انتخابات

امید مافی/ حیرت‌آور است. هنوز جاده سنگلاخ ریوگرانده به تهران بسته نشده و غبارِ بادهای مفارقت، پهنای رخسارها را نپوشانده که پوشه پیشنهادی سکان‌دار برزیلی را تا کرده و گوشه‌ای گذاشته‌اند تا خاک بخورد و طرحی نو درافکنند و نوار رستگاری ارتش قرمز نشان را ادامه دهند!

معادله چندمجهولی و چند سؤال / سرود الوداع زیر گوش پسر تفلیس!؟

در حالی‌که نام گئورگی گولسیانی سیم خاردار بلند گرجستانی در سیاهه پیشنهادی موسیو اوسمار پررنگ شده، خبر رسیده مدیران باشگاه سرخ با کلاغی در ذهن و پاره سنگی در دست به کشتن فرشته نجات خود می‌اندیشند. هم او که در دوزخی ترین پلانِ یک فیلم اکشن با تیر خلاص خود عیش و نوش را به آزادی برگرداند و روی هِرّه بلند آن سویِ چمنزار قصیده قهرمانی را به زبان مادری خواند.

حالا کاشف به عمل آمده قرارداد ۶۵٠ هزار دلاری پسر قفقاز از یک سو و اطمینان مدیران پرسپولیس به صخره کنعانی-پورعلی گنجی از سوی دیگر، رد پای نامرئی بی‌اشتهاییِ عالیجنابان را در دیدرس قرار داده است. طرفه آنکه فرمانده با پِرنسیب، پیش از پرواز به آمریکای لاتین بر حفظ توپچی‌هایی چون گولسیانی و وحید امیری تأکید اخص کرده بود.

به نظر می رسد، اینجا پس از از اتمام پروژه رهبر ارکستر قرمزها، نسخه‌های او برای فصل پیش رو جدی گرفته نشده تا دست‌ها برای بستن پرسپولیس مدل ۱۴٠۳ به میل اغیار بیشتر باز باشد. شگفت آنکه گرگ بالان دیده تفلیس، به دقیقه اکنون با پیشنهادی اغواگرایانه از سوی سپاهان روبه‌رو شده و بعید نیست نیز بازگشت به آشیانه قدیمی در حوالی پل خواجو را در دستور کار قرار دهد.

در چنین عرصاتی صبر می‌کنیم تا ببینیم معادله چندمجهولی اوسمار ویرا که بی لابه و خرافه حریفان را در شطرنج‌های مرموز مات و تن‌پوشِ مغلوبان و مغمومان را بر بند پهن کرد، چگونه حل خواهد شد و فرمانده میانسال دوباره به آفتابِ عالم‌تاب سکوهای بیقرار بدل خواهد شد؟

آنچه مسلم است اگر آقای سرمربی رجعت کند، خروج گولسیانی منتفی خواهد شد تا تفنگ پرفشنگ سرخ‌ها دوباره به  شلیک مرگ در شقیقه پیکان‌های زهردار بیندیشد.

برای کشتی سرخ که در سرسام، زخم‌های ناسورش را جا گذاشت و رقیبان را ویلان و سیلان کرد و بادبان‌های غرور را دوباره برافراشت، سرنوشت مسافر گزیده گویش به آمدن و نیامدن اوسمار گره خورده. تقدیری که اگر بر وفق مراد دو طرف شکل نگیرد، می‌تواند جام آرزوهایِ قهرمان را در چکادِ خوشباشی لبریز از شرنگ و شوکران کند!

پلک نمی زنیم و با چشمان منتظر به پیچ جاده  می نگریم تا ببینیم اوسمار ویرا دوباره در خفیه‌گاه قرمزها آفتابی خواهد شد و دل به ساق‌های سرجوخه‌های مورد اعتمادی چون گولسیانی خواهد بست یا نه؟

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.