نامه بعد از سلام و احوالپرسیهای رسمی و مرسوم، این طور شروع میشد: «... در صورتی که اجازه بدهید و امکان داشته باشد من به همراه سه تن از دوستان به ایران بیاییم و شما را زیارت کنیم...!» علامت تعجب آخر جمله البته کار سناتور«ادوارد کندی» نیست و کار خود من است! تعجبم بابت این است که یک سناتور آمریکایی درست در میانه بحران تسخیر لانه جاسوسی و زمانی که روابط ایران و آمریکا کاملاً به هم ریخته و ظاهراً از دست دیپلماسی هم کاری بر نمیآید، نامهای محرمانه و محترمانه به امام(ره) مینویسد و کمی تا قسمتی ملتمسانه، تقاضای ملاقات می کند. روز ۲۱ آذرماه ۱۳۵۸ روزنامههای ایران تیتر میزنند که: «امام درخواست کندی را برای ملاقات نپذیرفت».
نامههای سابقهدار
نامه «کندی» نخستین و آخرین پیام یک مقام آمریکایی به امام(ره) نبود. پیش ازاین نه یک سناتور بلکه رئیسجمهور آمریکا، جیمی کارتر در سال ۱۳۵۷ پیامی را با واسطهگری «ژیسکاردستن» فرانسوی در پاریس برای امام(ره) فرستاده و اگرچه محترمانه درخواست کرده بود امام(ره) نخستوزیری بختیار را به رسمیت بشناسد، اما فرستاده آمریکایی با وقاحت تمام گفته بود نپذیرفتن این پیشنهاد به معنی وقوع کودتا و کشتار و خونریزی بیشتر و حتی نابودی شما خواهد بود.
امام(ره) خیلی آرام و البته محکم پاسخ داده بود: «من بارها اعلام کردهام که این دولت یک دولت غیرقانونی است... اگر من هم از بختیار حمایت کنم، ملت زیر بار نخواهد رفت ... شما اگر واقعاً قصدتان برقراری آرامش است، تنها راهش این است که از حمایت بختیار دست بردارید... آقای کارتر میخواهد ما را از کودتا و از دخالت ارتش بترساند. نگرانی ایشان این است که ارتش از کنترل خارج شود. من صریحاً از ایشان میخواهم دست از سر فرماندهان ارتش ایران بردارد و مطمئن باشند که نه من و نه مردم ما از این چیزها باکی نداریم و بدنه ارتش هم تا جایی که اطلاع داریم، از ملت است...».
کارتر گویا سال ۱۳۶۷ که دیگر رئیسجهمورآمریکا نبود بازهم بختش را با نامهنگاری به امام(ره) آزمایش کرده و درخواست میکند ایران به آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان کمک کند. این نامه محرمانه به دستور امام(ره) منتشر شده و سبب رسوایی آمریکاییها در آن برهه میشود.
منتظر پاسخ شما هستیم
برگردیم به ماجرای «کندی» و نامه جنجالیاش. سناتور ادوارد کندی سیاستمدار کهنهکار و دموکرات که نزدیک به نیم قرن سابقه حضور در مجلس سنا را داشت، تا دوره ریاستجمهوری اوباما عمر کرد و ۱۴سال پیش در سن ۷۷ سالگی درگذشت. او در نامهاش خطاب به امام(ره) نوشته بود: «ما صددرصد حامی جمهوری اسلامی هستیم، شما در این ۱۱ماه با ۳۵میلیون نفر جمعیت در برابر آمریکای ۲۳۵میلیونی ایستادگی کرده و زلزله بزرگی را در جهان به وجود آوردهاید... درود بر شما، من خون خود را به خاطر شما خواهم داد... من هم مانند شما و به راه شما میاندیشم... من شدیداً کوشش میکنم که تمام دنیا را از سرمشقهایی که شما ارائه دادهاید آگاه نمایم. ما تصمیم گرفتهایم که حمایت خود را از شما اعلام کنیم. چون ما تعلیمات و عقاید شما را درک میکنیم. منتظر پاسخ شما هستیم».
اگر ابتدای مطلب، این بخش از نامه را بدون اشاره به نام نویسندهاش میآوردیم، با خواندن آن قطعاً فکر میکردید این همه ابراز ارادت به انقلاب اسلامی و شخص امام(ره) و اندیشههای انقلابی و نوگرایانهاش فقط از یک مرید و سینهچاک انقلاب اسلامی برمیآید. بهخصوص آنجا که کندی حاضر میشود خونش را هم در راه امام(ره) و انقلاب ایران بدهد!
امام(ره) اما سیاستمداران آمریکایی و شرایط سیاسی حاکم بر آمریکا در آن دوران را خوب میشناسد. رقابتهای انتخاباتی در آمریکا آغاز شده و گویا سناتور دموکرات هم قصد نامزدی در انتخابات را دارد.
پس نامه محرمانه و محترمانه او میتواند تیری باشد که در تاریکی انداخته و امیدوار است به هدف بخورد. یعنی بزند و ایرانیها در برابر این همه ابراز ارادت خام شده، گروگانها را آزاد کرده و روابط حسنه ایران و آمریکا برقرار شود. در این صورت کندی میتواند شاهکار پایان دادن به بحران گروگانگیری را به نام خودش بزند و از آن به عنوان برگ برنده برای خودش و دموکراتها در انتخابات پیش رو استفاده کند. ماجرا اما جور دیگری پیش میرود. روز ۲۱ آذرماه ۱۳۵۸ دفتر امام(ره) در اطلاعیهای اعلام میکند: «رهبر انقلاب اسلامی درخواست ملاقات سناتور ادوارد کندی را رد کردند!» این اطلاعیه ضربه ناجور و سختی به حیثیت و آبروی سناتور آمریکایی وارد میکند. حتی سختتر از رسوایی اخلاقی او در سال ۱۹۶۹ که با کشته شدن زنی به نام «مری جو کوپکنی» در خودرو شخصی کندی همراه بود! کندی البته مثل خیلی از سیاستمداران دیگر آمریکایی، اصل و محتوای نامه را از بیخ و بن منکر شد؛ در حالی که نامه توسط واسطه به وزارت خارجه ایران تحویل داده شده و وصول آن هم اعلام شده بود.
نظر شما