پیشنهاد سردبیر

از فردوسی اهل طوس در قرن چهارم تا خواجه حافظ شیرازی در قرن هشتم و البته تمام ادیبان پیش و پس از آن‌ها، معماران ادبیات کهن ایران زمین هستند. با این حال ۲۷ شهریور هر سال، شعر و ادب فارسی با یاد شهریار گرامی داشته می‌شود.

نگاهی به سرگذشت محمدحسین بهجت تبریزی، به مناسبت روز شعر و ادب فارسی/به یاد شهریار شهر شاعری

۲۸ شهریور سالروز عروج یکی از بزرگترین شاعران متعهد ایران اسلامی است؛ شاعری که همگان به توانمندی و تبحر او در عرصه شعر و شاعری اعتراف دارند. حال جای این پرسش است که گرچه شهریار در عرصه شعر، شاعر بسیار توانمندی است. اما کم نبودند و نیستند شاعرانی که در آشنایی با فنون شعری و در قدرت بیان توضیحات شاعرانه، اگر از استاد شهریار برتر هم نبودند، حداقل در ردیف وی به حساب می‌آمدند اما چگونه شد که در این میان شهریار گوی سبقت از همگنان ربود. او شهره آفاق شد؟
از بررسی عقاید و اندیشه‌ها و نیز اشعار و نوع زندگی این شاعر بزرگ چنین بر می‌آید که آنچه شهریار را از دیگران ممتاز می‌سازد، برخورداری از برخی کمالات و خصوصیات فکری و اعتقادی و اخلاقی است.

شهریار که بود؟

سید محمدحسین بهجت تبریزی (زاده ۱۲۸۵ - درگذشته ۱۳۶۷) متخلص به شهریار (پیش از آن بهجت) شاعر ایرانی اهل آذربایجان بود که به زبان‌های ترکی آذربایجانی و فارسی شعر سروده است. پدرش «حاج میرآقا بهجت تبریزی» نام داشت که در تبریز وکیل بود. شهریار دوران کودکی را -به علت شیوع بیماری در شهر- در روستاهای قایش قورشاق و خشگناب بستان‌آباد سپری نمود. پس از پایان سیکل (راهنمایی) در تبریز، در سال ۱۳۰۰ برای ادامه تحصیل از تبریز عازم تهران شد و در مدرسه دارالفنون تا سال ۱۳۰۳ و پس از آن در رشته پزشکی ادامه تحصیل داد. حدود شش ماه پیش از گرفتن مدرک دکتری به‌علت شکست عشقی و ناراحتی خیال و پیش‌آمدهای دیگر ترک تحصیل کرد.

پس از سفری چهارساله به خراسان برای کار در اداره ثبت اسناد مشهد و نیشابور، شهریار به تهران بازگشت. او در سال ۱۳۱۵ در بانک کشاورزی استخدام و پس از مدتی به تبریز منتقل شد. دانشگاه تبریز شهریار را یکی از پاسداران شعر و ادب میهن خواند و عنوان دکترای افتخاری دانشکده ادبیات تبریز را نیز به وی اعطا نمود. در مرداد ۱۳۳۲ به تبریز آمد و با یکی از بستگان خود به‌نام «عزیزه عبدخالقی» ازدواج کرد که حاصل این ازدواج سه فرزند -دو دختر به نام‌های شهرزاد و مریم و یک پسر به نام هادی بود.

شهریار در بامداد ۲۷ شهریور سال ۱۳۶۷، به سوی بارگاه پروردگارش پر کشید. پیکر او، با احترامی خاص، بنابر وصیتش در مقبرة الشعرای تبریز به خاک سپرده شد که مدفن بسیاری از شاعران و هنرمندان آن دیار است. بیت زیر که از آخرین سروده‌های وی است، بر روی سنگ قبر او حک شده است:

نقش مزار من کنید این دو سخن که شهریار

با غم عشق زاده و با غم عشق داده جان

خصوصیت‌های برجسته آثار شاعر تبریزی

بیان لطیف، ساده، روان و جذابیت کلام، ویژگی های شعر شهریار است. البته گاه در کنار بیان لطیف و ادیبانه، دیده می شود شاعر با شجاعت، پروایی از کاربرد اصطلاحات عامیانه ندارد و تصاویر زیبای کلامی را با جملات محاوره ای در می آمیزد و از اینکه ادیبان، سطح شعرش را نازل بپندارند نمی هراسد. این تلفیق شاعرانه، از ویژگی های شعر شهریار است. شهریار معتقد به تحول و تجدید حیات در شعر ادبی بود و آثار این نوگرایی در بیشتر اشعارش دیده می شود. او از کاربرد مضامین نو، پروایی نداشت و در این زمینه، نوآوری های فراوانی دارد.

شهریار در سرودن انواع گونه‌های شعر فارسی -مانند قصیده، مثنوی، غزل، قطعه، رباعی و شعر نیمایی- نیز تبحر داشته‌است. اما بیشتر از دیگر گونه‌ها در غزل شهره بود و از جمله غزل‌های معروف او می‌توان به «علی ای همای رحمت» و «آمدی جانم به قربانت» اشاره کرد. شهریار نسبت به علی بن ابی‌طالب ارادتی ویژه داشت و همچنین شیفتگی بسیاری نسبت به حافظ داشته‌است. همینطور منظومه حیدربابایه سلام، مجموعه پنج جلدی و دیوان ترکی از مهم‌ترین مجموعه آثار شهریار محسوب می‌شوند.

شهرت شهریار

شهرت برخی از سروده‌های او تا بدانجاست که حتی اشعاری از او را در ذهن داریم و حتی گاه با خود زمزمه می‌کنیم. اشعار او به‌گونه‌ای است که علاوه بر اینکه نشان از طبع خدادادی او و استعداد سرشارش در این زمینه دارند نشانه‌هایی از درک موسیقی را نیز با خود حمل می‌کنند. گویی شاعر با اشراف به این موضوع و با درک نوا و آوای کلمات و هم‌نشینی‌های موزون آنها این اشعار را سروده باشد. بررسی محققان نشان از این دارد که چنین امری آگاهانه انجام پذیرفته است و شاعر با بهره گرفتنی هوشمندانه از کلماتی مناسب به‌عنوان قافیه و ردیف توانسته بر زیبایی و درنتیجه بر مقبولیت اشعارش بیفزاید.

چرا ۲۷ شهریور، روز شعر و ادب فارسی شد؟

علی‌اصغر شعردوست، نماینده مردم تبریز، اسکو و آذرشهر در دوره ششم مجلس شورای اسلامی و پیشنهاددهنده سالروز درگذشت شهریار به نام روز شعر و ادب فارسی در خصوص چرایی اقدام برای این پیشنهاد می‌گوید: شاعرانی چون فردوسی، نظامی، خاقانی، مولوی، حافظ، سعدی و صائب از ارکان شعر ما به شمار می‏‌روند و در پیدایی ادوار مهم ادبی نقش اساسی دارند، اما در این انتخاب و پیشنهاد من به معاصرت توجه داشتم و اعتقاد داشتم در مناسبت های سال توجهی به بزرگداشت شعر معاصر ایران نشده بود. در میان شاعران و بزرگان شعر معاصر کشور نیز استاد سید محمد حسین شهریار، به گواهی بسیاری از منتقدان و محققان برجسته و به تصریح همگنانش، همچنین تأیید ذوق عمومی، درخشان ترین چهره شعر معاصر ایران است و درنهایت با پیگیری‌ها، و با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی، روز درگذشت استاد شهریار، روز شعر و ادب فارسی نامگذاری شد.

شعر «علی ای همای رحمت»

از میزان ارادت شهریار به حضرت علی (ع) بسیار گفته و نوشته‌اند. در میان سروده‌هایش اشعاری که در وصف حضرت باشند کم نیست. یکجا اینگونه سروده که:

علی آن شیر خدا شاه عرب/ الفتی داشته با این دل شب

شب ز اسرار علی آگاه است/ دل شب محرم سرّالله است

و در جای دیگر این شعر معروف از او را می‌بینیم که در باب سرودنش داستان‌هایی نیز وجود دارد:

علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را/ که به ماسوا فکندی همه سایه هما را

دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین/ به علی شناختم من به خدا قسم خدا را

به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند/ چو علی گرفته باشد سر چشمه بقا را

مگر ای سحاب رحمت تو بباری ار نه دوزخ/ به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را

برو ای گدای مسکین در خانه علی زن/ که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را

بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من/ چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا

بجز از علی که آرد پسری ابوالعجائب/ که علم کند به عالم شهدای کربلا را

نیز در جایی دیگر و خطاب به حضرت اینچنین سروده که:

قربانی کوی توام ای کعبه عشّاق/ بگذار که من هم به منای تو بمیرم

در مروه صفا کن به طلب جان، که بهشت است/ آن مروه که در وی به صفای تو بمیرم

آمدی جانم به قربانت…

شهریار از عشق نیز سروده است و به گواه بسیاری این بخش از سروده‌هایش گویی از جانِ گداخته از عشق برآمده باشد، بسیار باورپذیر است و در عمق جان می‌نشیند. آنها که به واکاوی آثار عاشقانه شهریار پرداخته‌اند بر این باورند که در این اشعار مراحل و حالات عاشقی نظیر آن لحظه ابتدایی و شروع عشق، میل، حیرانی، بحران، ناکامی، تشویش و حتی نگرانی ادراک می‌شود.

آمدی، جانم به قربانت، ولی حالا چرا؟/ بی‌وفا، حالا که من افتاده‌ام از پا چرا؟

نوشداروییّ و بعد از مرگ سهراب آمدی/ سنگدل، این زودتر می‌خواستی، حالا چرا؟

عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست/ من که یک امروز مهمان توام، فردا چرا؟

نازنینا، ما به ناز تو جوانی داده‌ایم/ دیگر اکنون با جوانان ناز کن، با ما چرا؟

وه که با این عمرهای کوته بی‌اعتبار/ اینهمه غافل شدن از چون منی شیدا چرا؟

شور فرهادم به پرسش سر به زیر افکنده بود/ ای لب شیرین، جواب تلخ سربالا چرا؟

ای شب هجران که یک‌دم در تو چشم من نخفت/ اینقدر با بخت خواب‌آلود من لالا چرا؟

آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می‌کند/ در شگفتم من نمی‌پاشد ز هم دنیا چرا؟

در خزان هجر گل، ای بلبل طبع حزین/ خامشی شرط وفاداری بود، غوغا چرا؟

شهریارا بی حبیب خود نمی‌کردی سفر/ این سفر راه قیامت می‌روی تنها چرا؟

در باب سرودن این شعر ماجرای دلدادگی شهریار و معشوقی که به سرانجام نرسید دهان‌به‌دهان می‌گردد.

متین نجفی _ خبرنگار تحریریه جوان قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.