سیدحمیدهاشمی _ "بوبک" و مردمانش برای من ، بیشتر ازآن که نام روستایی محروم در دل کوه ها با جاده ای سنگلاخی و حداقل امکانات زندگی در جنوبی ترین مکان از بلاد خراسان بزرگ باشد ، یادآور عشیره ای از عشق و مهربانی و البته بی نهایت فقر است که بانجابتی خراسانی عجین شده است. اواخراردیبهشت ماه ۱۳۷۵ اولین آشنایی من درقالب تهیه گزارشی از وضعیت اسفناک مردمان محروم این منطقه کلید خورد که ما حصل آن سفر عکس ها و گزارش دردنامه ای شد که اول خرداد ماه همان سال دریکی از ماهنامه های کثیرالانتشار کشوری به چاپ رسید و توجه مسوولین وقت را به خود جلب کرد. طی این سالها بارها و بارها به آنجا رفتم تا بازخوردهای آن گزارش را ببینم. _گذاشتن تانکرآب که هر ازچندی توسط دستگاه های آبرسانی پُر میشود که البته مردمان روستا ازناسالم بودن آب شدیدا ناراضی هستند وازاین بابت برای آشامیدن خود یا دام هایشان با مشکل بسیارجدی مواجه هستند . _قرار دادن پنل خورشیدی که حرکت بسیار موثری بوده و تا حدودی برق این روستارا تامین کرده است . _جاده ای که هرچند هنوز بسیار پرفراز و نشیب و سنگلاخ است اما با هرزحمت و مشقتی که هست ماشین رو است. _دبستانی کوچک در اتاقکی فلزی و نه چندان بزرگ که برای آموختن سواد اولیه کودکان بوبکی و روستاهای همجوار موثر بوده است... این روزها ، بوبک و روستاهای پنهانی ، چاه شور،کلاته رستم و.... منتظر توجه بیشترمسوولین از هرگروه و جناحی هستند تا بلکه "کمی" بهتر زندگی کنند .
نظر شما