش آموزشوپرورش را در توسعه کشور کوچک میدیدند و باور نداشتند اگر به دنبال توسعه میگردند، باید از آموزشوپرورش شروع کنند.
مشاور وزیر آموزشوپرورش ادامه داد: این افراد فکر میکردند اگر قرار است کشور به توسعه و پیشرفت برسد باید از راهآهن شروع کنند. از سدها، کارخانهها، ذوبآهن و انرژی هستهای باید شروع شود. تمام توان را به کار گرفتند تا اینها را راهاندازی کنند؛ اما هیچوقت فکر نکردیم باید از آدمها شروع کنیم. توسعه، محصول باور، کنش و رفتار آدمهاست. آدمهای توسعهیافته میتوانند توسعه بیافرینند. چون اینطور فکر نکردیم؛ بنابراین نهاد آموزشوپرورش که با آدمها ارتباط داشت، پررنگ نبود و کوچک بود؛ اما کارخانهها، صنعت و کشاورزی مهم بود و امکانات به سمت آنها رفت.
وی افزود: اگر باور کنیم که انسانها تحولآفرین و توسعهآفرین هستند و میتوانند ارتقای فرهنگی ایجاد کنند، پس بهترین جایی که میتوانیم این انسان را پردازش کنیم، در مدرسه، دبستان و مهدکودک است.
بیثباتی مدیریت و فردمحوری بلای جان آموزشوپرورش
نوید ادهم تأکید کرد: دلیل دوم بیثباتی مدیریت آموزشوپرورش است. آموزشوپرورش کاری درازمدت است و کارهای درازمدت الزاماتی دارد که یکی از آنها ثبات مدیریتی است؛ یعنی امروز کشت کنید و چند سال بعد برداشت میکنید. دولت زودگذر نمیتواند این کار را انجام دهد. وزیری که برای یک، دو تا سه سال انتخاب شده میخواهد کارها را زودتر انجام دهد و نمیخواهد ۱۰ سال بعد، وزیر بعدی سود ببرد؛ بنابراین این دولتها نمیتوانستند تحولات را به نتیجه برسانند. تحولات درازمدت اتفاق میافتد، ولی اینها کوتاهمدت فکر میکردند. عمر متوسط وزرای قبل از انقلاب ۱۹ ماه و بعد از انقلاب حدود ۲۱-۲۲ ماه یعنی ۲ سال است.
عضو شورای عالی آموزشوپرورش گفت: دلیل سوم این است که نگاه برنامهای در کشور وجود ندارد. یکی از آسیبهای فرهنگی این است که برنامهمحور نیستیم و فردمحور هستیم و هر رئیسجمهور قبل و بعد از انقلاب در آموزشوپرورش نظر، طرح و برنامه خود را ارائه کرد و زمانی که هر دولتی رفت همه برنامهها عوض شد. چون برنامهها فردمحور است.
تحول در آموزش و پرورش با بخشنامه انجام نمیشود
وی با اشاره به عوامل بیرونی اثرگذار در آموزشوپرورش بیان کرد: یکی از دلایل اصلی، تمرکزگرایی افراطی در آموزشوپرورش است. آموزشوپرورش متأثر از نظام سیاسی کشور بهشدت متمرکز است و در نوآوری و خلاقیت بهخصوص به مدرسه، مدیر و معلم کمتر اجازه میدهد. ما بخشنامهای برخورد کردیم، ولی تحولات در یک نظام فرهنگی مثل آموزشوپرورش با بخشنامه انجام نمیشود و با باور معلم انجام میشود. معلمی که خودش را قبول داشته باشد تا کار خود را عملیاتی کند، باید مهارت داشته باشد تا در کلاس روش تدریس و محتوای مناسب را ارائه دهد. اینکه بخشنامهای و اداری برخورد کنیم به باور، اندیشه و مهارت معلمان کمتر بپردازیم نتایج و آن تحول مدنظر را به ارمغان نمیآورد.
نوید ادهم اظهار کرد: درجایی که یک مقدار سیستم غیرمتمرکز شد، شاهد نوآوری و تحول جدی بودیم. مثلاً در برخی از مدارس غیرانتفاعی (بااینکه آسیبهای جدی و نقد در این مدارس وجود دارد) چون مدیر، مؤسس و معلم اختیاراتی داشتند، توانستند کارهای نوآورانه انجام دهند و بهروز باشند و طرحی را که خودشان مطالعه و تحقیق کردند، عملیاتی کنند.
وی افزود: دلیل دوم بهخصوص که در دهههای اخیر بیشتر شد، سیاسی شدن آموزشوپرورش است که البته ریشه در عوامل بیرونی (فشار نمایندگان مجلس و حاکمان) دارد و از استقلال فکری و فرهنگی آموزشوپرورش در مدارس میکاهد و این سبب آسیب در تحول است.
مشاور وزیر آموزشوپرورش ادامه داد: دلیل سوم که بسیار مهم است بحث ترکیب نیروی انسانی است. نیروی انسانی هرچند ریشه در عوامل بیرونی دارد، ولی اکثر افرادی که وارد آموزشوپرورش میشدند، مسیر تربیت معلم را طی نمیکردند و مهارتهای لازم معلمی را فرا نمیگرفتند و ناکارآمدی معلم منجر به ناکارآمدی مدرسه و آموزشوپرورش منطقه میشد. موفقیت یک مدرسه، کلاس و آموزشهای آن را با میزان توانمندی معلم و نیروی انسانی و مدیر میتوان سنجید. زمانی که مدیر یا معلم ناکارآمد باشد، نظام آموزشی ناکارآمد است.
اداره حدود صد هزار مدرسه بدون مدیر متخصص!
نوید ادهم افزود: از عوامل درونی میتوان گفت که حدود ۱۰۰ سال در ایران تربیتمعلم داریم و این جزو افتخارات ماست و تجربیات خوبی هم در این زمینه داریم؛ اما دو آسیب در این کار وجود دارد. تعدادی وارد آموزشوپرورش شدند که مسیر تربیتمعلم را طی نکردند و این روزها بهصورت نیروهای شرکتی، حقالتدریس و نهضت سوادآموزی مشغول به کار هستند. دوم اینکه در آموزشوپرورش تربیت مدیر نداریم. حدود صد هزار مدرسه داریم که اداره اینها یک تخصص و فن است، اما مدیر مدرسه تربیت نکردیم درصورتیکه سازمانی مانند مدرسه مدیر تخصصی نیاز دارد و دانش و مهارت لازم را میخواهد.
دبیرکل شورای عالی آموزشوپرورش خاطرنشان کرد: به وزرای محترم آموزشوپرورش و رؤسای دانشگاه فرهنگیان چندین بار پیشنهاد دادم باید دانشکده مدیریت آموزشگاهی داشته باشیم، مثلاً اگر کسی قصد دارد مدیر مدرسه باشد، ۵-۱۰ سال معلم بوده باشد و ذوق مدیریت داشته باشد و درس و فن مدیریت یاد بگیرد و بعد مدیر مدرسه باشد، مدیری که معلمی نکرده باشد، نمیتواند مدیر موفقی در آموزشگاهها و مدرسه باشد. این ریزهکاریها از مشکلات درونی آموزشوپرورش است. عدم موفقیت را باید در اینجا جستوجو کرد.
نوید ادهم متذکر شد: اقتصاد آموزشوپرورش از عوامل بیرونی است، بودجه آموزشوپرورش را وزیر آموزشوپرورش تعیین نمیکند و مجلس و دولت تعیین میکنند. چون کوچک میدیدند، برایشان مهم نبود؛ بنابراین بعد از تخصیص بودجه به بقیه وزارتخانهها، باقیمانده را به آموزشوپرورش میدادند. به همین دلیل همواره آموزشوپرورش مشکل اقتصادی داشته و تمام هموغم وزیر آموزشوپرورش این بوده که حقوق معلمان را پرداخت کند و تمام هم وغم مدیر مدرسه این است که پول آب و برق و تلفن را بدهد. کار تعلیم و تربیتی در اینجا هیچوقت اتفاق نمیافتد و اینها عواملی است که اجازه نمیدهد تحولات اثربخشی در آموزشوپرورش رخ دهد.
دبیرکل شورای عالی آموزشوپرورش تصریح کرد: اگر باور داریم آموزشوپرورش میتواند باعث توسعه کشور شود و آینده کشور در سیمای آموزشوپرورش امروز قابلمشاهده است و اگر باور داریم که توسعه کشور انسانمحور است باید به آموزشوپرورش برسیم و با کوچک انگاری مبارزه کنیم.
نوید ادهم در پاسخ به این سؤال که افق ۱۴۰۴ برای تحقق اهداف سند تحول بنیادین در نظر گرفته شده و زمان زیادی برای تحقق این اهداف وجود ندارد پیشنهاد شما برای دستیابی به این اهداف در کوتاهترین زمان چیست؟ اظهار کرد: آموزشوپرورش یک سند تحول بنیادین دارد که اگر عملیاتی میشد، بسیاری از مسائل امروز برطرف میشد و آموزشوپرورش بهتر از این داشتیم. به دلایلی که برشمردم ازجمله تغییر پیاپی وزرای آموزشوپرورش، اقتصاد معیوب آموزشوپرورش، ناکارآمدی بخشی از نیروی انسانی آموزشوپرورش موفق نشدیم.
وی ادامه داد: در این سالهای باقیمانده نمیتوانیم همه احکام سند تحول بنیادین را آنطور که میخواهیم عملیاتی کنیم؛ بنابراین باید کارهایی را که امکان اجرایی شدن دارند، در اولویت قرار دهیم. اول باید روی مدیریت مدارس سرمایهگذاری کنیم. هرچه مدیر توانمندتر شود، بهتر میتواند مدرسه را ازنظر کیفیت ارتقا دهد و اداره کند. آموزش، انتخاب بهینه و شایستهسالاری مدیران و پرهیز از سیاسیگری در انتخاب مدیر، کارهایی است که میتوان انجام داد و در کوتاهمدت به نتیجه رسید.
اجازه ندهیم هرکسی بهعنوان معلم سر کلاس برود
مشاور وزیر آموزشوپرورش افزود: دوم روی ساماندهی نیروی انسانی سرمایهگذاری کنیم. اجازه ندهیم هرکسی بهعنوان معلم سر کلاس برود. نیروی انسانی زیاد و فارغالتحصیلان خوب از دانشگاههای مختلف داریم که میتوانند بهعنوان معلم خوب و باصلاحیت انتخاب شوند. برای اینها دورههای آموزشی ششماهه، یکساله برگزار و وارد آموزشوپرورش کنیم و سوم برای بهروزرسانی برنامههای درسی سرمایهگذاری کنیم. با این اقدامات میتوان سریعتر به نتیجه رسید.
نوید ادهم گفت: بحث دیگر این است که مشارکت مردم در آموزشوپرورش را جدیتر از گذشته به رسمیت بشناسیم. آموزشوپرورش یک تجربه بسیار موفق در جذب خیران و مشارکت مردم در ساختوساز مدارس دارد. قویترین تشکل مردمی در کشور خیران مدرسهساز هستند و همانطور که خیران در مدرسهسازی فعال هستند، در مدرسهیاری و مدرسهداری هم باید فعال شوند و در این زمینه ضعف داریم. ضعف قوانین وجود دارد و مهمتر از ضعف قوانین، فرهنگ سازمانی است.
وی ادامه داد: یکی از موانعی که با آن باید برخورد کنیم، این است که اجازه نمیدهند مردم و خیّر وارد مدرسه شوند و مشارکت داشته باشند. انحصاری نگاه میکنند. در این زمینه فرهنگ سازمانی باید تغییر کند و اگر وزرا، مدیران کل و مدیران ارشد آموزشوپرورش به بحث استفاده از ظرفیتهای مردمی باور عملیاتی داشته باشند، میتوانند دستاورد خوبی داشته باشند. هر جا مردم هوشمندانه، نظاممند و قانونمند وارد شدند، توانستیم موانع را برطرف کنیم. آموزشوپرورش هم این ظرفیت را دارد و اینیکی از راههای کوتاهمدت است.
دبیرکل شورای عالی آموزشوپرورش اضافه کرد: بهتازگی جامعه خیرین مدرسهساز به نتیجه رسیده است که خیّر مدرسهساز نباید مدرسه را رها کند و باید کنار مدرسهاش باشد. آییننامه و قانون نوشته شد و در شورای عالی آموزشوپرورش به تصویب رسید. حتی در جامعه خیران مدرسهساز کمیسیونی با عنوان کمیسیون مدرسهیاری برگزار شد که جمعی از متخصصان در آنجا به این فکر میکنند که خیّر چطور میتواند مدرسه را یاری کند. نه میخواهد مدیر مدرسه شود و نه میخواهد مدرسه را غیرانتفاعی کند، فقط قصد دارد به مدرسه کمک کند و یار مدرسه باشد. روشها و برنامههای مختلف تدارک دیده شده که گام بعدی است.
نوید ادهم تأکید کرد: این روزها بحث مردمیسازی آموزشوپرورش و استفاده از ظرفیتهای مردمی در برنامه دولت سیزدهم مطرح شده است که اگر هوشمندانه و درست با آن برخورد کنیم به ارتقای کیفیت آموزشی بهخصوص ارتقای کیفیت مدارس دولتی منتهی خواهد شد.
مردم مطالبه مهارتآموزی از آموزشوپرورش دارند
مشاور وزیر آموزشوپرورش در پاسخ به این سؤال که چه برنامه و راهکاری برای آموزش مهارتی دارید؟ گفت: ادراک و فهم عمومی مردم از نظام آموزشی مهارتی بالا رفته و امروزه مردم فرزندان خود را برای کسب معلومات و محفوظات به مدرسه نمیفرستند تا اطلاعات خام داشته باشند. آنها را به مدرسه میفرستند که مهارت بیاموزند و مطالبه مهارتآموزی دارند (چه مهارتهای اجتماعی، چه مهارتهای فنی و حرفهای که منتهی به کار و اشتغال در بازار شود). ۲۰ سال پیش اگر بچهای به هنرستان میرفت، بچهها را تحقیر میکردیم؛ اما الآن از اینکه دانشآموز به هنرستان رفته افتخار میکنیم؛ بنابراین وظیفه دولت و آموزشوپرورش این است که اولاً رشتههای درستوحسابی و بهروز داشته باشد تا زمانی که دانشآموز آموزش دید و به بازار کار آمد، بتواند کاری انجام دهد. دوم اینکه هنرستانها مجهز باشند. سوم استاد قوی و توانمند داشته باشند. اگر این سه شرط محقق شود، آموزشوپرورش میتواند به این نیاز جامعه پاسخ دهد.
نوید ادهم افزود: گزارشهایی وجود دارد که ابزارآلات و امکانات اولیه هم در هنرستانها نیست و این باعث دلزدگی مردم میشود. دولت باید سرمایهگذاری کند. اگر به دنبال رشد اقتصادی کشور هستیم باید از دانشآموزان، مدرسهها و هنرستانها شروع کنیم. دانشآموز در هنرستانها دستورزی کند، قوی شود تا بتواند وارد بازار کار شود و در آینده تکنسین و مهندس قوی داشته باشیم. این بلوغی که در جامعه به وجود آمده در خیران نیز هست به همین دلیل جامعه خیرین مدرسهساز یکی از استراتژیهای خود را ساخت و تجهیز هنرستان قرار داده است.
نوید ادهم گفت: بخش بزرگی از فارغالتحصیلان دانشگاههای ما فارغالتحصیلان رشتههای علوم انسانی و بیکیفیت هستند که اگر درست و عمیق آموزش ببینند، علوم انسانی نیز میتواند موتور توسعه کشور باشد.
نظر شما