به گزارش قدس آنلاین،دردین مبین اسلام عید به هنگامی گفته میشودکه فضل ورحمت پروردگار یکتا مشمول حال فرد یا جامعهای قرار گیرد و سرور حقیقی زمانی فرا می رسد که آدمی به مرتبه تقرب و کسب رضایت حضرت حق نایل گردد. چنانکه در آیه 170 سوره مبارکه آل عمران که به شهدا اشاره دارد، از آنجا که شهیدان مشمول رحمت و عنایت بی منتهای خداوند تبارک و تعالی قرار گرفتهاند، آنها را همواره مسرور و شادمان معرفی فرموده است.
فطر نیز به معنای آفرینش ابداعی، افتتاح و سرآغاز و اندازه گیری آرد و آب و سرشتن خمیر و مهیا نمودن آن برای پخت است و وجه تسمیه این واژه به لحاظ بازکردن روزه پس از سی روز میباشد.
مرحوم «سید علیخان کبیر» در شرح صحیفه کامله «ریاض السالکین» اصل واژه «فطر» را از «فطرالنافه» به معنای نخستین بار دوشیدن شتر ذکر کرده است. بنابراین، فطر به مفهوم از سرگرفتن نیز به شمار میآید، چنانکه در برخی روایات به مفهوم از سرگرفتن سال جدید یا بازگشت به فطرت و گام نهادن در مرحلهای نوین ذکر شده است و با توجه به اینکه ماه شوال دهمین ماه تقویم عرب است، این نکته قابل تأمل میباشد.
علامه راغب مبنای عید فطر را بر پایه حدیثی از رسول گرانمایه اسلام حضرت محمد مصطفی (ص) میداند که پس از پایان رسیدن ماه رمضان آن حضرت فرمود: «اینک روزهای خوردن و آشامیدن و مباشرت فرا رسیده است»
در روایت دیگری از رسول گرامی اسلام (ص) نقل شده است خداوند متعال در روز عید به ملائکه میفرماید:«مزد آنانی که به وظایف خود عمل کردند چیست؟ و سپس میفرماید ای ملائک «گواه باشید من در این روز بندگان خود را مورد بخشایش قرار دادم.»
در کتاب شریف «نهج البلاغه» (کلمات قصار 428) امام العارفین حضرت علی بن ابیطالب (ع) میفرمایند:« امروز تنها روز عید کسانی است که روزه آنها مقبول درگاه خداوند و عبادتهای شبانه آنان مورد پذیرش او واقع شده است و روزی که در آن گناهی انجام نگیرد، عید است.
بنابراین عظمت و جلالت عید سعید فطر و شکوه نخستین روز ماه شوال را هنگامی قادر به درک آن خواهیم شد که رموز و اسرار و نکتههای ظریف و زیبایی آن را از مکتب خاندان وحی بیاموزیم. همانان که به اسرار واقف و عالم جمیع علوم بوده و هستند. از نگاه خاندان وحی، عید فطر که از آن باعنوان«عیدا... الاکبر» نیز یاد شده است عید پارسایان و پرهیزگارانی است که بر نفس خود غلبه کردهاند و توبه آنان به درگاه خداوند یکتا مقبول واقع شده است.
در روایات آمده است، امام علی بن ابیطالب (ع) در عظمت این عید فرموده است:«سزاوار میدانم که آدمی در سال چهار شب را دست از هر کاری بردارد و به عبادت بپردازد و آن چهار شب عبارت است از شب عید فطر، شب عید قربان، شب نیمه شعبان و شب اول ماه رجب.»
همچنین محمدبن یزید نحوی روایت کرده است روز عید فطر حضرت امام حسن مجتبی (ع) از خانه خارج شد و جمعی را مشاهده فرمود که به شادی و سرور مشغولند.
آنگاه آن حضرت فرمود: خداوند عزوجل ماه رمضان را برای مردم میدان مسابقه قرار داده که در عبادت از یکدیگر سبقت بگیرند. گروهی این فرصت را مغتنم شمرده و پیش افتادهاند و گروهی در این مسابقه عقب افتاده و باختهاند.
اینک اگر پرده کنار برود به خدا سوگند آنکه بازنده است آنچنان در غم و ماتم فرو رود که دیگر به یاد صاف کردن موی سر و زرق و برق لباس خویش نباشد.»
تودیع ماه رمضان بسیار دشواراست. در حدیثی از پیامبر عالیقدر اسلام (ص) نقل است که آن حضرت سبب نامگذاری این ماه را سوزانده شدن گناهان دانستهاندو در حدیثی دیگر فرمودهاند: بدبخت کسی است که از آمرزش و غفران این ماه بی بهره بماند.»
پس برای درک عظمت و شکوه عید فطر نخست باید رمضان را درک کرد پس از تودیع رمضان المبارک به عید سعید فطر رسید.
اهمیت تودیع رمضان نیز در آن است که این ماه، ماه رحمت و مغفرت و ماه ضیافت ا... است و به همین لحاظ است که در ادعیه آمده است از خداوند درخواست کنیم این ماه رمضان را، واپسین ماه رمضان زندگی ما قرار ندهد.
عارفانه ترین وداع
وداع حضرت علی بن الحسین (ع) با ماه رمضان، یکی از زیباترین جلوههای نیایش است و اندوه لطیفی که در این دعا موج میزند، بسیار تفکر برانگیز و هشیار کننده است. در این دعا امام سجاد (ع) با کلمه « السلام علیک» آن گونه سخن میگوید که گویی رمضان شخصیتی حقیقی و حقوقی است و در برابر دیدگان ایشان نشسته و چنین است سایر توصیفهایی که حضرت زین العابدین (ع) در این دعا شریف مورد استفاده قرار دادهاند.
نکته بسیار حائز اهمیت درخصوص جایگاه رفیع ماه مبارک رمضان را میتوان در کتاب شریف «صحیفه سجادیه» جست وجو کرد. بخش مهمی از 54 نیایش عارفانه امام سجاد (ع) در این کتاب به موضوعاتی همچون رؤیت ماه، فرارسیدن رمضان، وداع با رمضان و دعا برای عید فطر اختصاص یافته است که بسیار عمیق و شورانگیز، و سرشار از خلوص و عرفان است.
هر یک از این دعاها به ترتیب به منزله طی مراتب و مراحلی است که عید فطر قله آن است و صعود به قله این سلسله جبال رفیع همانند پیمودن پلههای یک نردبان است که به یکباره میسر نمیگردد.
و این گونه است که امام سجاد در دعای 48 صحیفه سجادیه میفرمایند: «پروردگارا، این روزی است مبارک و فرخنده، مسلمانان در جای جای زمین تو در این روز گردهم آمدند. برخی خواهان آمرزش از تو هستند و گروهی دیگر مشتاق نعمتهای تو و جمعی به ثواب تو امید بستهاند و بعضی از کیفر تو هراسانند و تنها تو به نیازهای ایشان نظر داری...»
امام محمد باقر(ع) نقل فرمودهاند: «پدرم، علی بن الحسین (ع) شب عید فطر را در مسجد بود و تا سپیده صبح به نماز و نیایش و تهجد میپرداخت و میفرمود: فرزندم ارزش این شب کمتر از شب قدر نیست.»
همچنین امام جعفر صادق (ع) زیارت امام حسین (ع) را دراین شب توصیه فرمودهاند:
آداب شب و روز عیدفطر
درسنت و روایات خاندان وحی، آداب و تشریفات خاصی برای نخستین روز ماه شوال مقرر گردیده و انجام این اعمال مورد سفارش واقع شده است، از جمله آداب شب اول این ماه انجام غسل بعد از غروب خورشید و در آخر شب، شب زنده داری، اقامه 6 رکعت نماز 2 رکعتی و زیارت مخصوص امام حسین (ع) در این شب مورد تأکید قرار گرفته است. در آداب و چگونگی اقامه نماز 6 رکعتی نیز گفته شده است در هر رکعت ، یک بار حمد و 20 بار توحید خوانده شودو پس از نماز صد مرتبه صلوات فرستاده شود.
« استهلال» یا سعی روزه داران در رؤیت هلال ماه شوال در غروب آخرین روز ماه مبارک رمضان و نگریستن در افق به جست وجویی اندیشمندانه، یکی دیگر از جلوههای شایان توجه و استثنایی عید فطر است. لحظاتی که انسان به مشاهده طبیعت و عظمت قدرت خداوند در آفرینش جهان دعوت شده است و چون هلال ماه رؤیت میشود از هر سو صدای سلام و صلوات بر میخیزد و این فراز زیبایی امام سجاد (ع) در «صحیفه سجادیه» بر لبهای صالحان زمزمه میشود:«خدایا، عید فطرمان را برما مبارک گردان»
گذشتن از وادی سراسر مبارزه رمضان برای رسیدن به تزکیه و تهذیب نفس از دیر باز دغدغه صاحبدلان و فرزانگانی بوده است که در نگاه ژرف آنان همواره مبارزه با نفس آن گونه که رسول عظیم الشأن اسلام (ص) می فرمایند «جهاد اکبر» است و با علم به این نکته سترگ به احوالات خویش مینگریستهاند ابوالمعانی عبدالقادر بیدل دهلوی در استقبال عید فطر چنین سروده است:
عید آمد و هرکس پی کار خویش است
مینازد اگر غنی وگر درویش است
من بی تو به حال خود نظرها کردم
دیدم که هنوزم رمضان در پیش است!
کلیم همدانی سخنور نامدار دیگری است که با همین نگاه به پیشواز عید رفته است و می کوشد تا در سروده خویش غافلان را به هشیاری نسبت به اعمالشان فراخواند:
هلال عید بغل در وداع روزه گشاد
صلاح و تقوی پا در رکاب عزل نهاد
گذشت موسم شبگیر طاعت و باید
سحور را به صبوحی بدل کنند عباد
در این دو روزه اقامت چهها زما نکشید
کدام بی ادبی را کسی کند تعداد
یکی زکوتهی جامه صبوری خویش
به صد زبان ز درازی روز در فریاد
یکی به تیغ زبان گرم جنگ با خورشید
که مانده ای ز چه برجای چون متاع کساد
به سان یوسف اگر دست یافتی بروی
به چاه مغربش انداختی ز روی غباد!
تجلی وحدت در نماز و زکات فطر
نماز عید فطر، سپاسگزاری به درگاه خداوند است که به ما توفیق عطاکرد تا رمضانی دیگر را تجربه کنیم و این نماز سرآغازی است بر حضوری دیگرگون در عرصه حیات نماز عید فطر همچنین تجلی وحدت و اقتدار مسلمانان جهان است و فرصتی دیگر تا دراین نماز دلهای مسلمانان به یکدیگر نزدیکتر شود و ضمن اقامه این فریضه الهی از حال یکدیگر جویا شوند. به عبارت دیگر نماز عید فطر فریضهای است با ابعاد عبادی، اخلاقی و اجتماعی که از سوی خاندان وحی مورد تأکید فراوان قرار گرفته است.
یکی از مقررات قطعی وغیره قابل تخلف در عید سعید فطر، ادای زکات فطره یا فطریه است که چنین زکاتی در واقع صورت کامل کردن روزه را دارد، و امام جعفر صادق (ع) در این باره فرموده است: « همان گونه که صلوات شرط قبولی نماز است (در تشهد) ، پرداخت زکات فطره هم شرط قبولی روزه است.»
سفارش شده است پس از دیده شدن هلال ماه شوال فطریه را باید از مال خویش جدا کرد این مبلغ را قبل از نماز عید و حداکثر تاظهرعید پرداخت نمود. البته اگر کسی به دلایلی توفیق این امر را نیابد، زکات فطره ساقط پذیر نمیباشد و برذمه او باقی میماند تا در نزدیکترین فرصت آن را ادا نماید.
زکات فطره یک تمرین اقتصادی عبادی برای امت اسلامی در جهت ریشه کن کردن پدیده فقر در جامعه و توسعه عدالت اجتماعی است. زکات فطره همچنین آزمونی دیگر است برای کسی که در ماه رمضان با گرفتن روزه بفهمند تا چه اندازه در درک رنج گرسنگی محرومان توفیق یافته است.
بدین ترتیب عید فطر بهار فقرزدایی و جهاد عملی با فقر و جلوههای زشت تهیدستی است.
* عید فطر همچون ماه مبارک رمضان همواره مورد توجه سخنوران نکته سنج وشاعران شیفته مسلمان قرار داشته است. برخی شاعران به واسطه بزرگی این عید به عنوان یکی از اعیاد اسلامی بدان پرداختهاند و برخی دیگر از زوایای دیگر بدان نگریستهاند که در این مجال به گلچینی از ابیات شاعران نامدار در این باره اکتفا میکنیم:
* قیصر امین پور:
عید است ودلم خانه ویرانه، بیا
این خانه تکاندیم ز بیگانه، بیا
یک ماه تمام مهیمانت بودیم
یک روز به مهمانی این خانه بیا
* خواجه حافظ شیرازی:
روزه یکسو شد و عید آمد و دلها برخاست
میزخمخانه به جوش آمد و میباید خواست
* امیر معزی:
رمضان شد چو غریبان به سفر بار دگر
اینت فرخ شدن و اینت به هنگام سفر
* عنصری بلخی:
روزه پذیرفته باد و فرخ عید
که بجز فرخش اختر نیست
* حکیم فرخی سیستانی:
به مه روزه مرا توبه اگر درخور بود
روزه بگذشت و کنون نیست مرا آن درخور
شب عید آمد و میخواهم بر جام جم
گویم از نو شدن ماه چه دارید خبر؟
* منوچهری دامغانی:
برآمدن عید و برون رفتن روزه
ساقی بدهم باده، برباغ و به سبزه
* مهدی اخوان ثالث:
بگیر فطرهام، اما مخور، برادر جان
که من دراین رمضان قوت غالبم غم بود!
* کلیم همدانی:
هلال عید بغل در وداع روزه گشاد
صلاح و تقوی پا در رکاب عزل نهاد
گذشت موسم شبگیر طاعت و باید
سحور را به صبوحی بدل کند عباد
*شمس طبسی:
عید روزه طایری شد پر زرحمت ساخته
کاشیانش برتر از گردون گردان یافتم
* خاقانی شروانی:
جاهش ز دهر چون مه عید از صف نجوم
ذاتش ز خلق چون شب قدر از مه صیام
*مجیرالدین بیلقانی:
روز بس خرم و موسم ز همه خوبتر است
عید فطر است که عالم همه پر زیب و فر است
* سعدی شیرازی:
برگ تحویل می کند رمضان
بار تودیع بردل اخوان
یار نادیده سیر، زود برفت
دیر ننشست نازنین مهمان
ماه فرخنده روی بر پیچید
و علیک السلام یا رمضان
الوداع ای زمان طاعت و خیر
مجلس ذکر و محفل قرآن
مهر فرمان ایزدی برلب
نفس در بند و دیو در زندان
تا دگر روزه با جهان آید
بس بگردد به گونه گونه جهان
بلبلی زاد مینالید
برفراق بهار وقت خزان
گفتمانده مبرکه باز آید
روز نو روز و لاله و ریحان
گفت ترسم بقا وفا نکند
ونه هر سال گل دمدبستان
روزه بسیار و عید خواهد بود
تیرماه و بهارو تابستان
تا که درمنزل حیات بود
سال دیگر که در غریبستان ...
* قائم مقام فراهانی:
معشوقه به نام من وکام دگرانست
چون غره شوال که عید رمضانست
* مسعود سعد سلمان:
رسید عیدو زما ماه روزه کرد گذر
وداع باید کردش که کرد رأی سفر
به ما مقدمه عید فرخجسته رسید
براند روزه فرخنده ساقه لشکر
برفت زود ز نزدیک ما و نیست شگفت
که زود رود آن چیز کوگرامی تر
* جیحون یزدی:
رسید عید و بدانسان به روزه بست جهات
که جز فرار زگیتی نیافت راه نجات
نظر شما