زندگی حضرت زهرا(س) از ابعاد مختلف اخلاقی، اجتماعی، عبادی و سیاسی قابل بررسی و الگوگیری است؛ آن حضرت در هنگام عبادت، عابدی غرق در عبادت و عرفان، در هنگام فعالیتهای اجتماعی و همسرداری و خانهداری فردی با توانمندی و مهارتهای بالای کلامی و اجتماعی و در هنگام سیاستورزی بهسان یک سیاستمدار تمامعیار حقطلب و عادل ظاهر شدهاند.
گفتگوی زیر با حجتالاسلام والمسلمین سیدکاظم سیدباقری؛ مدیر گروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در موضوع کنشگری سیاسی آن حضرت است که در ادامه میخوانید:
یکی از ابعاد مهم در زندگی حضرت زهرا(س) بعد سیاسی زندگی حضرت است، ایشان در قامت یک سیاستمدار عادل و متدین به کنشگری و دفاع از حق و ولایت پرداختند که بخشهای مهمی از آن در خطبه فدکیه قابل مشاهده است، در مورد این بعد از زندگی این شخصیت بیبدیل توضیح بفرمایید.
وقتی ما به زندگی حضرت فاطمه زهرا(س) نگاه میکنیم میبینیم زندگی آن حضرت، آمیخته و همراه با سیاست و سیاستورزی و دفاع از شان و جایگاه ولایت علی(ع) است. حضرت فاطمه زهرا(س) را میتوان از اولین کسانی دانست که با تمام توان خود برای دفاع از جایگاه ولایت برخاست و از هیچ تلاشی هم در این مسیر دریغ نکرد. آن حضرت زمانی که لازم شد از طریق رفتار و گفتار یا سکوت و اعتراض و ایراد خطبه و سخنرانی، نسبت به رفتار کسانی که جایگاه علی(ع) را مورد تعرض قرار داده بودند واکنش نشان داد و با صدایی رسا و بلند، اعتراض خود را نسبت به حوادث پیش آمده نشان داد.
آن حضرت تلاش کرد تا مردم را به مسیر درست و صراط مستقیم هدایت و راهبری کند؛ فاطمه زهرا(س) در کلام خودشان ضمن توصیف وضعیت زندگی فلاکتبار مردم در دوره جاهلیت و اینکه آنها بر پرتگاهی از آتش ایستاده بودند و چون جرعهای آب، خوراک هر کسی و لقمه هر خورندهای میشدند، به این نکته هم اشاره کرد که خداوند با برانگیختن پدر بزرگوارشان آنان را از دشواریها نجات داد ولی با این همه با وفات حضرت رسول(ص)، فرصتطلبانی که به هنگام کارزار، فرار و عقبنشینی میکردند از کمینگاه خود بیرون آمدند و دنبال قدرت و خواستههای نفسانی و دنیوی خود برآمدند و خار و خاشاک دو رویی در بین آنان ظاهر شد و جامه دین کهنه شد و افراد پست و بیارزش با قدر و منزلت شدند؛ این کلام حضرت فاطمه(س) بعد از رحلت پیامبر(ص) است که فتنهای غمانگیز در عالم اسلام پیدا شد.
در همین جا است که ایشان به غصب جایگاه ولایت اشاره فرمودند و اینکه شتر نازپرورده اهل باطل به صدا در آمد و وارد خانههای مردم شد؛ شیطان سر خود را از مخفیگاه درآورد و آنان که آماده لبیکگویی و فریب بودند به دعوت باطل او پاسخ گفتند؛ اینجاست که حضرت با تاکید اشاره کرد که فتنه بعد از رحلت رسول گرامی اسلام(ص) همراه با بیرون آمدن شیطان و ابلیس از مخفیگاه خود بود چرا که شیطان، فرصتی یافت تا در بین مسلمین اختلاف بیندازد و گروهی که فریب قدرت و ثروت دنیا را خوردند به دعوت شیطان نیز پاسخ گفتند.
در ادامه آن حضرت در خطبه فدکیه فرمودند پس شیطان از آنان خواست که بر ضد حق برخیزند و آنان در جایی فرود آمدند که نمیبایست. بعد هم به عهد و پیمانی اشاره فرمود که مردم در غدیر خم بستند که آن را فراموش کردند در حالی که هنوز شکاف زخمِ از دست دادن پیامبر(ص) عمیق بود و بهبود نیافته بود؛ پیامبر اسلام هنوز دفن نشده بود که هر چه خواستند کردند و بهانه آوردند که از فتنه میترسیدند ولی حضرت فرمودند آنها با کارهایی که کردند و گفتارهایی که گفتند خود در فتنه، سقوط کردند.
اقدامات حضرت برای تحکیم ولایت و اثبات آن در ذهن و فکر و عمل مردم چه بود؟
حضرت زهرا(س) در این زمینه کاری بنیادی انجام دادند و آن هشدار به گمراهی مردم در دوری از جایگاه نور و هدایت بود؛ تلاش ایشان آگاهکردن مردم با نظام ولایت و جایگاه امامت است لذا از اینجا بحث مبنایی مشروعیت نظام سیاسی شروع میشود و اینکه چه کسی میتواند عهدهدار امر قدرت و رهبری جامعه اسلامی شود؛ ایشان به این معنا تاکید دارند که هدایت و امامت، دو اصل اساسی هستند که در کنار و با هماند و امام یا رهبری که نتواند جامعه را هدایت کند در واقع از مشروعیت برای اعمال قدرت و بر تخت قدرت نشستن افتاده است، آن چنان که مردم در نصب امام معصوم پس از حضرت رسول(ص) نقشی ندارند.
اینچنین است که فاطمه(س) تا آخرین لحظات عمر بر مشروعیت الهی و منصوببودن امام در جامعه الهی و اسلامی تاکید فرمودند لذا حضرت در پاسخ محمودبن لبید درباره امامت علی(ع) با شگفتی پرسیدند آیا روز غدیر خم را فراموش کردید؟! و بعد فرمودند از پیامبر(ص) شنیدم که فرمودند علی(ع) برترین فرد در بین شما و او امام و جانشین بعد از من است و بعد از او دو فرزندم و 9 فرزند از نسل و ذریه حسین(ع) جانشین او هستند و اگر از آنان اطاعت کنید، شما را هدایت خواهند کرد و اگر سرپیچی کنید تا روز رستاخیز در بین شما دو دستگی و اختلاف خواهد بود.
ایشان به سخن پیامبر(ص) اشاره فرمودند که امام(ع) همانند کعبه است و این مردم هستند که باید دور او بگردند و نه اینکه امام دنبال دیگران باشد و بعد هم تاکید فرمودند که به خدا قسم اگر حق را به اهل حق واگذار میکردند و از خاندان پیامبر پیروی کرده بودند دو نفر هم در امر خدا اختلاف نمیکردند ولی کسی را برتر داشتند که خدا او را کنار زده بود و کسی را کنار زدند که خداوند او را مقدم داشت. امروز بعثت را انکار کردند و به بدعت روی آورده و به رای خودشان عمل کردند.
در حقیقت آن حضرت با تبیین نظریه امامت در اندیشه ناب اسلامی، مشروعیت غاصبان حکومت و ولایت را زیر سؤال بردند.
بله. حضرت با تمام قدرت، از سویی بر آگاهیبخشی به مردم تاکید کردند و از سوی دیگر مشروعیت قدرت حاکم را زیر سؤال بردند لذا در خطبه فدکیه فرمود: «و طاعتنا نظام للمله و امامتنا امان للفرقه». خداوند اطاعت ما را نظام و نظم برای ملت قرار داد و امامت و رهبری ما را پناهگاهی برای جلوگیری از دوگانگی و تفرقه. بنابراین حضرت تاکید داشتند که امام جامعه، وظیفه رهایی از گمراهی و روشنگری برای نجات از تاریکی و راهبری مردم دارد.
سپس حضرت ویژگیهای حاکمیت مطلوب را برشمرد و از سویی مشروعیت سقیفه را با تمام قدرت زیر سؤال برد و از سوی دیگر تاکید کرد که رهبر جامعه اسلامی باید دارای مشروعیت الهی و منصوب از جانب خداوند باشد و در وجوب و رهبری او نص و تصریح شده باشد؛ هدایتگر جامعه اسلامی باشد و رفاه و آرامش را برای جامعه به وجود بیاورد؛ خیرخواه جامعه و اهل قناعت باشد.
حضرت با این بیانات و اظهارات آگاهیبخش، تلاش کردند هم جایگاه و شان علی(ع) را تثبیت کنند و هم نقد و اعتراضی تمام عیار علیه حاکمیت مستقر ارائه کند و مشروعیت آنان را زیر سؤال ببرد و مسیر را برای همه شیعیان و حقیقتجویان تاریخ آشکار کنند و در این راه از همه هستی خود گذشتند.
علی فرج زاده
نظر شما