تحولات لبنان و فلسطین

۲۱ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۵:۴۰
کد خبر: 1005017

یکی از آسیب‌های بزرگ عرصه «فرهنگ» در مملکت ما این است که همه درباره آن سخن می‌گویند اما گاه این سخنان یا کلی‌گویی‌های مبهم و بی‌فایده است یا در ورطه افراط و تفریط می‌افتد.

این گفته به معنای آن است که از یک‌سو برخی‌ می‌خواهند مسائل فرهنگی مردم ایران را از هفت‌هزار سال پیش تا کنون بررسی و حل کنند و برخی‌ دیگر این مسائل را به امور بسیار کم‌اهمیت یا سخیف تقلیل می‌دهند. سخن گروه نخست را نباید جدی گرفت اما در عرصه نقد فرهنگی باید مراقب درافتادن به ورطه‌های افراط و تفریط بود. درعین‌حال، در سال‌های اخیر که مردم دچار آسیب‌های اقتصادی شده‌اند و معیشت به مهم‌ترین دغدغه تبدیل شده است، بخش بزرگی از کنشگران سیاسی و دولتمردان از میان اهالی اقتصاد و صنعت برآمده‌اند و این پدیده به‌خودی‌خود شاید مشکلی ایجاد نکند، بلکه مشکل وقتی پیش می‌آید که مدیران و مسئولان و کنشگران غیرفرهنگی می‌خواهند درباره «فرهنگ» سخن بگویند. اینجاست که همان افراط‌وتفریط پیش می‌آید؛ برخی از این رجال درباره فرهنگ سخنانی می‌گویند که انگار هیچ‌گونه آشنایی با وضعیت تاریخی و جغرافیایی این مردم و مملکت ندارند و برخی دیگر سخن را به‌حدی تقلیل می‌دهند که می‌گویند: «فرهنگ، روغن لای چرخ‌دهنده‌های توسعه است(!)». این مشکل وقتی بزرگ‌تر و حادتر نمایان می‌شود که می‌بینیم برخی از همین رجال غیرفرهنگی در بسیاری امور مربوط به مدیریت فرهنگی کشور تأثیرگذارند؛ گاه با مشاوره‌ها و ایجاد مطالبه‌های نادرست کار اهالی فرهنگ را کوچک یا بزرگ جلوه می‌دهند و گاه در بودجه‌بندی‌ها نقش دارند و بودجه‌هایی حتی بسیار کمتر از میزان لازم برای رفع نیازهای روزمره را به مدیریت عرصه فرهنگ کشور اختصاص می‌دهند.

ریشه این مشکل را البته نباید در «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» و وزیری که برای آن انتخاب می‌شود بجوییم، زیرا پیرو مطالبه درست اهالی فرهنگ، به‌طور معمول مدیرانی که تخصص و خوش‌نامی در این عرصه دارند، به مدیریت فرهنگی گماشته می‌شوند و شناخت درستی از آسیب‌های مربوط به آن دارند. ریشه این مشکل فراتر از وزیر و دیگر مدیران فرهنگی یعنی در سطح رئیس‌جمهور، هیئت‌دولت، نمایندگان مجلس و تصمیم‌گیران رده‌بالای همه ارکان حاکمیت است. آقای دکتر پزشکیان در ابتدای راه ریاست‌جمهوری‌اش سخنان رهبر معظم انقلاب و قوانین بالادستی کشور را میثاق‌نامه‌هایی برای اداره کشور معرفی کرد. «فرهنگ» در نظر رهبر معظم انقلاب چنین جایگاهی دارد: «اولویت بسیار مهم کشور، فرهنگ است. فرهنگ از ادبیات و هنر تا سبک زندگی تا فرهنگ عمومی تا اخلاق تا رفتار اجتماعی، شامل همه این‌هاست... اساس کارهای ماست...» (سخنان معظم‌له در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیئت‌دولت وقت در سوم شهریور1395). همچنین طبق قوانین بالادستی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی راهبردها، اهداف و وظایفی دارد که مرور آن‌ها نشان می‌دهد در این وزارتخانه با چه عرصه بزرگ و مهمی سروکار داریم.

راهبردهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به‌طور خلاصه عبارت است از تعمیق و نشر ارزش‌های انقلاب اسلامی، گسترش اخلاق اسلامی و فضائل انسانی، نقد الحاد و انحراف و مبارزه با خرافات و موهومات، تبیین و تقویت فرهنگ مهدویت، تبیین و تأکید بر مؤلفه‌های هویت ایرانی‌اسلامی برپایه میراث تمدنی و مشاهیر و مفاخر ایران، تقویت روحیه عزت و خودباوری و امیدواری، ترویج ظلم‌ستیزی و استکبارستیزی، تبیین و ارائه الگوهای حیات‌طیبه فردی و اجتماعی، تأکید بر بنیان خانواده و ممانعت از گسست نسل‌ها، ترویج روحیه سلحشوری و ذلت‌ناپذیری، مبارزه با فساد و تبعیض، اصلاح فرهنگ نظام مدیریتی، ارتقای آگاهی‌های عمومی، ترویج روحیه کار و خلاقیت، پاسداشت زبان‌فارسی، بازشناسی و بازتولید آداب و رسوم ایرانی و موارد دیگری از این دست. اهداف هفت‌گانه و وظایف سی‌گانه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز بر اساس همین راهبردها مشخص شده است.

نگاهی اجمالی به این فهرست کوتاه از راهبردها نشان می‌دهد ریشه بسیاری از مشکلات اجتماعی، سیاسی، مدیریتی، اقتصادی و حتی سیاست‌خارجی در «فرهنگ» است و با کوشش در عرصه «فرهنگ» است که می‌توان این مشکلات را ابتدا کم و سپس حل کرد. بی‌توجهی به آرمان‌های اصلی انقلاب اسلامی ایران، ترویج برخی بی‌اخلاقی‌ها و بی‌بندوباری‌ها، رشد افکار الحادی و انحرافی و خرافی، کم‌توجهی به وجوه سازنده فرهنگ مهدویت، ازخودبیگانگی و نشناختن مفاخر ایران، خودباختگی، انفعال در برابر ظلم و استکبار، فراموشی الگوسازی و الگوگیری برای بهترزیستن، تهدید بنیان خانواده، بی‌تفاوتی در برابر مسائل حیاتی فردی و اجتماعی و ملی، فساد و تبعیض، ناکارآمدی مدیریتی، کم‌شدن ارزش کار و تولید، بی‌توجهی به اهمیت زبان فارسی و آداب و رسوم ایرانی و... بخشی از آسیب‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و آموزشی امروز ماست که در مقام نقد گفته و نوشته می‌شود. به‌روشنی می‌بینیم که راه‌حل همه این‌ها در راهبردهای مدیریت فرهنگی کشور دیده شده است، هرچند کمتر به آن‌ها توجه می‌شود.

اهمیت‌دادن به «فرهنگ» به‌عنوان اولویت کشور و اساس کارها، افزایش بودجه‌های فرهنگی، حمایت بیشتر از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و تنهانگذاشتن مدیران فرهنگی، دوری از نگاه افراطی به‌شکلی که به داشتن مطالبه‌های غیرواقع‌بینانه منجر شود، پرهیز از نگاه حداقلی به‌شکلی که «فرهنگ» تا حد «روغن لای چرخ‌دنده‌های توسعه» تقلیل یابد، معیاردانستن قوانین بالادستی درباره «فرهنگ» و پیرو آن توجه به راهبردها و اهداف و وظایف اساسی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، بخشی از کارهایی است که آقای رئیس‌جمهور می‌تواند و باید در عرصه فرهنگ انجام دهد؛ کارهایی که اگرچه برخی اهالی سیاست آن‌ها را فرعی می‌پندارند، اما «اولویت کشور» و «اساس کارها» هستند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.