در زمان شهنشه دوران
آن نسببوتراب دینپرور
خسرو بر و بحر شاهصفی
سایه لطف ایزد داور
دری از بهر صحن کرد تمام
بنده نیکخواه آن سرور
کلب آل علی خلف که بود
حلقه در گوشِ درگهش قیصر
وه چه در کز پی ضیا هر صبح
بوسدش آستان شهِ خاور
وه چه در کز سر شرف جبریل
کرده جاروب گَردش از شهپر
چون ز دولتسرای شاه رضا
یافت این باب زینت دیگر
خواند معمار کائنات او را
قبلهگاه دعای اهل نظر
چون پی چشمزخم او گردون
اختر آورد و ریخت در مجمر
بانگ تحسین ز آسمان برخاست
که مریزاد دست صنعتگر
دهر گفت این نشان دولت را
کس مبیناد بسته تا محشر
هاتفی گفت سال تاریخش
بهر فردوس ره بجو زین در
۲۴ آذر ۱۴۰۳ - ۱۰:۴۳
کد خبر: ۱٬۰۳۴٬۵۷۶
از طرف خیابانی که در لفظ مشهدیهای قدیمی تَهخیابان خوانده میشود، یک راهِ صاف و سرراست میخورد به بست و از آنجا به صحن کهنه. وسط همین راه هم هست که زیر ایوان نقارخانه، یک شعر دوازده بیتی از چهارصد و دو سال پیش وسط یک کتیبه سنگی باقی مانده است.
نظر شما