سیدحمیدهاشمی_ وخدا خرمشهر را آزاد کرد/ و نخل ها دوباره خرما خیرات کردند، برای هق هق های پیرزنی که پسرش را بی سر بخاک سپرد / و "چه مردان سبزی از آتش گذشتند" / روزهای جنگ گذشت/بمباران واضطراب/عطش و سنگلاخ /هیاهوی خاکریز / ثانیه های سرخ وتنهایی نیز../ومردمانی که تمام روزها ی سال ، از پس تمام این سال ها / می روند با گام هایی برهنه بر تربت تفته از آفتاب /با کاروان راهیانی از جنس نور/ تا جنوبی ترین شهرمظلوم/تا مظلوم ترین "جهان آرا"ها/ تا جنوبی ترین آفتاب / "السلام علیک یا آفتاب" (تصاویرآرشیو_مناطق دفاع مقدس خرمشهر وشلمچه)
نظر شما