ایشان فرمودند: «بعد از شهادت رئیسجمهور همه از خدمات و تلاشهای او حرف زدند و من دلم برای رئیسی سوخت، اینها در زمان حیات او یک کلمه حاضر نبودند این حرفها را بگویند! ».
نکته مهمی که باید به آن توجه کرد این است که متأسفانه این بیانصافی در کشور ما تبدیل به یک رویه شده و بسیاری از فعالان و گروههای سیاسی، در نقدهایشان از همین منطق پیروی میکنند. این رفتار ناپسند غیر از اینکه رفتاری غیردینی و غیراخلاقی است، لطمههای جبرانناپذیری به پنداره اجتماعی نسبت به کارآمدی نظام اسلامی و کارگزاران آن میزند؛ زیرا بهطور طبیعی هر یک از مسئولان نظام، منتقدانی دارند و اگر بنا باشد هر کدام از منتقدان فضای کشور را پر از قضاوتهای منفی کنند، برآیند آن ناکارآمدی همه مسئولان نظام اسلامی خواهد شد.
رهبری درباره مسئولان نظام چنین فرمودند: «همه مدیران جمهوری اسلامی، از اول جمهوری اسلامی تا امروز، خدمات مهمی انجام دادند. خب ما دیدیم، بودیم؛ نزدیک بودیم، دیدیم خدماتی انجام دادند؛ البته صدماتی هم بعضاً زدند؛ خدمات هم بوده، صدمات هم بوده. خدمات دولتیها و قضاییها و مجلسیها را در طول این زمان هرچه بوده، باید انسان سپاسگزاری کند، شکرگزاری کند؛ غالب هم خدمتگزاران هستند. صدمات را هم بایستی انتقاد کرد، نقد کرد؛ منتها نقد منصفانه و نقد مسئولانه»(۹۶/۱۰/۶)، «سرمایهسوزی» بلیهای است که دامن بسیاری از افراد و گروههای سیاسی را گرفته. نکتهای که سوگوارانه باید به آن توجه کرد این است که در کشور ما «تخریب» و «اتهامزنی» یکی از آسانترین و کمهزینهترین رفتار است، بهطوری که در بسیاری از موارد هیچ هزینهای برای تهمتزننده ندارد، از اینرو با احساس امنیتی تام، این ظلم بزرگ و بیانصافیِ غیرانسانی را انجام میدهند، این رفتار کمهزینه برای عاملان و پرهزینه برای نظام تقسیم کاری نامیمون میان گروههای سیاسی و اجتماعی رقم زده و آن اینکه هر کدام از گروهها، همه همت خود را برای تخریب افراد و گروههای دیگر بهکار میگیرند و خروجی این تقسیم کارِ نامبارک، آلودهشدن همه مسئولان نظام و شکلگیری پنداره ناکارآمدی نظام، در ذهنیت توده مردم است و این خیانتی بزرگ در حق حاکمیت دینی و کارگزاران آن است. ما از رسانههای دشمن و سربازان رسانهای آنها و نیز افرادی که دامن همت به کمر بستهاند تا مردم را ناامید و مأیوس کنند، انتظاری نداریم، اما از افراد متدین و انقلابی انتظار میرود با جدیتی تمام، این رویه ناپسند را اصلاح کنند.
همچنین مسئولان قضایی با وضع قوانینی بازدارنده مجرمان را از تضییع سرمایههای نظام باز دارند، همچنانکه فرهنگسازان و نهادهای فرهنگی با برنامههایی گسترده باید زشتی این رفتار را به سراپرده ذهن و قلب جامعه برسانند تا هم فشار هنجاری، فعالان سیاسیاجتماعی را مجبور به ترک این رفتار و هم زشتی این عمل، عاملان را نزد مردم زشتچهره کند. نکته آخر اینکه این رویه ناپسند، تنها در جامعهای شکل میگیرد که مردم آن به راحتی تهمتها را باور میکنند و حال آنکه نباید اینگونه باشند.
رهبری در سخن دیگری فرمودند: «قرآن کریم میفرماید: لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیْراً وَ قالُوا هذا إِفْکٌ مُبینٌ؛ وقتی میشنوید یکی را متهم میکنند، چرا به همدیگر حسن ظن ندارید؟! (نور،۱۲) تکلیف دستگاه اجرایی و قضایی به جای خود محفوظ است...اما مجازات مجرم که از طرق قانونی جرم او ثابت شده است، غیر از این است که به گمان، به خیال، به تهمت، یکی را متهم کنیم، بدنام کنیم، توی جامعه دهن به دهن بگردانیم. اینکه نمیشود. این فضا، فضای درستی نیست».(۸۸/۶/۲۹)
نظر شما