تحولات لبنان و فلسطین

عصر امامت جوادالائمه(ع) همزمان با دوران دو خلیفه ستمگر عباسی، مأمون و معتصم بود.

راهبردهای جوادالائمه(ع) در تبیین معارف اسلام ناب

به گزارش قدس آنلاین، عصر امامت جوادالائمه(ع) همزمان با دوران دو خلیفه ستمگر عباسی، مأمون و معتصم بود. آن امام همام در سن کودکی به امامت رسیدند و از همان ابتدا با چالش‌ها و مشکلات بسیاری مواجه بودند؛ عباسیان با روش‌های مختلف تلاش داشتند امام را منزوی کرده و جلو گسترش تشیع و پیشبرد اهداف آن حضرت را بگیرند.

حضور فرقه‌های انحرافی چون واقفیه نیز بر مشکلات سیاسی امام جواد(ع) افزوده بود. در چنین شرایط دشواری، امام محمد تقی(ع) با روش‌شناسی درست و اصولی به تبیین معارف ناب اسلامی و دفاع از حقانیت اهل بیت(ع) پرداختند.

به مناسبت سالروز شهادت حضرت جوادالائمه(ع) در این زمینه با حجت‌الاسلام والمسلمین مصطفی صادقی کاشانی، دکترای تاریخ اهل بیت(ع) و دانشیار و مدیر گروه سیره اهل بیت پژوهشکده تاریخ و سیره اهل بیت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به گفت‌وگو نشسته‌ایم. این استاد حوزه و دانشگاه پژوهش‌های بسیاری درباره تاریخ و سیره معصومین(ع) در کارنامه خود دارد که از جمله آن‌ها می‌توان به کتاب‌های «تاریخ امامیه»(گذری بر ۱۰ قرن تاریخ سیاسی شیعیان دوازده امامی)، «دولتمردان شیعه در دستگاه خلافت عباسی» و «درآمدی بر مبانی کلامی تاریخ‌نگاری اسلامی» اشاره کرد.

اگر موافق باشید بحث را با مروری بر شرایط سیاسی دوران امامت حضرت جواد(ع) آغاز کنیم. چرا دوران پس از شهادت امام رضا(ع) را عصر رنج و محنت ائمه(ع) دانسته‌اند؟

امام جواد(ع) در زمانی به امامت رسیدند که خلفای عباسی درصدد استحکام پایه‌های قدرت خود بودند و مأمون تازه از خراسان به عراق بازگشته بود. مأمون قصد داشت خود را با عباسیان همنوا نشان دهد و از ایرانیان دور شود تا از جانب عباسیان مشروعیت خلافت را بدست آورد. از طرفی در میان شیعیان هنوز مشکل واقفیه وجود داشت؛ این گروه انحرافی، امام موسی کاظم(ع) را آخرین امام دانسته و امامت حضرت رضا(ع) را نپذیرفته بودند.

این مسائل، مشکلات سیاسی امام جواد(ع) و گسترش امامت آن حضرت را با مشکلات زیادی روبه‌رو می‌کرد. یکی از دلایلی که دوران امامان پس از حضرت رضا(ع) که زمان خلافت مأمون و معتصم و واثق عباسی را شامل می‌شد، به دوران محنت ائمه تعبیر شده همین است. ناگفته نماند دوران محنت، به اختلاف اهل‌سنت و مشکلات دستگاه خلافت با عالمان غیرشیعه نیز مربوط می‌شود؛ اختلافی که ناشی از اعتقاد به قدیم یا حادث بودن قرآن می‌شد.

امام محمد تقی(ع) در سن کودکی به امامت رسیدند و طبعاً این مسئله برای برخی از مردم سبب ابهاماتی شده بود. آن حضرت برای رفع تردید مسلمانان و تبیین امامت خود برای شیعیانشان چگونه عمل کردند؟

به نکته خوبی اشاره کردید؛ امام جواد(ع) در سن هشت سالگی به امامت رسیدند و این موضوع موجب شد آن حضرت حتی در بین شیعیان و یاران خودشان هم با مشکلاتی مواجه باشند؛ چون هنوز برای برخی یاران آن حضرت قابل پذیرش نبود که یک کودک به امامت برسد. حتی شماری از یاران امام رضا(ع) عبدالله بن موسی و برخی دیگر احمد بن موسی را امام شیعیان دانستند. ولی از آنجا که شیعیان راه‌هایی برای شناخت امام خود داشتند، بیشتر اصحاب امام رضا(ع) از این راه‌ها استفاده نموده و امامت حضرت جواد(ع) را پذیرفتند. ضمن اینکه این مسئله تازگی نداشت و در دوره‌های گذشته هم که شیعیان درباره جانشین یک امام تردید داشتند، از راه علم و سنجش مدعی امامت با پرسش‌های علمی، او را تشخیص می‌دادند. البته نصّ بر امامت یعنی معرفی از سوی امام پیشین هم اهمیت داشت ولی ممکن بود برخی آن را نشنیده باشند.

با توجه به شرایط دشوار دوران امام جواد(ع) و سخت‌گیری خلفای عباسی، آن حضرت برای دفاع از حقانیت اهل بیت(ع) و جهاد با دشمنان تشیع از چه روش‌هایی استفاده می‌کردند؟

دوران امامت حضرت جواد(ع) مقارن با دوران دو خلیفه عباسی یعنی مأمون و معتصم بود. شاید بتوان گفت بخشی از مبارزه امام جواد(ع) با دشمنانشان به صورت منفی بود. برای نمونه یکی از جهاتی که آن حضرت(ع) به وسیله آن تشیع را گسترش دادند، ارتباط خانوادگی ایشان با دستگاه خلافت بود؛ زیرا امام جواد(ع) داماد خلیفه عباسی بودند و این مورد توجهات را به سوی تشیع جلب می‌کرد.

یکی دیگر از روش‌های آن حضرت مانند دیگر امامان، استناد دادن بسیاری از سخنانشان به قرآن بود برخلاف امروز که ما اغلب به قرآن کم توجهی داریم و سخنانی می‌گوییم که حتی بر خلاف قرآن است. خودشان فرمودند روایات ما را به آیات قرآن عرضه و مقایسه کنید تا مخالف آن نباشد. آن حضرت در تبیین مسائل اختلافی، با بیان صحیح و بدون برانگیختن حساسیت‌های فرقه‌ای به مسائل و چالش‌های موجود پاسخ می‌دادند.

یکی از راهبردهای کارآمد امام محمد تقی(ع) برای ارتباط با شیعیان خود، استفاده از سازمان وکالت بود. درباره نقش آن حضرت در توسعه شبکه وکالت و وکلای ایشان برایمان بگویید.

سازمان وکالت ائمه(ع) شبکه‌ای ارتباطی بین امام معصوم(ع) و تعدادی از اصحاب باوفای ایشان بود که در دوران امامت امام صادق(ع) یعنی تقریباً همزمان با آغاز خلافت عباسیان آغاز شد و تا دوران غیبت کبری ادامه داشت و پیشوایان معصوم(ع) از طریق وکلای خود پیام‌ها و رهنمودهایشان را به شیعیان می‌رساندند. این سازمان که نقش مهمی در پیشبرد اهداف ائمه(ع) داشت در دوران امام جواد(ع) تقویت شد.

در واقع آن حضرت با توسعه شبکه وکالت، اسباب گسترش تشیع را فراهم نمودند، چون در آن دوران ارتباط مستقیم ائمه معصومین(ع) با برخی مناطق امکان‌پذیر نبود. شیعیان از سیستان در ایران تا مصر در آفریقای امروزی حضور داشتند و طبعاً لازمه ارتباط آنان با امام، وکلا و نمایندگان بودند. نام وکلای ایشان در کتاب‌های رجال آمده است مانند صالح بن محمد بن سهل که رسیدگی به امور موقوفات آن حضرت در قم را بر عهده ‏داشت. علی بن مهزیار نیز از یاران آن حضرت و پدر بزرگوارش و احتمالاً از وکلا به شمار می‌رفت.

یکی از اقدامات امام جواد(ع) در جهت تبیین معارف ناب اسلامی به جامعه که کمتر به آن پرداخته شده، شرکت در مناظرات علمی و اعتقادی با دانشمندان و جریان‌های فکری مختلف بود. آن حضرت در مناظرات خود از چه روش‌هایی بهره می‌گرفتند؟

سؤال بسیار خوبی است؛ مناظره با جریان‌های فکری یکی از شگردهای اهل بیت(ع) در تبیین باورهای اسلامی بود. از حضرت جوادالائمه(ع) نیز مناظرات و گفت‌وگوهایی فراوان با افراد مختلف گزارش شده است. آن حضرت در مناظرات خود ضمن احترام به طرف مقابل و مخاطب‌شناسی دقیق، گاه با استدلال عقلی و گاه با دلایل نقلی و استناد به آیات قرآن و احادیث و حتی بهره‌گیری از اعتقادات خود مخالفان و غیره به گفت‌وگو با طرف مقابل می‌پرداختند و باورهای صحیح اسلامی را گوشزد می‌نمودند.

یک مورد از این مناظرات در جریان ازدواج آن حضرت بود که چون مأمون می‌خواست جایگاه علمی و خاندانی آن حضرت را برای عباسیان تبیین کند جلسه‌ای ترتیب داد و افراد سرشناسی با امام گفت‌وگو کردند و متوجه دانش و تیزهوشی آن حضرت شدند. یک بار هم بحث از چگونگی برخورد با دزد مطرح بود که نظر امام را خواستند و آن حضرت با بیان اینکه دست دزد از کجا باید قطع شود، به قرآن استناد کردند که فرموده است: وَ أَنَّ الله مَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً.

امام محمد تقی(ع) چگونه و به دست کدام خلیفه عباسی به شهادت رسیدند؟

بنابر بیشتر منابع، امام جواد(ع) در آخرین روز ماه ذی‌القعده سال ۲۲۰ هجری قمری یعنی در سن ۲۵سالگی و به دست معتصم عباسی به شهادت رسیدند. آن حضرت جوان‌ترین امام در هنگام شهادت بودند. درباره چگونگی شهادت امام اختلاف‌نظرهایی وجود دارد. عیاشی در تفسیر آیه «السارق و السارقه» آورده  امام جواد(ع) در مجلس خلیفه درباره حکم قطع دست دزد اظهارنظر کرد و ابن ابی‌دؤاد قاضی خلیفه که نظرش پذیرفته نشده بود، کینه امام را به دل گرفت و معتصم را از عواقب توجه به نظر یک جوان در حضور عالمان و بزرگان دربار بر حذر داشت و او را به کشتن امام ترغیب نمود.

خلیفه هم به یکی از درباریان دستور داد امام را به خانه خود دعوت کرده و او را مسموم نماید و دستور او انجام شد. شهادت آن حضرت به دست همسرش ام‌فضل هم مشهور است که به تحریک عموی خود معتصم آن حضرت را مسموم کرد و پس از این اقدام پشیمان شد. البته در روضه‌خوانی‌های ما عمدتاً این طور بیان می‌شود که‌ ام‌فضل بعد از اینکه امام را مسموم کرد شادمانی کرد در صورتی که این موضوع درست نیست؛ این حرفی است که در ۱۰۰سال اخیر وارد روضه‌ها شده است. او از کردارش پشیمان شد ولی به هرحال دست به جنایت بزرگی زده بود. آن حضرت پس از شهادت در شهر کاظمین و در جوار جد بزرگوارشان امام کاظم(ع) به خاک سپرده شدند.

خبرنگار: زهرا دلپذیر

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.