در جنگی که اسراییل پشت سر گذاشت، بار دیگر ضعفهای نظامی و استراتژیک ارتش صهیونیستی نمایان شد و مشخص شد که این رژیم توان جنگهای طولانی و فرسایشی را ندارد.<BR>

غزه ؛ درس هایی برای رژیم تجاوزگر

در گذشته نیز اسراییل در جنگ سی و سه روزه در سال 2006 با چالشهای عمده ای روبه رو بود و نتوانست در برابر راکتها و موشکهای کوتاه برد حزب ا... دوام بیاورد و ناگزیر به قبول آتش بس شد.
جنگ غزه همچنین از لحاظ تاکتیکی نیز نشان داد اسراییل نمی تواند به تاکتیکهای جنگی خود اطمینان کند. چندین نکته باید از جنگ غزه به عنوان عبرتهای اسراییل از این نبرد یادآوری نمود، عبارتند از:
• ضعف توان عملیاتی و دفاعی اسراییل
• نبود مدیریت استراتژیک جنگی در یک جنگ کوتاه مدت
• نداشتن اطمینان به سلاحهای پیشرفته و توان نیروی زمینی ارتش
• اثبات شکست پذیری پروژه گنبد آهنین وزیر سؤال رفتن قدرت بازدارندگی آن
• و نداشتن تحمل جامعه اسراییلی برای تداوم شرایط جنگی پایدار و تمایل به برقراری حفظ ثبات نسبی وامنیت.
واقعیت آن است که تهاجم اخیر به فلسطینی ها در نوار غزه برای نتانیاهو گران تمام شد . درست است که وی رهبر حزب راستگرای لیکود است، اما در اسراییل به عنوان فردی میانه رو محسوب می شود و از این رو، بسیاری از صاحب منصبان در اسراییل ضمن محکوم کردن , کشتار مردم غزه از سوی نتانیاهو، از وی به دلیل قصور در وارد کردن ضربه ای سخت به فلسطینی ها انتقاد کردند و حتی لیبرمن، با حفظ حضور حزب «اسراییل، خانه ما» در دولت نتانیاهو، به ائتلاف حزب خود با لیکود پایان داد.
در حقیقت نتانیاهو با مجموعه ناخوشایندی از گزینه های سیاسی در رابطه با غزه و کرانه باختری مواجه بود. وی می توانست به کشتار فلسطینی ها در غزه ادامه دهد و با یک آتش بس معقول مخالفت کند. این گزینه، ادامه شلیک راکتهای حماس و احتمال بسته شدن دوباره تنها فرودگاه بین المللی اسراییل را افزایش می داد، احتمالی که نتانیاهو بشدت از آن در هراس است.
پذیرش آتش بس، گزینه دیگری بود که نتانیاهو در رابطه با غزه پیش رو داشت که احتمالاً برای فلسطینی هایی که به نظر می رسد حاضر به دست کشیدن از اصول اساسی خود نیستند، فواید بیشتری داشت، زیرا نتانیاهو با تقویت حماس و فلسطینی ها و به خاطر قربانی کردن سربازان اسراییلی به بی کفایتی متهم شد.
در چنین حالتی احتمال وجود دارد که سیاستمداران یهودی اسراییل، بویژه چهره هایی مانند بنت و لیبرمن در هر فرصتی از این روزنه ایجاد شده برای تضعیف نتانیاهو استفاده کرده و حتی برگزاری انتخابات را تسریع کنند.
البته هنوز نمی توان با قاطعیت گفت که دوره زمامداری سیاسی نتانیاهو به پایان رسیده ، زیرا در حال حاضر یهودیان اسراییل ـ از هر حزب و گروهی ـ از ماجراجویی وی در غزه حمایت می کنند. با این حال، ماجرای اخیر غزه به عنوان بزرگترین شکست او در مدت زمان نخست وزیری محسوب می شود و این، فرصتی را برای دست کم دو نفر از وزیران کابینه اش فراهم می‌کند تا نخست وزیری اش را به چالش بکشند.
از سوی دیگر جنگ اخیر شدیدترین جنگی بود که اسراییل تاکنون در آن شرکت داشته است و درست در همان نقطه ای به پایان رسید که شروع شده بود، بدون اینکه هیچ دستاوردی داشته باشد. مهمترین درس این جنگ که هرگز نباید فراموش شود، محدودیت قدرت نظامی است. بمبهای هوشمند و صدها هواپیمای مدرن اسراییل در این جنگ هیچ کمکی به آن نکردند. وجود این همه تجهیزات و تسلیحات باعث نشد که رژیم صهیونیستی برنده جنگ باشد. زمانی که ارتشی در جنگ به مرحله ای رسید که آپارتمانها و مجتمعهای مسکونی را ویران کند، دیگر نمی توان آن ارتش را، ارتشی توانمند محسوب کرد.
با وجود تلاشهای تبلیغاتی گسترده اسراییل برای انکار و نادیده گرفتن حماس، این گروه در جریان این جنگ قدرتمندتر شد و حداقل در شرایط زمانی کنونی این حقیقت آشکار شد که قدرت حماس ناشی از موشکهای آن نیست .
اسراییل موقعیت خود را در جامعه جهانی از دست داد و اکنون حماس در برابر اسراییل یک گزینه مهم محسوب می شود و برای مردم فلسطین هم نماد مقاومت است.
اسراییل سرانجام تسلیم شد و درخواستهای حماس را قبول کرد و مذاکره درباره آینده مناطق اشغال شده را شروع کرد و این بدان معنی است که تنها اتخاذ یک رویکرد جدید درباره غزه، حماس و همه مردم فلسطین می تواند فضای جدید را ایجاد کند. این وضع شاید باعث شودکه اسراییل برای اولین بار در تاریخ رویکرد خود را به طور بنیادین تغییر دهد.
جنگ اخیر غزه نشان داد که هرچند اسراییل ارتش بزرگی سازماندهی کرده، اما این ارتش باهوش نیست و با وجود بالابردن بودجه هنگفت ارتش، تخریب تونلهای حماس با موفقیت همراه نبود و حماس با تعداد تونلها، نوع و عمق ارتش راغافلگیر کرد و بدون سلاح دریایی، هوایی و خودروهای زرهی، ارتش اسراییل را شکست داد وهمه معادلات اسراییل را زیر سؤال برد.

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.