برای فهم این موضوع باید توجه کنیم که اگر زیارت صرفاً منحصر به ساحت امور حسی مانند ضریح و کاشی و درب و دیوار حرم مطهر باشد، عملاً زیارت منحصر به این ساحت شده و از معنا خالی خواهد شد. ما در موارد بسیاری تجربه های مختلفی از حضور در حرم داریم؛ گاهی زیارت به دلمان می چسبد و گاهی ارتباط عمیق برقرار نمی شود و صرفاً رفت و آمدی فیزیکی به حرم داریم.
این تفاوت تجربه ها نشان می دهد که در جریان زیارت، ساحت های ورای حس و تجربۀ حسی، از جمله تخیل و عقل و قلب نیز درگیر می شوند. از قضا از حیث ادبیات حِکمیِ ما، اصل زیارت در آن ساحت های فراحسی رقم می خورد. فی المثل هنر یکی از آن عرصه هایی است که امکان تعمیق زیارت را در قلمرو تخیل فراهم می کند یا احادیثی که بر زیارت همراه با معرفت یاد می کنند، عمدتاً تاکید بر فعال شدنِ ساحت عقلی یا قلبی انسان در زیارت دارند.
اما در حوزۀ سیاستگذاری زیارت نیز به نظر می رسد ما بایستی علاوه بر توجه به ساحت های حسی و رفع نیازهای مادی زائرین از جمله غذا و اسکان و نظایر آنها به ساحت های ورا حسیِ زیارت توجه کنیم و بتوانیم با جهت دهیِ قلمرو خیال، عقل و قلب و با کمک ابزارهای فرهنگی که در اختیار داریم، تجربۀ زیارت عمیق تری را برای زائرین فراهم کنیم.
بهره گیری از ابزارهای هنری مختلف موسیقی، هنرهای تجسمی، تعزیه خوانی و یا بهره گیری از ابزارهایی که به افزایش معرفت در زائر نسبت به امام معصوم (ع) کمک می کند، از جمله اقتضائاتی است که باید در سیاستگذاری زیارت به آن توجه کنیم.
از این جهت، تاریخ فرهنگیِ زیارت حضرت رضا (ع) به دلیل استمرار چند سده ای آن، می تواند بسیار کمک کننده باشد.
نظر شما