در چند روز گذشته شاهد اعتراضات گسترده از سوی پرستاران و کادر درمان در کشور بودهایم. این اعتراضات به دلیل شیوه اجرای نامناسب تعرفهگذاری در خدمات پرستاری باعث شد کادر درمانی بیمارستانها به پرداخت کم دستمزد بابت کارانه، اضافهکاریهای اجباری، شیفتهای طولانی و حقالزحمه ناچیز اضافهکاری در کنار فشار کاری بالا اعتراض کنند. علیرغم اعتراضات متعدد پرستاران، همچنان مشکلاتشان پابرجاست و حل نشده است؛ اما حداقل توانستند صدای خود را به گوش مسئولین برسانند.
در این شرایط یکی از نکاتی که ممکن است پس از گسترش این اعتراض پرستاران، ذهن دیگر افراد را درگیر کند، بینتیجه ماندن اعتراضات دیگر مشاغل و حِرَف در حوزه حقوق و دستمزد، بیقانونیها و عدم تعهد مسئولین به وعدههایشان است. عمده این اعتراضات به صورت درون سازمانی و بعضاً بهصورت عمومی برگزار میشوند اما یا رسانهای نمیشوند یا در صورت انتشار هم کمرمق و کمرنگ هستند. با این حال پرستاران چگونه توانستند با وجود حل نشدن مشکلات، صدای خود را به صورت فراگیر بلند کنند؟
کارگران، کارمندان، معلمان، رانندگان و بازنشستگان، از جمله افرادی هستند که اعتراضاتشان سانسور میشود و در خوشبینانهترین حالت ممکن است کم و بیش و جزئی در برخی رسانهها مطرح شوند اما عمدتاً در خفا مسکوت میمانند. پس چرا این گروههای اجتماعی علیالخصوص کارگران که نیمی از جمعیت کشور را پوشش میدهند، قادر به ابراز مشکلات، اعتصابها و اعتراضات صنفی خود نیستند؟ البته در اصل ۲۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، تشکیل اجتماعات و راهپیماییها بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد، آزاد است و به عنوانی حقوق ملت در نظر گرفته شده است. پس با وجود قانونی بودن این حرکت اجتماعی آیا موضعگیریهای سیاسی از سوی برخی رسانهها و یا صاحبان قدرت، سد راه این تجمعات و مطالبهگریها قرار گرفتهاند؟
علی بیگی، رئیس هیئت مدیره کانون عالی شورای اسلامی کار کشور با بیان اینکه خود جامعه کارگری مقصر اصلی وضعیت بهوجود آمده است به خبرنگار تحریریه جوان قدس گفت: متاسفانه بیتفاوتی کارگران نسبت به سرنوشتشان شرایطی را بهوجود آورده است که نمایندگانی را انتخاب کنند، که ماجرا به نحوی به انحراف کشیده میشوند. همچنین گاهاً افرادی از این خلع و بیتفاوتی به وجود آمده سوء استفاده میکنند و خود را به عنوان نمایندگان کارگر معرفی میکنند.
کارگران بیصدا
اولیا علی بیگی با اشاره به پوشش ۴۰ درصدی جمعیت کارگران در کشور بیان کرد: با وجود این جمعیت گسترده، متاسفانه جامعه کارگری نقشی در سیاستگذاریهای کلان ندارند و عملاً جایگاه ما در مراجع تصمیمگیر و تصمیمساز صفر است. در این وضعیت مخرب باید این مسئله را مورد بازبینی قرار دهیم که علت عدم حضور جامعه کارگری در مراکز قدرت و تصمیمگیرنده چیست؟
علی بیگی در ادامه عنوان کرد: همه این عوامل دست به دست هم دادند که جامعه کارگری علیرغم جمعیت قابل ملاحظهای که در کشور دارد، در تصمیمگیریها و تصمیمسازیها نقشی نداشته باشد و حتی صدای آنها به گوش افرادی که میتوانند موثر و تصمیمگیرنده باشند، نرسد.
به نام کارگر، به کام دولت
عضو سابق هیئت امنای سازمان تامین اجتماعی کشور با انتقاد از بیتفاوتی و قصور جامعه کارگری در پیگیری مطالبات، توضیح داد: جامعه کارگری به حدی از بیتفاوتی رسیده است که نمیتواند به عنوان اتاق فکر، حامی و هدایت کننده تشکلهای صنفی را در مسیر درستی قرار دهد، صدای کارگران باشند و مطالبات بهحق جامعه کارگری را مطرح و به آنها رسیدگی کنند؛ ما میبینیم که تشکلهای صنفی هم بیاثر شدهاند و چون مورد بازخواست و ماخذه قرار نمیگیرند، حتی در مواقعی با دولت اعتلاف میکنند و به نام کارگر، حامی دولتها هستند.
علی بیگی ضمن اشاره به استفاده ابزاری از تشکلات کارگری و بازنشستگی تصریح کرد: تشکلات صنفی کارگری از همان ابتدای تاسیس در مسیر درستی قرار نگرفتند و گاهاً حتی خود تشکلات عامل سرکوب بسیاری از مطالبات جامعه هدف، مثل افزایش حقوق و دستمزد بودند. اگر تشکلات از همان روز اول درست عمل میکردند و به وظایف خود در چهارچوب قانون عمل میکردند، آیا باید امروز حداقل حقوق کارگران ۷ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان باشد؟ بنابراین غفلت و کوتاهی نمایندگان و تشکلات کارگری عامل اصلی در شرایط فعلی کارگران است و این شکاف میان دستمزد و تورم به وجود آمده است.
ناکامی کارگران در ابراز اعتراضات
به گفته رئیس کانون عالی شوراهای اسلامی کار، تجربه نشان داده است چون در کشورهای جهان سومی، متولیان امر این اعتراضها و تجمعات را به درستی هدایت نمیکنند، عموماً اعتراضها در این کشورها به انحراف کشیده میشوند و ما تاکنون نتوانستهایم به درستی عمل کنیم و نتیجه بگیریم.
او با تشریح علل ناکامی کارگران در اعتراضها گفت: امروز ۲ مانع اصلی در مسیر تحقق مطالبات جامعه کارگری وجود دارد و تا زمانی که این موانع وجود دارند، امیدی به رسیدگی به این مطالباتی که با آن دست و پنجه نرم میکنند، وجود ندارد.
علی بیگی در رابطه با مانع اول در جهت تحقق مطالبات جامعه کارگری عنوان کرد: مهندسی کردن تشکلهای کارگری - کارفرمایی و بازنشستگی از سوی دولتها، یکی از موانع اصلی در مسیر مطالبهگری جامعه کارگری است؛ هر دولتی که بر سرکار میآید، در تلاش است که تشکلات همراه و همراستا با آنها باشند و تلاش میکنند؛ پس دست به مهندسی کردن تشکلات مختلف میزنند.
او دومین مانع را دوگانگی در رفتار و عمل افراد درون تشکلها دانست که باعث شده میان گفتار و عمل آنها تناقض ایجاد شود و آنچه در رسانهها، تریبونها و نشستهای تخصصی مطرح میکنند با آنچه تصمیمگیری و انجام میشود، تفاوت وجود دارد.
این فعال جامعه کارگری در پایان افزود: تا زمانی که این موانع وجود دارند، نمیتوانیم نسبت به ورود و حل معضلات جامعه کارگری به صورت واقعی، صنفی و تخصصی خوشبین باشیم. همه این مسائل باعث شده جامعه کارگری و بازنشستگی با وجود مصائب و مشکلات متعدد، نتواند آنگونه که باید در مسیر مطالبه گری پیش برود و به نتایج مطلوب برسد.
افسانه پدرامی فر – خبرنگار تحریریه جوان قدس
نظر شما