مبارزه با باطل از بزرگترین مأموریتهایی است که انبیای الهی و ائمه حق، به طور پیوسته با آن درگیر بودهاند. باطلی که چهرههای متنوع، گوناگون و بسیار متکثری دارد و یکی از چهرههای کریه آن، نفاق است. منافقان از صدر اسلام با نقاب مسلمانی چهره واقعی کفر، کینه و دشمنی عمیق خود را نسبت به اسلام ناب پنهان میکردند. مقام معظم رهبری نیز در این باره فرمودهاند «پیغمبر اکرم و ائمه معصومین (صلواتاللهعلیهم) همگی اهل مبارزه شدید و مؤثر با ظلم، طاغوت، کفر، نفاق و فسق بودند و به همین علت نیز بهدست حاکمان جابر و جائر به شهادت رسیدند».
۲۸ صفر سالروز شهادت آقا علی بن موسی الرضا(ع) یادآور روزی است که با اوجگیری تمایلات مردم به امام هشتم شیعیان جهان(ع)، مأمون خلیفه عباسی چهره منافقانهاش را کنار زد و ایشان را مسموم و به شهادت رساند.
گفتوگوی ما با حجتالاسلام حامد کاشانی، کارشناس تاریخ اسلام در خصوص مبارزات ائمه(ع) و به طور خاص امام رضا(ع) با منافقان است.
نقش منافقان در جامعه اسلامی
حجتالاسلام کاشانی با اشاره به دوران صدر اسلام میگوید: نفاق، کارشکنیها، توطئه ها و دسیسههای گوناگون علیه جامعه نوپای اسلامی، بخش بزرگی از گرفتاری های پیامبر اکرم(ص) را تشکیل می داد. البته این پدیده اختصاص به عصر پیامبر(ص) نداشت و مسئله تمام جوامع اسلامی است اما در آن دوران شدت پیدا کرده بود. منافقان افرادی هستند که فکر و اندیشهای خاص دارند اما زبانشان برخلاف آن را میگوید، در دل خدا را قبول ندارند اما متظاهر به خداپرستی هستند و... در دوران اهل بیت(ع) در سه دوره جریان نفاق پررنگ تر از همیشه بود. ابتدا در دوران پیامبر(ص) و نفاق دوره مدینه. دیگری در دوره امام سجاد(ع) که در آن زمان مردم از ترس، امام را رها کرده بودند و ارزشهای دینی و اخلاقی دستخوش تحریف امویان شده بود و دیگری نفاق در دوره امام رضا(ع).
ایشان یادآور میشود: نفاق وقتی به وجود میآید که دشمن به طور علنی نتواند کاری از پیش ببرد و به همین دلیل آن را علنی نکرده و به صورت مخفی انجام میدهد. در دوره اقتدار حکومت و وقتی مخالفت ظاهری هزینه دارد یا امکان ندارد و مشکل است با نفاق کار پیش میرود. در زمان مکه جز نفاق اخلاقی، گزارش معتبر دیگری بر نفاق و جریان برانداز کافری که ظاهراً اسلام آورده باشد، پیدا نمیکنیم. نفاق اخلاقی همان چیزی است که امروز هم آن را در جامعه میبینیم. مواردی مانند ریا، به اصطلاح جانماز آب کشیدن، ظاهر و باطن طور دیگر بودن و... همان نفاق اخلاقی است. وقتی قدرت مرکزی ولو کوچک و ضعیف در مدینه شکل گرفت، نفاق هم شکل گرفت و هر چه قدرت مرکزی بیشتر شد، جریان نفاق هم پیچیده تر و پوشیدهتر عمل کرد.
مبارزه منفی با منافقان
این کارشناس تاریخ اسلام به آیه ۶۴ سوره توبه اشاره کرده و توضیح میدهد: در این آیه میخوانیم «یَحذَرُ ٱلمُنَفِقُونَ أَن تُنَزَّلَ عَلَیهِم سُورَة تُنَبِّئُهُم بِمَا فِی قُلُوبِهِم قُلِ ٱستَهزِءُواْ إِنَّ ٱللَّهَ مُخرِج مَّا تَحذَرُون» یعنی منافقان از آن روزی میترسند که خدا سورهای بفرستد که آنها را از آنچه در درون آنهاست آگاه کند. بگو اکنون تمسخر کنید، خدا آنچه را که از آن میترسید آشکار خواهد ساخت». در آیه ۵۴ سوره توبه منافقین این گونه معرفی شدهاند که آنها نماز را به جای نمیآورند مگر از روی کسالت و با ناراحتی و سنگینی «ولا یأتون الصّلوة الاّ و هم کسالی» همچنین انفاق نمیکنند مگر از روی کراهت و اجبار «ولا ینفقون الاّ و هم کارهون» منافقان نه به وظیفه خود در برابر خالق به درستی عمل میکنند و نه وظیفه خود در برابر مخلوق را ادا میکنند. بعد از پیامبر(ص) منافقان بصورت علنی آغاز به کار کردند. آنها دیگر نمیترسیدند و نیازی به نفاق در خود نمیدیدند و آشکارا دشمنی میکردند. پس از آن؛ جریان نفاق در زمان امام سجاد(ع) به اوج خود رسید. آن امام در دوران ۳۴ ساله امامت خود، برای احیای معنویت و احیای گرایش به اهل بیت(ع) تلاش بسیاری کرد. در دوره پیغمبر(ص) قدرت داشتیم و در مقابل آن نفاق بود. دوره دوم، قدرت دوره امام زین العابدین(ع) است. قدرتی که نظامی نبود ولی فضای افکار عمومی جامعه را آنچنان در دست گرفت که دشمن مجبور شد نفاق بورزد.
حجتالاسلام کاشانی ادامه میدهد: دوره دیگری که دشمن مجبور به نفاق شد، دوران امام رضا(ع) است. دشمنان بعد از امام صادق(ع)، امام کاظم(ع) را زندانی کردند ولی نتوانستند مرجعیت علمی ایشان را بگیرند. در زمان امام رضا(ع) نیز آنها میخواستند این مرجعیت علمی را بگیرند اگر چه دسترسی به امام آزاد نبود، اما امام آن جایگاه را داشت. حتی اتفاقاتی باعث شد که عباسیان نتوانند آن سیاست را به درستی بهویژه در زمان امام رضا(ع) اعمال کنند. آنها امام کاظم(ع) را زندانی کردند و از نظر فیزیکی ایشان را حذف کرده و صورت مسئله را پاک کردند. اما اقدامات مستمر اهل بیت(ع) سبب شد عظمت اهل البیتی که رسول خدا(ص) فرموده بود، به جامعه برگردانده شود. وقتی به مردم نیشابور خبر رسید که یکی از اهل بیت پیغمبر(ص) به این دیار رسیده که قطعاً حدیث را از طریق پدرانش از پیغمبر(ص) شنیده و نقل میکند، برای تبرک گرفتن به گواه تاریخ جمعیتی چند هزار نفری جمع شدند که این نشان از عظمت اهل بیت(ع) دارد.
امام رضا(ع) و بهره بردن از ابزارهای تبلیغی قدرتمند
این خطیب دینی تشریح میکند: قدرت امام رضا(ع) به گونهای بود که مأمون را مجبور به نفاق کرد. مأمون میدانست که اگر بخواهد در ابتدای امر با امام رضا(ع) مخالفت کند، هویتش زیر سوال میرود و مجبور به همراهی شد. او طوری نفاق داشت که که برخی از بزرگان ما هم معتقد بودند مأمون شیعه بوده است. درجه نفاق مأمون به حدی بود که به بغداد رفت و با چهل تن از فقهای بغداد مناظره کرد و با استناد به جریان غدیر، خلافت بلافصل امیرالمومنین(ع) را اثبات کرد. این درجه از نفاق مأمون دلیل بر اوج قدرت امام رضا(ع) است.
او با اشاره به ابزار تبلیغی قدرتمند امام رضا(ع) میگوید: ابزارهای تبلیغی قدرتمند امام رضا(ع) سبب بروز چنین رفتارهایی از مأمون بود. اما چرا ما شیعیان او، اینقدر زود خسته می شویم؟ احدی در عالم با امام معصوم(ع) قابل قیاس نیست ولی ما پیروان ایشان نیز باید درس گرفته و همانند امامان در این تبلیغ دین ناامید نشویم. امام رضا(ع) کاری کرد که مأمون برای اینکه از قافله عقب نباشد، خود را شیعه معرفی کند در حالیکه قطعاً اعتقادی به این سخنان نداشت چرا که بعد از شهادت امام رضا(ع) دیگر دست از این سخنان و کارهایش برداشت.
امام رضا(ع) اسلام و تشیع را زنده کرد
حجتالاسلام کاشانی در پایان تأکید میکند: اگر تشیع در بین ما رواج پیدا کرد، کار امام رضا(ع) است. ائمه(ع) قبلی کار علمی کرده و اعتقادات ما را علمی بیان میکردند. امام رضا(ع) و ائمه بعد از ایشان، محتوای فرهنگی را تبدیل به عمل اجتماعی و شعائر کردند تا همه ببینند و در جامعه بعنوان جمع شیعه دیده شود. رواج تشیع در بین مسلمین مرهون تلاشهای امام رضا(ع) است. امام رضا(ع) و ائمه پس از ایشان با اقدامات تبلیغی خود، محتوای معرفتی ائمه پیشین را تبدیل به عملِ اجتماعی و شعائر کردند. امام رضا(ع) اسلام و تشیع را زنده کرد. اسلام را زنده کرد زیرا در مناظرات به شبهات وارده در توحید و نبوت پاسخ میداد و تشیع را زنده کرد زیرا معارف تشیع را عمومی و علنی کرد. اسلامی که با فرقههای کج اندیشی مانند واقفیه، غلات، متصوفه، معتزله، مجبره و مفوضه روبرو شده بود اما همگی با تلاش آن حضرت نابود شدند. امام رضا(ع) در دوران امامت خود برخی از معارف را مطرح میکرد. بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم، مجلس عزاداری برپا کردن، خواندن دسته جمعی زیارت و... بخشی از آن فرمایشات است. امام رضا(ع) دومین غدیر شیعه را در خراسان احیا کرد و رسماً امامت را بیان و اسلام و تشیع را زنده کرد. ایشان توصیه میکرد که غدیر جشن خصوصی نباشد و بصورت عمومی کل جامعه درگیر آن باشد، بیان ثواب بیشمار برای اطعام غدیر، هدیه دادن، ابراز شادی در این روز و... بخشی از این راهکارهای تبلیغی است. در روش تبلیغی امام رضا(ع) همه رسانه هستند. در آن شرایط که امام رضا(ع) قدرت داشت، مأمون نیز از غدیر صحبت میکرد. اقتدار شیعه از علی بن موسی الرضا(ع) است.
نظر شما