انتخابات

ستاره فروزان این سال‌های «ایریدیفیسی» به خال زده.

حرف حق «علی جهان» در معبرِ اتفاقات / خودکشی دسته جمعی نهنگ‌ها!

هفتِ باابهت که در کمتر از یک دهه مسیر طولانی «ان ئی سی» تا «برایتون» و «فاینورد» را گز کرده است، بی پرده تصمیم‌گیرندگانی که کابوسِ سفر بیست و سه ساعته کاروان ایران به هنگ کنگ را رقم زدند و سمباده بر روانِ مسافرانِ خاور دور کشیدند را زیر تازیانه انتقاد قرار داده و به جد اعتقاد دارد: شرایط حاکم بر تیم ملی خنده‌دار است!

 یوز دوست داشتنی راست و درست می گوید. اینجا در محنت‌آبادِ فوتبالفارسی! خیلی کارها با مطایبه و لطیفه مو نمی‌زند. اینجا که قباحت و شناعتِ فساد در مخمل سبز شکسته و هر روز خبر دربند شدن فلان مسئول و بهمان مشاور به گوشمان می‌رسد، اینجا که با برزخی شدن هر نیمکت و هر صندلی، سناریوی نخ نمایِ مستراسکوچیچ به سرخط خبرها بدل و آلترناتیوها در یک نفر خلاصه می‌شود، اینجا که سلاطین باشگاه نایب قهرمان، بی‌اعتنا به موی سپید خویش، قهرمانی رقیب سنتی را جعلی و ساختگی قلمداد کرده و ریز و درشتِ یک جام را با مواضع عجیب لوث می‌کنند، اینجا که هولیگان‌ها بی‌التفات به اصولِ بدوی هواداری، روی سکوهای تب‌آلود بر طبلِ هتاکی می‌کوبند، اینجا که مدیران باشگاه‌های رده اولش، پیش چشم خلق‌ الله،در امتداد شب از خجالت یکدیگر درآمده و نسخه جراحی لهجه را می‌پیچند، اینجا که برخی روزنامه‌چی‌هایش با مزایده تیتر و لید، تفاخر می‌کنند، اینجا که عدالت در میانه مرتع سبز، مسخ شده به مسلخ قدم می‌نهد و اینجا که کارگران روزمزد با عرق شرم بر جَبین، بی هنریِ سلبریتی‌های میلیاردیِ باشگاه صنعتی را به نظاره نشسته و تافتونِ بیات سق می‌زنند، خیلی چیزها خنده‌ دار است.کُمیک و مضحک.آن‌قدر که برای ترسیم ابعاد آن، کاری از دست ارحام صدرِ فقید و ریوندی هم ساخته نیست!

 اینجا در این فوتبالِ گل و بلبل که عشق به جامه، فضیلت محسوب نگردیده و رذیلت جامه می‌دَرد،ما سال‌هاست ریسه می رویم و ریسه می‌بندیم پس‌کوچه‌های خلنگزارِ خیره را.

خیالت تختِ تخت کاپیتان، برادر، وینگر، بالا بلند! اینجا در کارزار فراخِ فوتبالی به مساحتِ یک آه که نهنگ‌ها دسته جمعی خودکشی کرده و مارها بی‌وقفه زاد و ولد می‌کنند، همه چیزمان به همه چیزمان می‌آید.

زیاده عرضی نیست عالی‌جناب!

امید مافی - تحریریه قدس

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.