حمیدرضا آذرنگ از چهره‌های شناخته شده عرصه تئاتر و سینماست که علاوه بر بازیگری، نویسندگی و کارگردانی تئاتر، در سال‌های اخیر خودش را پشت دوربین سینما هم محک‌زد.

درباره فیلم «روزی روزگاری آبادان» نخستین اثر سینمایی حمیدرضا آذرنگ / پیام‌آور صلح در روزگار جنگ

به گزارش قدس آنلاین، او پنج سال پیش درست در اوج کرونا نخستین فیلم سینمایی خود را ساخت؛ فیلمی که به دلایل متعدد از اکران بازمانده بود از چهارشنبه گذشته نمایش سراسری خود را آغاز کرده است. این فیلم با بازی فاطمه معتمدآریا، محسن تنابنده، الهام شفیعی، هیراد آذرنگ، سهیل جمالی و امیرحسین ابراهیمی برای نخستین بار در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و نامزد دریافت سیمرغ بلورین در هفت رشته بهترین بازیگر نقش اول مرد، بازیگر نقش مکمل زن، فیلم‌نامه اقتباسی، فیلم‌برداری، صداگذاری، کارگردان اول و طراحی صحنه شد و توانست برای بهترین طراحی صحنه جایزه را از آن خود کند.

از اقتباس تئاتری تا تخیل
آذرنگ نخستین تجربه سینمایی‎ خود را وامدار یکی از تئاترهایی است که اواسط سال ۸۴ در تالار قشقایی تئاتر شهر با نام «روزی روزگاری آبادان» روی صحنه برد. او پیش‌تر درباره انگیزه خود از اقتباس این اثر گفته بود: «برخلاف تمام دنیا که بقای یک نمایش می‌تواند تا سال‌ها به طول بینجامد در ایران در نهایت ۳۰ روز به درازا می‌کشد. ما دوست داریم حرفمان را با تعداد مخاطب بیشتری به اشتراک بگذاریم. من فکر می‌کردم این موضوع کهنگی و میرایی ندارد و با توجه به زیاده‌خواهی انسانی که به جنگ منتج می‌شود، دوست داشتم فیلم آن را بسازم».
آذرنگ که ماجرای این فیلم را با الهام از یک اتفاق واقعی ساخته درباره داستان این فیلم گفته بود: «روز اول جنگ آمریکا و عراق یک موشک به اشتباه به انبارهای شرکت نفت آبادان برخورد کرد که البته تلفاتی نداشت اما من خیال‌پردازی کردم. این اتفاق که حاکی از خطای انسانی بود می‌توانست برای خانواده‌ای رخ بدهد».
قصه فیلم در ابتدای دهه ۸۰ اتفاق می‌افتد؛ «مصیب چرخیده» با بازی محسن تنابنده به همراه خانواده‌اش در آخرین روز سال مشغول خرید شب عید هستند، مصیب به دلیل اعتیادش حال خوشی ندارد و مدام مشغول کشمکش و درگیری با اعضای خانواده‌اش است. «خیری» همسر مصیب با بازی فاطمه معتمد آریا با وجود دلخوری‌هایی که دارد اما تلاش می‌کند در آستانه سال نو خانواده را کنار هم جمع کند و آرامش را به آن‌ها بازگرداند و خود را برای سفر به ماهشهر آماده کنند. کمی آن طرف‌تر نیروهای ارتش آمریکا آماده حمله به خاک عراق می‌شوند. در هنگامه‌ای که خانواده مصیب درگیر تنش‌های روزمره میان خودشان هستند و حتی تا آستانه فروپاشی هم پیش می‌روند اتفاقی غیرمنتظره همه چیز را تغییر می‌دهد و یک موشک به سقف خانه آن‌ها اصابت می‌کند.

وقتی مهارت‌های تئاتری به کمک فیلمساز می‌آید
داستان فیلم در آبادان می‌گذرد، شهری که پس از گذشت بیست و اندی سال از جنگ هنوز مظاهر ویرانی در آن مشهود است، این بار درگیر جنگی خارج از مرزهای ایران می‌شود. اما جایی ماجرا دردناک‌تر می‌شود که خانواده‌ای در حال سر و کله زدن با مشکلات خودشان هستند اما موشکی که قرار بوده در عراق فرود بیاید با نیم اینچ اختلاف سر از سقف خانه مصیب درآورده است. آذرنگ با بهره‌گیری از ظرفیت‌های تئاتری و به دلیل آشنایی و تسلطی که به صحنه دارد بخش عمده داستانش را در خانه و فضایی بسته روایت می‌کند و جایی که خانواده به ناچار در محیط خانه حبس شده‌اند بدون اینکه این صحنه را تبدیل به موقعیت‌های کسالت‌باری کند با شم تئاتری‌اش و ایجاد موقعیت‌های جذاب، سرزندگی و ریتم فیلم را در همان فضای محدود حفظ می‌کند؛ حالا خانواده‌ای را می‌بینیم که تا عصر همان روز سر کوچک‌ترین چیزی با هم دعوا داشتند اما اتفاقی هولناک همه چیز را به هم می‌ریزد و ترس از جنگ و مرگ، آن‌ها را بیش از پیش به یکدیگر نزدیک می‌کند.
آذرنگ در ادامه با تزریق جریانی سوررئال به داستان و با فیلم‌برداری درخشان مسعود سلامی به خوبی توانسته حبس شدن در یک محیط کوچک را تبدیل به اتفاقی درخشان کند و هر بار که عضوی از خانواده می‌خواهد مفری برای گریز پیدا کند و از مهلکه بیرون رود، موشک منفجر نشده‌ای که امکان ارتباط با آن‌ها را دارد او را سر جایش میخکوب می‌کند. نورپردازی، صحنه‌آرایی، موسیقی و استفاده مکرر از سوت ممتد موشک در تاریک و روشن سکانس‌های پایانی، فضای فیلم را به صحنه تئاتر شبیه می‌کند. آذرنگ به خوبی توانسته استیصال و درماندگی خانواده مصیب را برای رهایی از این وضعیت و خروج از خانه با تماس‌های مکرر و بی‌فرجام با اقوام و همسایه‌ها به تصویر بکشد و در نهایت با هنرمندی و درآمیختن خیال و واقعیت پرده از یک تراژدی بزرگ بردارد.
دو عنصر اصلی در فیلم اول آذرنگ، شخصیت‌ها و موقعیتی هستند که در آن گیر افتاده‌اند برای همین بخش اصلی بار درام بر دوش بازیگران قرار گرفته و انتخاب بازیگران بجا و بازی‌ها یکدست و روان است. محسن تنابنده و فاطمه معتمد آریا بازی‌های قابل توجهی ارائه کرده‌اند. فاطمه معتمد آریا و محسن تنابنده پیش‌تر ثابت کرده‌اند که می‌توانند هر نقشی را به فرصتی برای غلبه بر یک چالش بازیگری تازه تبدیل کنند و روزی روزگاری آبادان نیز این قابلیت را دارد تا به یکی از تجربه‌های مهم در کارنامه‌ بازیگری آن‌ها تبدیل شود.

درباره فیلم «روزی روزگاری آبادان» نخستین اثر سینمایی حمیدرضا آذرنگ/ پیام‌آور صلح در روزگار جنگ



فیلمی که تاریخ مصرف ندارد
آتش جنگ‌افروزی و قدرت‌طلبی هیچ ‌گاه خاموشی ندارد و در هر گوشه از دنیا روزانه جان صدها تن از مردم بی‌گناه را می‌گیرد. حالا «روزی روزگاری آبادان» در شرایطی اکران شده که سایه جنگ بر سر منطقه است و بیش از هر زمان دیگری باید از صلح گفت و پشت مظلومان این جنگ‌های بلاخیز ایستاد. این فیلم با تقبیح جنگ، پرده از چهره کریه‌ آن برمی‌دارد و نشان می‌دهد چطور این پدیده شوم می‌تواند انسان‌های بی‌گناه را به کام خود بکشد. با این حال آذرنگ با نگاهی انسانی، لطیف و ضدجنگ به مصاف این واقعه ویرانگر رفته و با ظرافتی هنرمندانه از ستایش صلح می‌گوید و ارزش روابط انسانی را به مخاطب گوشزد می‌کند.

خانی از وضعیت اکران فیلم می‌گوید
سعید خانی، پخش‌کننده «روزی روزگاری آبادان» درباره تغییر سرگروه این فیلم پیش از اکران می‌گوید: ابتدا قرار بود فیلم به سرگروهی پردیس ملت اکران شود اما نمایش فیلم به دلیل برگزاری مرحله دوم انتخابات قدری به تعویق افتاد و در همین مدت فیلم دیگری با آن سرگروهی قرارداد بست و ما با پردیس هنر شهر آفتاب شیراز قرارداد فیلم را ثبت کردیم.
وی همچنین درباره وقفه کوتاهی که در اکران فیلم اتفاق افتاد، می‌گوید: یکی از دلایل این وقفه به خودمان برمی‌گشت که می‌خواستیم فیلم را پس از برگزاری انتخابات اکران کنیم و دلیل دیگر حساسیت‌هایی بود که نسبت به برخی بازیگران فیلم وجود داشت به همین دلیل تصمیم گرفتیم اکران را کمی عقب‌تر بیندازیم.
خانی درباره افزایش تعداد سالن و سانس‌های این فیلم تصریح می‌کند: با توجه به اینکه فاصله زیادی بین تولید تا اکران این فیلم وجود داشت طبیعتاً سینماداران احساس می‌کردند شاید فیلم پرفروشی نباشد اما با توجه به اتفاقاتی که در روزهای ابتدایی اکران رخ داد و بازخورد خوبی که مخاطبان داشتند و اکثراً راضی از سالن بیرون آمدند، سینماداران را هم به افزایش تعداد سالن‌های این فیلم ترغیب کرد.
این پخش‌کننده درباره امکانات محدودی که این فیلم برای تبلیغات دارد، یادآور می‌شود: اساساً تبلیغات پول می‌خواهد و بضاعت فیلم‌های مستقل هم کم است. تلویزیون هم معمولاً به این فیلم‌ها تیزری اختصاص نمی‌دهد؛ بنابراین باید به فضای مجازی متوسل شد و در آن حوزه محتوا تولید کرد. از طرفی تبلیغ دهان به دهان موجب می‌شود مخاطب در هیاهوی فیلم‌های کمدی و تجاری یک فیلم خوب ببیند و اگر این تبلیغ بین مخاطبان اتفاق بیفتد سبب می‌شود فیلم بیشتر دیده شود.

فیلم خوب جای خودش را باز ی‌کند 
خانی درباره وضعیت اکران این فیلم و میزان استقبال مخاطبان از «روزی روزگاری آبادان» با وجود کمدی‌های در حال اکران می‌گوید: در هر صورت فیلم خوب جای خودش را باز می‌کند و همه مخاطبان هم منتظر فیلم‌های کمدی نیستند و علاقه‌مندند ژانرهای دیگر را نیز ببینند. به نظرم اگر ما زمان کافی داشته باشیم و به درستی برای فیلم اطلاع‌رسانی کنیم این فیلم هم مخاطب خودش را پیدا می‌کند. اما با توجه به فاصله پنج ساله‌ای که از تولید تا اکران افتاده باید تلاش بیشتری برای دیده شدن آن کنیم تا مردم بدانند یک فیلم خوب ساخته شده و بروند و آن را روی پرده سینما ببینند؛ خوشبختانه این چند روز من بازخوردهای خوبی گرفتم و امیدوارم در ادامه هم اکران خوبی داشته باشد.

مخاطب مانند «روزی روزگاری آبادان» را در سینما کم دیده است
به گفته خانی، این فیلم در ستایش صلح است و درباره جنگ نیست. اما اتفاقی می‌افتد که سبب می‌شود خانواده‌ای که در حال پاشیدن است به بهانه‌ای دور هم جمع شوند. این فیلم پر از لحظات شیرین و خوب است و فکر می‌کنم اگر مخاطب آن را در سالن سینما ببیند حتماً لذت خواهد برد چون مانند آن را در سینما کم دیده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.