مرحوم آیت الله محمدعلی ناصری از اساتید اخلاق حوزه در یکی از دروس اخلاق خود به موضوع «دروغ، بزرگترین گناه لسانی» پرداخت که متن آن بدین شرح است:
امام سجاد علیه السلام در دعای مکارم الاخلاق میفرمایند: «وَ انْهَجْ لِی إِلَی مَحَبّتِکَ سَبِیلًا سَهْلَةً، أَکْمِلْ لِی بِهَا خَیْرَ الدّنْیَا وَ الاخِرَةِ»؛ و راهی هموار بسوی محبت خود برایم آشکار ساز، و بوسیله آن خیر دنیا و آخرت را برایم کامل فرما.
چیزهای زیادی خیر دنیا و آخرت را در پی دارد که به چند مورد از آنها اشاره میکنم:
در صدر اسلام زمانی که آیه: «یَا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ قُمْ فَأَنذِرْ»؛ نازل شد، نبی اکرم (ص) مامور شدند که رسالت خود را تبلیغ کنند. ایشان در بین مردم بودند، اما مسئولیت تبلیغ نداشتند تا اینکه چهل سال تمام شد و ایشان مسئولیت پیدا کردند که تبلیغ کنند.
پیامبر اکرم (ص) تدارک غذایی دیدند و همه خویشان خود را دعوت کردند و فرمودند: «یا بَنی عَبدِ المُطَّلِبِ ، إنّی وَاللّه ِ ما أعلَمُ شابّا فِی العَرَبِ جاءَ قَومَهُ بِأَفضَلَ مِمّا قَد جِئتُکُم بِهِ ؛ إنّی قَد جِئتُکُم بِخَیرِ الدُّنیا وَالآخِرَةِ»؛ ای فرزندان عبدالمطّلب! به خدا سوگند، جوانی را در میان عرب نمیشناسم که برای قوم خود، بهتر از آنچه من برای شما آوردم، آورده باشد.
به راستی که من، خیر دنیا و آخرت را برای شما آوردم و آنچه که من برای شما آوردهام اسلام و قرآن است و هر کس که این دو را بپذیرد خیر دنیا و آخرت در آن است.
مراد از «خیر» در این حدیث این است که آنچه هر عاقلی آن را ببیند، میپذیرد. یعنی هر عاقلی که اسلام و قرآن را ببیند و آثار آن را بفهمد، میگوید این برای دنیا و آخرت شما بسیار عالی است.
لذا پیامبر اکرم (ص) فرمودند آنچه که من برای شما آوردهام اسلام و قرآن است و هر کس که این دو را بپذیرد خیر دنیا و آخرت در آن است قرآن و اسلام از هم جدا نیستند و با هم هستند. اسلام، تشیع و ولایت اهل بیت علیهم السلام از هم جدا نمیشوند.
نبی اکرم (ص) فرمودند: «أربَعٌ مَن اُعْطِیَهُنَّ فَقَد اُعْطِیَ خَیرَ الدُّنیا و الآخِرَةِ : بَدنا صابِرا، و لِسانا ذاکِرا، و قَلْبا شاکِرا، و زَوْجَةً صالِحَةً»؛ چهار چیز است که به هر کس داده شود خیر دنیا و آخرت به او داده شده است: بدن شکیبا، زبان گویا به ذکر خدا ، دل سپاسگزار، و همسر شایسته.
«بَدنا صابِرا»: بدنی که سالم باشد، اگر تب کردی یا گرفتاری و مریضی داشتی، ناله نکن که به نفع توست، اگر گناهکار باشی، خداوند با این درد و رنج گناهانت را میبخشد و اگر گناه نکرده باشی، نزد خداوند اجر و مقام داری.
خداوند در قیامت اجر و مقام زیادی به کسانی میدهد که میگویند: ای کاش بدن ما در دنیا با شمشیر یا با چاقو تکه تکه میشد. مقاماتی در قیامت است که تنها به کسانی میدهند که در این دنیا مبتلا به مرض باشند و صبر کنند و صابر باشند نه اینکه شاکی باشند و از خدا شکایت کنند.
پس اگر خدا کسالتی به تو داد، تحمل کن و دکتر برو و دنبال مداوا باش، ولی در عین حال تسلیم خواست خدا باش و بگو خدایا راضیم به رضای تو. مبادا این طور باشد که درد و رنج بکشی و دنبال دکتر و درمان نباشی و بگویی هر چه خدا میخواهد من راضیم به خواست او، این کار درست نیست.
«لِسانا ذاکِرا»: زبانت هم ذاکر باشد.
«قَلْبا شاکِرا»: در قبلت هم از خدا تشکر کنی.
«زَوْجَةً صالِحَةً»: کسی که همسر صالح داشته باشد خیر دنیا و آخرت را دارد. آقایانی که همسر صالح دارند، قدرش را بدانند.
از امام صادق علیهالسلام روایت است که شخصی خدمت امام حسین علیهالسلام نامه نوشت و از آن حضرت درخواست کرد «یَا سَیِّدِی أَخْبِرْنِی بِخَیْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ؟»، مرا از خیر دنیا و آخرت آگاه کن.
امام حسین علیهالسلام در پاسخ چنین نوشتند: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّهُ مَنْ طَلَبَ رِضَی اللَّهِ بِسَخَطِ النَّاسِ کَفَاهُ اللَّهُ أُمُورَ النَّاسِ وَ مَنْ طَلَبَ رِضَی النَّاسِ بِسَخَطِ اللَّهِ وَکَلَهُ اللَّهُ إِلَی النَّاسِ وَ السَّلَام»، هر کسی در پی کسب رضای خدا باشد، هرچند مردم از او ناراحت باشند، خدا امور او را به سرانجام می رساند.
ولی هر کسی به دنبال کسب رضایت مردم باشد در حالی که خدا را خشمگین کرده باشد، خدا کار او را به مردم واگذار می کند.
رضای خدا را مقدم بدار به رضای مخلوق، و حواست باشد که رضای مخلوق را بر رضای خدا اختیار نکنی. یعنی اگر کسی از خویشان و اطرافیان گناهی به تو پیشنهاد دادند، مخالفت کن و آن گناه را انجام نده چون خدا راضی نیست، در اینصورت خدا امور دنیا و آخرتت را اصلاح میکند و جزای آنها را در دنیا و آخرت میدهد.
در روایت است که شخصی از امام صادق علیهالسلام درخواست نمود: «أنْ یُعَلّمَهُ ما یَنالُ بهِ خَیرَ الدنُّیا و الآخِرَةِ و لا یُطَوِّلَ علَیهِ»؛ در کلامی کوتاه، چیزی به من یاد بده که با آن خیر دنیا و آخرت را به دست آوردم.
«فَقَالَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ لاَ تَکْذِبْ»؛ حضرت فرمودند: دروغ نگو.
اگر میخواهی عملی انجام دهی که خیر دنیا و آخرت در آن باشد دروغ نگو؛ تصمیم بگیر که نه برای خدا دروغ بگویی و نه برای اهل بیت و نه برای خویشان نه برای مردم. دروغ را ترک کن که در قرآن بسیار مذمت شده است.
در قرآن کریم میفرماید: «وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِّلْمُکَذِّبِینَ»؛ چاه بسیار عمیقی در قیامت برای دروغگوها وجود دارد.
این آیه در دو سوره از قرآن کریم تکرار شده است. مراد از «ویل» یک چاه بسیار عمیقی است در جهنم که برای دروغگوها ایجاد شده است.
روایات متعددی از اهل بیت علیه السلام در این زمینه وجود دارد که به تعدادی از آنها اشاره میکنم:
«المؤمنُ لاَ یَکْذِبُ»؛ مومن دروغ نمیگوید.
چند روایت دیدم که از پیامبر اکرم (ص) سوال کردند: آیا امکان دارد مومن دزد باشد؟
حضرت فرمودند: بله ممکن است.
سوال کردند: آیا ممکن است مرتکب زنا شود؟
حضرت فرمودند: بله ممکن است.
سوال کردند: آیا ممکن است مرتکب قتل شود؟
حضرت فرمودند: بله ممکن است.
و در آخر سوال کردند: آیا ممکن است که مومن دروغ بگوید؟
حضرت فرمودند: خیر امکان ندارد.
مؤمن هیچ وقت دروغ نمیگوید. دروغگوها کافر هستند، یعنی حرف حق را زیر پا گذاشتند و پنهان کردهاند.
از امام سجاد علیه السلام روایت است که هر روز صبح، زبان از تمام اعضای بدن سوال میکند «کَیفَ انتُم؟»، حالتان چطور است؟ اعضای بدن پاسخ میدهند که ما خوب هستیم اگر تو بگذاری تو را به خدا قسم میدهیم که ما را اذیت نکن. هر خیر و شری که به ما برسد بوسیله توست، ما را رها کن.
زبان چند مثقال گوشتی بیشتر نیست، اما میتواند مملکتی را به باد بدهد یا میتواند آبادش کند. فرمانده زبان، نفس و شیطان است و مرتب فرمان میدهد.
در روایت دیگری امام علی علیه السلام فرمودند: «لا یجِدُ عبدٌ طعمَ الإیمانِ حتّی یترُکَ الکذبَ هَزْلَهُ و جِدَّهُ»؛ هیچ بندهای طعم ایمان را نمیچشد مگر آنگاه که دروغ گفتن را، به شوخی یا جدّی، ترک گوید.
اگر انسان دروغ گفتن را چه به شوخی یا جدی ترک کند، خدا خیر دنیا و آخرت را به او میدهد.
امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند: تمام گناهانی که انسان انجام میدهد را در یک انباری جمع کردند در آن را قفل زدهاند و کلید آن قفل دروغ است.
موقعی که انسان دروغ بگوید به هر جرم و جنایتی تن میدهد یعنی کارش تا جایی میکشد که به دنبال هر گناهی میرود.
امام صادق علیه السلام فرمودند: «اَلْکَلامُ ثَلاثَةٌ: صِدْقٌ وَکِذْبٌ وَ إِصْلاحٌ بَیْنَ النّاسِ. قالَ: قیلَ لَهُ:جُعِلْتُ فِداکَ مَا الاِصْلاحُ بَیْنَ النّاسِ؟ قالَ: تَسْمَعُ مِنَ الرَّجُلِ کَلاما یَبْلُغُهُ فَتَخْبُثُ نَفْسُهُ، فَتَلْقاهُ فَتَقولُ: سَمِعْتُ مِنْ فُلانٍ قالَ فیکَ مِنَ الْخَیْرِ کَذا وَ کَذا، خِلافَ ماسَمِعْتَ مِنْهُ»؛ سخن سه گونه است: راست و دروغ و اصلاح میان مردم به آن حضرت عرض شد: قربانت اصلاح میان مردم چیست؟ فرمودند: از کسی سخنی درباره دیگری می شنوی که اگر سخن به گوش او برسد، ناراحت می شود.
پس تو آن دیگری را می بینی و بر خلاف آنچه شنیدهای، به او می گویی: از فلانی شنیدم که در خوبی تو چنین و چنان می گفت.
با این کار دلهای آنها به نزدیک میشود و باهم متحد میشوند، نباید مومنین تکه تکه و حزب حزب شوند. همه ما مومن و تابع اهل بیت هستیم. اگر شغلهایمان مختلف است، اختلاف در عقاید نداریم، خدا و پیامبر و ائمه را قبول داریم.
ائمه اطهار علیهم السلام میخواهند جمعیت محبین و علاقمندان به ولایت یکپارچه و متحد و برادر باشند. در قرآن کریم میفرماید: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ»؛ به حقیقت مؤمنان همه برادر یکدیگرند.
بنی آدم اعضای یکدیگرند؛ خدا، دین، آیین و رهبر ما یکسان است؛ پس باید مشت واحد باشیم.
نظر شما