۱ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۹:۳۳
کد خبر: 1001194

به مناسبت ایام اسارت عقیله بنی هاشم، حضرت زینب کبری (سلام الله علیها)

حضرت زینب (س)، قافله سالار و مدافع حماسه خونین حسینی

حجت‌الاسلام عباس جعفری فراهانی، رئیس گروه مطالعات بنیادی مجمع جهانی اهل بیت(ع)

حماسه تاریخی کربلا و نهضت خونین و جاویدان عاشورا در محرم سال ۶۱ هجری قمری دستاوردهای فراوانی برای مسلمانان و شیعیان و پیروان اهل بیت (ع) داشت که مورخان و محدثان شیعی و غیر شیعی از قدیم الایام پیرامون آن آثار فراوانی تنظیم، تهیه و منتشر نموده اند.

مردم دل سوخته و عزادار، هر کدام به نوعی تلاش می کنند عشق و علاقه و ارادت خود را به خاندان پیامبر(ص) نشان داده و از ظلم و ستمی که بر امام حسین(ع) و فرزندان و اصحاب ایشان، در روز دهم محرم سال شصت و یکم هجری رفت، بی زاری جسته و بر عاملان و قاتلین آنان لعن و نفرین بفرستند.

از طرف دیگر در این روزها و سال های اخیر، مردم جهان شاهد ظلم و ستم دردناکی مانند قتل و جنایت، آوارگی و … به ویژه در سرزمین فلسطین و کشتار مردم مظلوم و بی دفاع غزه هستند که هر روز می افتد. قطعاً اینها از عاملان این جنایات از ادامه دهندگان و پیروان خوارج و بنی امیه و بنی عباس هستند که بدون رحم و مروت و انسانیت این جنایات وحشتناک را مرتکب می شوند.

امیدواریم با هوشیاری، اتحاد و همدلی مسلمانان و گروه های شیعی در این کشورها و با حمایت ملت ها و دولت های اسلامی و مجامع بین المللی، توطئه بدخواهان و استعمارگران و استکبار جهانی هرچه زودتر خنثی و نابود و شر گروه های تروریستی از سر مردم کم شود ان شاءالله.

حضرت زینب (س)، قافله سالار و مدافع حماسه خونین حسینی

مردمان جهان از مسلمانان و شیعیان و مذاهب دیگر، همه ساله با شنیدن این حماسه و فاجعه تاریخی خونین در سال ۶۱ هجری که حدود یکصد نفر انسان مؤمن، آزادی خواه و شجاع با لشکری ستمگر و خون ریز روبرو می شوند ولی در برابر آنان تسلیم نمی شوند و درس عزت و آزادگی به جهانیان می دهند که ما شهادت و مرگ در راه خدا و دین و امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح امور جامعه را با زندگی ذلت بار در زیر حکومت فاسقان و فاجران را نمی پذیریم. فرمانده و پیشوای این حماسه و جانبازی یاران وفادار، مومن، پاک و قهرمان، شخصیتی همانند سرور آزادگان جهان امام حسین بن علی بن ابی طالب (ع)، نواده رسول مکرم اسلام حضرت محمد بن عبدالله(ص) و فرزند امام علی بن ابی طالب(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س) بود.

از جمله شخصیت هایی که نقش فراوانی و بی نظیری در معرفی و زنده نگه داشتن نهضت عاشورا و افشای نیرنگ بازی های حاکمان بنی امیه و یزید فاسق و فاجر ایفا نمود عقیله بنی هاشم، حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) می باشد. در این نوشتار کوتاه تلاش شده به گوشه هایی از فضایل و شخصیت این بانوی بزرگوار و دست پرورده خاندان عصمت و طهارت (ع) پرداخته می شود.

الف) علم و دانش

از حضرت امام سجاد(ع) نقل شده که خطاب به ایشان فرمود: «أنتِ بحمدالله عالمة غیر معلّمة فَهِمة» یعنی؛ ای عمه جان، شما دانشمندی هستی که از کسی نیاموخته ای و دانا و فهمیده ای هستی که از کسی یاد نگرفته ای. به راستی چنین است. خانمی که از پدری همانند امام علیّ بن ابی طالب(ع) وارث علم پیامبر(ص) و مادری همانند فاطمه زهرا(س)، کوثر پیامبر(ص) متولد شده باشد و در دامان آن بزرگواران رشد و نُمو یافته، باید چنین باشد. خصوصیت و ویژگی مرتبطین با خاندان اهل بیت عصمت و طهارت(ع) باید چنین باشد.

حضرت زینب (س) در مسجد کوفه، مجلس درس تفسیر قرآن و احکام برقرارکرده بود و گاهی مردان نیز در جلسات ایشان شرکت می کردند. گفته می شود، عبدالله بن عباس هم از آن کسان بوده است. چنان که او نقل می کند: «بانوی خردمند ما زینب بنت علیّ (ع) چنین روایت می کند». (۱)

حضرت امام حسین (ع) به خواهرش دستور داد تا احکام دینی را از طرف امام سجاد(ع) برای بستگانش تبیین کند، او از طرف حضرت زین العابدین (علیه السلام) نیابت خاصه داشت تا احکام دینی و شرعی را برای مردم بیان کند و خانه آن علویه مکرّمه، همواره محل رفت و آمد و مراجعه مردم بود.

ب) شجاعت و جهاد و مبارزه با دشمنانان

آن حضرت (س) در حادثه روز عاشورا به عنوان یار و یاور برادرش بزرگوارش، حضرت سیدالشهدا(ع) شرکت داشت و در آن مبارزه خونین، نقش تاریخی خود را با صبر و بردباری و پرستاری از زخمی ها و مجروحین و ... ادامه داد و هرگز از دشمن اموی و منحرفین خوف و هراسی نداشت. طبق روایتی امام علی (ع) فرمود: «جهاد بر سه قسم است، با دست، با زبان و با دل». (۲)

حضرت زینب (س) با قدرت و تسلط بی نظیر به مبانی دینی و قرآنی و قدرت و تسلط بر مردم، چنان حکیمانه سخن می گفت که دهان و دیدگان و عقل مردم از تعجب باز می ماند!. چنان که در مجلس یزید با ابّهت و شکوهی ویژه سخن گفت که نه یزید امکان قطع سخن او را یافت و نه کسی از حاضران جرأت مخالفت پیدا کرد. (۳)

ج) استقامت در راه هدف مقدس

حضرت زینب (س) پس از رخداد خونینِ کربلای حسینی، با شجاعت بی نظیر و استقامت همانند کوه خود، در کنار امام زمان و برادرزاده ارجمندش حضرت سیّد الساجدین (ع) به ادای وظیفه دینی پرداخت. که به نمونه هائی از آن اشاره می شود:

اول: در کوفه

عمر بن سعد کاروان اسراء را، به گونه ای ترتیب داده بود تا سپیده دم دوازدهم محرم الحرام به شهر کوفه برسند. کاروان خسته و غم بار از مشکلات و دشواری های روزهای قبل در حالی که سرهای مقدّس و مطهّر شهداء بر نیزه ها بود، نزد عبیدالله بن زیاد برده شدند. او با چوبی که در دست داشت به لب ها و دندان های سر مبارک حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) می زد!؟... . حضرت زینب (سلام الله علیها) که کهنه ترین جامه های خود را پوسیده بود با اُبّهت و جلالی هر چه تمام تر، قدم پیش نهاد و در گوشه ای نشست!. عبیدالله بن زیاد (لع) سؤال کرد این زن کیست؟ پاسخی نشنید تا اینکه یکی گفت: این زینب دختر علی(ع) و فاطمه (س) است. عبیدالله گفت: سپاس خدایی را که شما را رسوا کرد و کشت!؟. حضرت زینب (س) اظهار داشت: سپاس خداوندی را که نبیّ خاتم حضرت محمّد بن عبدالله (صلی الله علیه وآله) را گرامی داشت و ما را پاک و پاکیزه نمود. تو ای عبیدالله، تبهکار، رسوا و بدکاره ای؟ عبیدالله گفت: ببین خدا با خانواده ات چه کرد؟ حضرت فرمود: «ما رأیت الاّ جمیلاً ...» یعنی؛ غیر از زیبایی چیزی نمی بینم. مطمئن باش که به زودی خداوند میان آنان (شهدا) و تو قضاوت خواهد کرد. مادرت به عزایت بنشنید ای پسر مرجانه...

دوم: در مجلس یزید در شام

اسیران را به طرف قصر یزید بن معاویه (لعنه الله) حرکت دادند، درحالی که یزید (لعنه الله) اشعار ابن زِبَعری را می خواند که بوی کفر و شرک و بی دینی از آن می آمد. این صحنه برای امام سجاد(ع) و حضرت زینب (س) بسیار تلخ و دشوار بود. امام سجاد(ع) خطاب به یزید فرمود: چه می گویی در حالی که جد ما رسول الله(ص) هست. در این مجلس وقتی یکی از شامیان از یزید خواست تا فاطمه بنت الحسین(ع) را به عنوان کنیز به او بدهد، حضرت زینب (س) فرمود: نه تو و نه یزید چنین حق و جرأتی ندارند. وقتی جسارت یزید را مشاهده کرد فرمودند: تو امیر و مسلط هستی. از روی ظلم و ستم دشنام می دهی و تندی می کنی و زور می گویی. در این موقع یزید ساکت شد و ادامه نداد. آری این چنین هست جرأت، هیبت و ابهت اهل بیت(ع) که با شجاعت و منطق، دلهره در دل دشمنانان می انداختند به طوری که آنان را به عقب نشینی وادار می کردند. حضرت زینب(س) در ادامه سخنانش مردم را منقلب کرد و با قرائت آیات قرآن و استدلال به تفسیر و تاویل واقعی آن ها، بنیان ظلم و ستم اُمویان را افشا و بر حقّانیت راه پیامبر اعظم (ص) و خاندانش شهادت داد به طوری که مردم کم کم بیدار شدند و به عمق ظلم و ستم و فساد خاندان بنی امیه پی بردند. (۴)

حضرت زینب (س)، قافله سالار و مدافع حماسه خونین حسینی

آنچه در اینجا می توان اشاره کرد این است که عقیله بنی هاشم(س) در این خطبه غرا و کوبنده، هفت هدف مهم را دنبال می کردند که موفق هم شدند: ۱.نخست این بانوی شجاع اسلام با چند جمله کوبنده، غرور یزید را در هم می شکند و با آیه ای از قرآن، موضعش را در پیشگاه خدا روشن می سازد و می گوید: هرگز بهره وری از حکومت و کاخ و ثروت را دلیل بر امتیاز الهی نگیر، تو از مصادیق کسانی هستی که خداوند آنها را به حال خود واگذار کرده، تا پشت آنها از بار گناه سنگین شود، سپس آنها را از همه چیز ساقط کرده و به دوزخ می فرستد! ۲. رفتار پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) را با اجداد یزید در فتح مکه که همه را مشمول عفو قرار داد با عمل زشت یزید که فرزند پیغمبر خدا(صلی الله علیه وآله) را کشته و سرهای بریده و خاندان اسیر آنها را شهر به شهر می گردانْد، مقایسه کرده و مهر باطل بر پیشانی یزید می زند. ۳. جمله های کفرآمیز یزید را یادآوری می کند و تأکید بر عدم ایمان او می نماید و اینکه به زودی به سرنوشت اشیاخ و اجدادش گرفتار شده و به جهنم واصل می شود. ۴. سپس تأکید بر مقام والای شهیدان مخصوصاً شهدای خاندان پیغمبر (صلی الله علیه وآله) در کربلا می کند و افتخار به وجود آنها را امتیاز بزرگ این خاندان می شمرد. ۵. آنگاه به حضور یزید در محکمه عدل الهی در قیامت اشاره می کند، در آن دادگاهی که قاضی آن خداست و خصم او پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله) و شاهدانش فرشتگان خدا هستند و پایان چنین دادگاهی روشن است. ۶. سپس به تحقیر فوق العاده یزید می پردازد تا آن حد که می فرماید: اگر روزگار به من ستم کرد و مرا به صورت زنی اسیر پای تخت تو آورد، تصور نکنی من برای تو ارزشی قائلم، من تو را در حدی نمی دانم که مخاطب سخنانم باشی و اگر با تو سخن می گویم، از باب ناچاری است. ۷. در آخرین بخش از سخنان خود، خداوند را بر نعمت های بیکرانش بر خاندان نبوت سپاس می گوید که با رحمت و سعادت آغاز شد و با شهادت و کرامت پایان یافت.

سوم: در مدینه

کاروان خسته و غم ناک اهل بیت(ع)، پس از تحمّل سختی های راهِ طولانی شام به مدینه، وارد شهر شدند. نسیم بوی آشنای شهر پیامبر(ص) به مشام کاروانیان می رسید اما آن ها که در هنگام خروج از مدینه با حضرت امام حسین(ع) حضرت ابوالفضل العباس(ع)، حضرت علی اکبر(ع) و ... بودند، اینک آن ها به ملکوت اعلی پیوسته اند و اســــرا تنها شده اند. فقدان آن ها بر اعضای کاروان سنگینی می کرد ولی چاره ای نبود و تسلیم قضا و قدر الهی بودند. آن ها خوش حال از این که مأموریت محوله را به خوبی انجام داده اند. کاروان اسرا با حزن و اندوه و گریه و اشک مردم مدینه به زیارت قبر مطهّر پیامبر اکرم (ص) رفتند و حضرت زینب (س) با چشمانی گریان، خطاب به رسول خدا (ص) عرض کرد: «یا جدّاه، انّی ناعیة الیک وَلَدک الحسین(ع)...» یعنی، ای جدّ بزرگوار و عزیزم، با حزن و اندوه خبر کشته شدن فرزندت حسین (ع) را آورده ام». گروهی برای تسلیت به خانه عبدالله بن جعفر رفتند و عبدالله گفت: «خدا را شکر که بچه هایم فدای حسین(ع) شدند و جانشان را برای او دادند».

سپس حضرت زینب(س) به دیدار امّ البنین [مادر حضرت عباس (ع)] رفت و او را دلداری داد. بنی هاشم با حالت عزاداری بر شهدای کربلا در بقیع اجتماع کردند و نوحه های جان گداز سر دادند و بعضی از اعضای کاروان کربلا، به نوحه سرایی و بیان حوادث، سختی ها و شجاعت و چگونگی جان فشانی شهدا و مقاومت اسرا پرداختند. خانواده پیامبر(ص) عزادار و سیاه پوش شدند و دیگر شادی نکردند. حضرت زینب(س) در کنار امام سجاد(ع) چگونگی حوادث واقعه کربلا را برای مردم بازگو می کردند و اظهار می داشتند آن ها همه این مصائب را به خاطر خدا تحمل کردند و مانند کوه استوار، لحظه ای از خدا غافل نبودند.

در نتیجه حضرت امام زین العابدین(ع) و حضرت زینب(س) و سایر اسراء، پاسدار حقیقی و واقعی ثارالله (خون خدا) شدند و نگذاشتند نهضت و حماسه جان گداز و خونین کربلا فراموش شود. حادثه ای که موجب حفظ و بقای اسلام از انحرافات و کجی ها شد و بنیان و اساس حاکمان فاسق و بی دین بنی امیه را نابود کرد.(۵) لذا مدتی نگذشته قیام و شورش مردم مکه به رهبری عبد الله بن زبیر (سال های ۶۱ تا ۷۳ هجری) و اعتراض مردم مدینه به رهبری عبد الله بن حنظلة، غسیل الملائکة (واقعه حرّه) در سال های ۶۲ و ۶۳ هجری، نهضت توابین در کوفه به رهبری سلیمان بن صُرد (سال ۶۴ هجری)، قیام مختار بن ابی عُبیده ثقفی (سال ۶۶ و ۶۷ هجری) پدیدار شدند که در نتیجه آن قیام ها، بسیاری از عوامل و جانیان فاجعه کربلا و عاشورای حسینی دستگیر، زندانی و مجازات شدند و بخشی از جنایات دشمنان اهل بیت (ع) برای مردم آشکار و روشن شد.(۶)

پی نوشت‏ ها:

۱. ابوالفرج الإصفهانی، مقاتل الطالبیین: ۹۵؛ صدوق، کمال الدین، باب ۴۵ ح۳۷.

۲. نهج البلاغة، حکمت ۳۷۵.

۳. ابومخنف، وقعةالطف (تحقیق: یوسفی غروی) ۲۶۲؛ سیّد ابن طاووس، الملهوف ۱۹۱.

۴. سیدابن طاووس،الملهوف (اللهوف): ۳۱۵؛ طبرسی، الإحتجاج ۲: ۱۲۲.

۵. مجلسی، بحارالأنوار ۴۵: ۱۲۴؛ سید ابن طاووس،الملهوف: ۲۴۰؛ ادب الطف ۱: ۷۱.

۶. تاریخ الطبری: ج ۵ ص ۴۹۴؛ أنساب الأشراف: ج ۵ ص ۳۵۰؛ الطبقات الکبری: ج ۵ ص ۶۸؛ أنساب الأشراف: ج ۶ ص ۴۲۷؛ الأخبارالطوال: ص ۳۰۴؛ الفتوح: ج ۶ ص ۲۵۴ .

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.