گروه «سیاست» قدس آنلاین-ربانی: جهان معاصر در یک صد سال اخیر شاهد اتفاقات و رخداد های عظیمی در عرصه مدیریت و سیاست های کلان جهانی بوده است. رخدادهایی چون ظهور فزاینده تفکر اسلامی در غرب تا لشگرکشی های نظامی به خاورمیانه و ترسیم خاورمیانه جدید. اما به نظر قریب به اتفاق تحلیل گران معاصر، انقلاب اسلامی ایران از مهمترین و سرنوشت سازترین اتفاقات قرن حاضر، که عامل احیای نگاه اسلامی در جهان بوده است.

چرا انقلاب کردیم؟!

در این نوشتار، سعی شده است عوامل حیاتی و دلایل رخداد انقلاب اسلامی مورد بحث قرار گیرد.

خیزش عمومی، بیان نارضایتی ها

شکسته شدن هویت دینی

مردم ایران همواره حتی قبل از گرویدن به دین مبین اسلام دارای اصول الهی در سیره و آداب زندگانی خویش بوده اند و تمام اصول و باید ها و نباید ها را برپایه نگاهی الهی تبیین نموده اند. با توجه به نگاه روحانی ایرانیان به انسان و اعتقادی غایی و مقدس به زندگی، با ظهور اسلام این مردم تماما اعتقادات خود را همسان و همراه با مبانی دینی اسلامی نهاده و همواره از آن خارج نشده اند. همانطور که در شرح حال بزرگترین علما و دانشمندان ایرانی تاریخ کاملا می توان نگاه دینی و اصول اسلامی را مشاهده کرد. به عنوان مثال می توان به ابو علی سینا اشاره کرد که در مبانی توحیدی و عرفانی دارای بیانات و کتب بسیار متعددی است.

این نکات به این معناست که همواره سبک زندگی ایرانیان نگاهی الهی را پیروی کرده است و ما شاهد هستیم از خطه ایران در طول تاریخ بزرگترین علما و اندیشمندان دینی رشد و تربیت یافته اند که عامل اصلی تحلیل، بیان و صدور تفکر اسلامی به سرتاسر جهان شده است.

در دهه های اخیر این جریان بسیار روشن تر قابل رویت بوده است. گواه رشد نگاه و تمدن اسلامی مقابله سردمداران غربی با رویه رشد اسلامی در جهان بوده است. در این سال ها شاهد اعمال انواع سیاست های استعماری غرب برای جلوگیری از صدور نگاه ناب اسلامی به جهان بوده ایم. اتفاقاتی چون حمایت از نظام های شاهنشاهی و دیکتاتوری و نشاندن عوامل دست نشانده در راس قدرت به منظور تحقق سیاست های غربی در آن کشور ها، یا میتوان به اتفاقاتی چون ایجاد مذاهب و فرقه های نوظهور و خودساخته جهت انحراف در مسیر اسلامی ، تا دست زدن به سرکوب های خون بار در نقاط مختلف سرزمین های اسلامی و ترور و از بین بردن شخصیت های موثر اسلامی در آن کشور ها اشاره کرد.

در ایران با قدرت گرفتن نقش روحانیت در توده مردم و احساس خطر از قوت گرفتن این نگاه نزد تحلیلگران تمدن غربی شاهد راهکارهای بسیار از سمت غرب برای مقابله با سبک زندگی اسلامی بوده ایم. از جمله این راهکارها می توان تغییر و تحولات و نقش مستقیم غرب در ایجاد یا عزل سلسله های شاهنشاهی را نام برد. ایجاد قاجاریه تا روی کار آمدن رضا خان پهلوی. و یا ایجاد فرقه هایی مثل باب و بهائیت که بصورت بسیار وسیع از سمت غرب حمایت و ترویج می شد.

با ظهور قاجار شاهد روحیه غرب پسندی در اذهان سیاست مداران و درباریان دیده شد و از مصادیق آن هم میتوان به سفرهای پیاپی شاهان به بلاد غرب اشاره کرد همچنین ایجاد مراکز متعدد کشورهایی همچون فرانسه، انگلستان و آمریکا در شهر های ایران جهت امور مختلف چون دفاتر اقتصادی، از دیگر اتفاقات غرب گرایانه آن دوران بود.

حال آنکه با قدرت گرفتن پهلوی شاهد اوج نگاه غربی نزد رضاخان هستیم که دیگر از غرب پسندی عبور و به غرب ستایی و غرب پرستی رسیده است. مصداق بارز این ادعا هم کشف حجاب توسط رضاخان در سراسر ایران است. در عصر پهلوی چه رضاخان و چه محمد رضا پهلوی شاهد نزول روز به روز فرهنگ ایرانی ـ اسلامی بودیم که تلاش می شد این نگاه دین ستیزانه از سطح دربار به بطن توده مردم رسیده و فرهنگ زندگی غربی را سبک زندگی ایرانی قرار دهد.

در آن دوران چه در سطح ظاهر چه بصورت کلان مبارزه با دین قابل مشاهده بود. از جلوگیری برپایی شعائر دینی گرفته تا انجام هرگونه عملی برای انزوای حوزه های علمیه بعنوان بانیان تولید و ترویج معارف الهیه. اعدام و ترور فضلای دینی و مراجع تا تبعید بلند مدت فعالان دینی از مهمترین برنامه های نظام شاهنشاهی برای سرکوب اسلام مداری است.

حال مردم آگاه از قرآن، سنت و ولایت که به سطوح بالای معرفت اسلامی رسیده اند تاب نیاورده و سکوت خود را عامل قدرت گرفتن نظام کفر و مهجور واقع شدن کمال انسانی و دین الهی دانسته، به خروش می آیند، برای دفاع از دین الهی و برپایی سرزمین آرمانی اسلامی به پا میخیزند و با یکپارچگی و زیر سایه ولی فقیه شعار جمهوریت اسلامی سرمی دهند.

له شدن عزت ایرانیان

کاپیتولاسیون، این یعنی شکستن عزت و غیرت، یعنی حاکمیت مجدد سیاست هایی همانند نظام برده داری. در دوره ای که مستشاران آمریکایی از مصونیت قضایی برخوردار بودند و در ایران مرتکب جنایات وحشیانه میشدند اگر از یک نوجوان پانزده ساله ایرانی از معیار انسانیت سوال میشد قطعا پاسخ میداد معیار قومیت، رنگ و نژاد نیست. مهیار شرافت و کرامت انسان هاست. آری معیار تقواست. این یعنی دمیدن روح عزت به انسان. این نگاه یعنی مبارزه با کاپیتولاسیون، یعنی مبارزه با خودفروختگی فرهنگی و فکری به غرب. این یعنی نارضایتی توده مردم با وضع موجود عصر شاهنشاهی. این یعنی خیزش عمومی، یعنی انقلاب، یعنی انقلاب اسلامی.

عدم کفایت دربار در عرصه های مدیریتی

از دیگر مواردی که همواره در خیزش های عمومی مردم در تمام سطوح قابل طرح است نارضایتی های صنفی است. نابسامانی در عرصه های مختلف از مواردی است که بصورت بسیار پررنگ شرحی بر بی کفایتی درباریان و مدیران کلان سیاسی بود. در این شرایط، سیاستگذاری طوری رقم خواهد خورد که غرب می خواهد. رشد علم تا حدی ارتقا خواهد یافت که وابستگی ما به غرب حفظ شود. زیر ساخت های تولیدی به گونه های رقم می خورد که ما همواره چشم به دستان غرب داشته به گونه ای زندگی کنیم که همواره وابسته به غرب باشیم. و این وابستگی یعنی عدم استقلال. عدم استقلال در فکر، در اعتقاد، در علم، در تولید، در مدیریت و ...

در اسناد نفتی دهه های سی ، چهل و پنجاه شاهد سوء استفاده های کلان در صادرات نفت و خروج میلیون ها دلار بدون بازپرداخت از کشور هستیم که نقش بسیار موثری در عقب ماندن سطح زندگی توده مردم داشته است. سرمایه هایی که متعلق به فرد فرد ایرانیان به جهت رشد و ارتقاء سطع زندگی مردم و رشد سطح علمی و فرهنگی  بوده است که به دلیل بی کفایتی درباریان به غرب صادر میشد. گواه این مصداق هم قرارداد های ننگینی است که تحمیل شده است و یا جدایی سرزمین های زیادی که تا همین چند دهه قبل دوران محمد رضا پهلوی هم ادامه یافته است.

عدم استقلال به حدی است که شخص اول مملکتی برای جابجایی یک مسئول باید از ایالات متحده درخواست اجازه نماید و اشخاصی اجازه ریاست و وزارت داشتند که توسط غرب تعیین و معرفی میشدند.

بزرگترین ذخائر معدنی و ممتاز ترین تولیدات داخلی از کشور خارج و محصولات بی کیفیت درجه 2 یا 3 بعنوان جایگزین آنها برای استفاده داخلی در اختیار عموم مردم قرار می گرفت. این دوره بارزترین مصادیق بی عدالتی را می توان مشاهده کرد .

وجود عنصر رهبری

آیا پیش از انقلاب اسلامی نیز شاهد اقدامات انقلابی ـ اسلامی در ایران بوده ایم؟ با طرح این سوال ناخودآگاه در اذهان یاد بزرگانی چون شیخ فضل الله نوری یا آیت الله مدرس و ... زنده می شود. انقلاب مشروطه از تلاشهایی است که می توان آن را در جواب پرسش فوق اشاره کرد.

حضرت امام خمینی(ره) دارای مدارج بالای فقهی، حکمتی و عرفانی است سال هاست در فکر، به ضرورت انقلاب و حاکمیت اسلامی بعنوان گامی برای تحقق جریان تمدن ساز اسلامی رسیده است و در این جهت گام های متعددی را نیز برداشته اند که میتوان به ایجاد دغدغه انقلابی در طیف روحانیت، تربیت و رشد افراد شاخص انقلابی همانند مقام معظم رهبری، شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید باهنر و ...  اشاره کرد.

امام از سال 41 که نگاه انقلابی خویش را بیش از پیش علنی می نمایند با رهبری و مدیریت خود و ایجاد جمعی جهت سیاستگذاری انقلاب پایه مسیر چندین ساله انقلاب را نهاده و پیش لرزه های افول نظام شاهنشاهی را به تمام عالم مخابره می کنند.

سه عامل از عوامل بسیار مهم در تحقق جریان اسلامگرا تلقی می شود:

الف: رهبری و دوراندیشی امام خمینی (ره) که جهت جزء به جزء و قدم به قدم حرکت انقلابی دارای برنامه ای مدون دارند و برای هر مرحله تصمیمی اثرگذار دارند که این حاصل تسلط ویژه حضرت روح الله است بر مبانی فقهی و حکمتی ایشان.

ب: حضور افراد شاخص انقلابی که در مسیر معارف ناب اسلامی زیر سایه علمی و فضلای اعلامی چون آیت الله بروجردی، علامه طباطبایی، حضرت امام خمینی (ره)، آیت الله بهاءالدینی و ... تربیت و رشد یافته اند و چه در زمان حضور امام در ایران چه در دوران تبعید ایشان نقش محوری در تبیین راهبرهای انقلابی امام ایفا می نمودند.

ج: رابطه امام و مردم: همراه با نگاه رهبری و مدیریتی امام برای رخداد انقلاب اسلامی، مردم علاوه بر نهادن مهر تایید رهبری بر امام با ایشان رابطه ای امامانه دارند. مردم امام را به عنوان جلوه ای از الطاف الهی دانسته و معتقدند رهبر انقلاب و جمهوری اسلامی به وسیله حضرت موعود بقیه الله انتخاب می شود و در بازتاب نگاه حضرت امام زلال نور امام معصوم را به نظاره می نشینند. کلام امام بر دلها می نشیند و می شود بالاترین دغدغه مردم. شنیدن امر ولی فقیه می شود راه و زیارت ایشان، آرزوی دلهای اسلامی.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.