اصغر جهانگیر، معاون اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم قوه قضاییه در حالی از فعال بودن ۷هزار و ۵۰۰ مرکز با همین اهداف خبر داده است، که برخی کارشناسان با تردید و نگاهی بدبینانه فعالیت این مراکز را تحلیل می کنند؛ بطوری که فرهاد اقطار، معاون پیشگیری و درمان اعتیاد مرکز توسعه پیشگیری سازمان بهزیستی کشور گفته است: همه بودجهها به سمت مراکز راهاندازی شده براساس ماده ۱۶ قانون مبارزه با مواد مخدر هدایت میشود در حالی که تنها ۵ درصد از معتادان از این طریق بهبود یافتهاند.
علاوه بر آنچه گفته شد اگر سابقه وقوع اتفاقاتی مثل قتل مرد معتاد در یکی از کمپهای ترک اعتیاد تهران، فرار دسته جمعی معتادان از یک کمپ در بندرعباس و آتش سوزی در یکی از کمپهای ترک اعتیاد دلفان استان لرستان را هم در ذهن مرور کنیم قطعاً نمی توان نمره قابل قبولی را در کارنامه این مراکز ثبت کرد.
منهای ۱۰ درصد!
سعید صفاتیان، کارشناس و مدیرکل اسبق درمان ستاد مبارزه با مواد مخدر با بیان اینکه تعداد مراکز بازپروری در کشور افزایش یافته و هیچ سندی علمی نداریم که نشان دهد این مراکز تا چه اندازه تاثیرگذار هستند، به ما می گوید: با توجه به تجربهای که در این زمینه دارم، میزان ماندگاری یا موفقیت اینگونه مراکز نه تنها بیشتر از ۱۰ درصد نیست؛ بلکه زیر ۱۰ درصد است. این موضوع نشان دهنده این است که باید در مورد مراکز بازپروری بازنگری کلی صورت گیرد.
در قانون مبارزه با مواد مخدر نیز مادهای به نام ماده ۱۶ داریم که به معتادان متجاهر برمیگردد، یعنی معتادانی که کارت درمان ندارند و از ادامه فرایند درمان صرف نظر میکنند.
صفاتیان، نبود برنامههای جامع، نبود مدیریتهای صحیح و کارشناس نبودن مدیران مربوطه را از عوامل شکلگیری مراکز بازپروری می داند و عنوان می کند: اشخاص و سازمانهایی مانند نیروی انتظامی که مسئولیت جمع آوری معتادان را برعهده دارند، باید آموزشهای لازم را یاد بگیرند و معتادانی را که دارای شرایط خاص هستند دستگیر کنند؛ در این حوزه سازمان بهزیستی بسیار ضعیف عمل کرده است.
سازمان بهزیستی و وزارت رفاه وظیفه حمایت از گروههای آسیبپذیر را برعهده دارند که مهمترین آنها همین معتادان هستند. به نظر بنده تمام هم و غم برخی مسئولان صرف این است که مثلاً ۸۰۰ نفر معتاد را در یک مرکز نگه دارند تا براساس آن بتوانند درصد آمار خود را بالا ببرند.
عملکرد ضعیف مدیران سازمان بهزیستی
این کارشناس مبارزه با مواد مخدر در خصوص وضعیت سازمان بهزیستی نیز می گوید: متاسفانه مدیرانی که در دو سال اخیر در سازمان بهزیستی منصوب شدند، کارشناس کار خود نیستند. بیشتر آنها از سازمانهای متفاوت به سازمان بهزیستی منتقل شدهاند و بسیار ضعیف عمل کردهاند. به وزیر رفاه پیشنهاد میکنم شخصی را که به عنوان رئیس سازمان بهزیستی انتخاب میکند، آشنایی با حوزه آسیبهای اجتماعی داشته باشد. مدیری که انتخاب میشود، باید با سازمانهای مردم نهاد ایران ارتباط داشته باشد. متاسفانه مسئولان مربوطه یا مدیریت ضعیفی دارند و یا نمی توانند تصمیماتی را که اتخاذ میکنند عملیاتی کنند. آنها معمولا برنامههایی را اجرایی میکنند که یا با زیرساختهای کشور جور درنمیآید و یا هزینه بر است.
دولت باید این کارها را به سازمانهای مردم نهاد و بخشهای خصوصی واگذار کند و خودش درگیر نشود. ستاد مبارزه با مواد مخدر و ستاد درمان دو حوزهای هستند که در کشور مغفول ماندهاند، زیرا نگاه دبیر کل ستاد یک نگاه انتظامی و نظامی است و نگاه پیشگیرانه ندارد. به صورت کلی میتوان گفت در کشور دو تا سه میلیون مصرف کننده داریم و حدود ۱۰ تا ۱۲ میلیون خانوار در ایران درگیر مواد مخدر هستند. برخلاف آن چیزی که مسئولان ستاد مخدر مطرح می کنند، تعداد معتادان کشورمان رو به افزایش است، اعتیاد در ایران زنانه شده؛ یعنی تعداد زنان معتاد به نسبت مردان بیشتر شده است و دیگر آنکه متاسفانه سن اعتیاد سال به سال کاهش مییابد.
ضربه ۱۰ میلیارد دلاری اعتیاد به اقتصاد کشور
مدیرکل اسبق درمان ستاد مبارزه با مواد مخدر با تاکید بر اینکه بیشتر معتادان کشور شغل دارند و نمیتوانیم بگوییم به دلیل نداشتن شغل رو به اعتیاد آوردهاند، می افزاید: درست است که بیپولی و فقر درصد ابتلا به اعتیاد را افزایش میدهد اما افرادی که وضع مالی بهتری نسبت به دیگران دارند نیز بیشتر به سمت اعتیاد میروند. رئیس جمهور دولت چهاردهم باید دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر را هرچه زودتر تعیین کند. دبیرکل ستاد باید از منظر بینالمللی، وزرا و معاونان وزرا شناخته شده باشد و تسلط کافی نسبت به برنامههای حوزه اعتیاد داشته باشد. همچنین باید برنامهریز و مهمتر از همه یک شغله باشد. لازم به ذکر است که اعتیاد سالانه حدود ۱۰ میلیارد دلار به اقتصاد کشور ضربه میزند.این رقم در شرایطی که کشور تحت تاثیر تحریم ها و فشارهای بینالمللی است، بسیار بالا است. رئیس جمهور باید از دبیر مربوطه بخواهد جلوی این ضرر اقتصادی را بگیرد، زیرا این روش بهترین عملکرد را در بهبودی وضعیت معتادان دارد.
صفاتیان خاطر نشان می کند: بسیاری از معتادان از ده میلیارد دلار، حدود سه و نیم میلیارد دلار را صرف خرید مواد مخدر از قاچاقچیان و همچنین از جیب شخصی خود میکنند. نکته دیگر اینکه ما باید توجهمان را به کشورهای همسایه زیاد کنیم. بحث تولید داروی کپتاگون در عراق و سوریه شدت گرفته و به نظر بنده این دارو تا سه سال آینده وارد بازار ایران خواهد شد. طبق گزارش های سازمان ملل دارویی به نام فنتانیل در چین در حال ساخت است. این دارو دهها برابر قدرتمندتر از هروئین است. با توجه به اینکه افغانستان تولید مواد مخدر را کاهش داده، این دو ماده که بسیار خطرناک و صنعتی هستند، میتوانند آینده ایران را دگرگون سازند.
بررسی نقش خانواده در پیشگیری از اعتیاد
صفاتیان در خصوص نقش مهم خانوادهها در آگاه سازی فرزندان از خطرات اعتیاد نیز می گوید: بیشتر خانوادهها سالانه هزینه زیادی را صرف ثبت نام فرزندشان در کلاسهای خصوصی غیرضروری میکنند، در صورتی که میتوانند فرزندان خود را از کودکی نزد روانشناس بفرستند تا نیازها و جنبههای شخصیتی خود را بشناسد و در آینده در دام اعتیاد نیفتد. تأثیر خانواده بر اعتیاد فرزندان به حدی بالاست که حتی در خانوادههایی که هیچ یک از اعضای خانواده سابقه اعتیاد نداشتهاند و کاملا سالم به نظر میرسند، احتمال اعتیاد فرزندان در نتیجه رفتارها و کارهای غلط وجود دارد. از طرفی هم نقش خانواده بر اعتیاد فرزندان می تواند سازنده باشد و جلوی اعتیاد آن ها و خطراتی را که قرار است با آن مواجه شوند بگیرد.
همچنین نقش سیستمهای دولتی مانند آموزش و پرورش هم در این حوزه مهم است. آموزش و پرورش کشور، پرورش را فراموش کرده است. باید از خودمان بپرسیم تا چه اندازه در کتابهای درسی به مسئله اعتیاد پرداخته شده است؟ صدا و سیما چند برنامه تلویزیونی با محوریت اعتیاد ساخته است؟
نگهداری از جسم معتادان به تنهایی کافی نیست
سید علی سلامت، کارشناس ارشد رشته مددکاری اجتماعی با بیان اینکه درمان اعتیاد، درمان زیستی، روانی و اجتماعی است، به ما می گوید: مراکز درمانی اعتیاد نیز برای درمان، نیازمند تیم قوی شامل پزشک، روانشناس و مددکار اجتماعی حاذق و ماهر هستند. متاسفانه در حال حاضر فعالیت مراکز بازپروری محدود به نگهداری شده است. شخصی که به بیماری اعتیاد گرفتار شده، قانون گریز، بیمسئولیت و دارای مشکلات حقوقی است. نگهداری از جسم معتادان به تنهایی کافی نیست؛ باید در کنار جسم به روان معتادان نیز اهمیت داده شود. هرکدام از معتادان مشکلات خلقی، اجتماعی، خانوادگی و... دارند که باید به آنها توجه شود. برنامههای درمانی باید به صورت کلی تغییر کنند و همچنین باید مشخص شود که آنها از چه سیستم درمانی استفاده میکنند و چه تعداد از معتادان با حضور درمراکز بازپروری بهبود مییابند؟!
وی ادامه می دهد: من مدیر یکی از مراکز اجتماع مدار تی سی بودم و باوجود اینکه مرکز درمانی شناختی بسیار قوی داشتم اما به دلیل بی حمایتی سازمان بهزیستی، آن مرکز را تعطیل کردم. در کشور ما برنامه مشخصی برای درمان وجود ندارد و خانوادههایی که فرزندان خود را به مراکز نگهداری میسپارند، هیچ تضمینی در قبال بهبود یافتن فرزندشان دریافت نمیکنند. موضوع دیگر اینکه برخی خانودهها نیز برای آرامش روحی و جسمی خود فرزندانشان را صرفا به منظور نگهداری به مراکز درمان میفرستند. باید به این نکته توجه کنیم که مقوله «درمان» با «نگهداری» متفاوت است. برای طی کردن یک فرایند درمانی باید تیم، برنامه و ساختار درمان از قبل مشخص شده باشد.
مشکل معتادان نبود شغل نیست
سلامت ادامه می دهد عدهای معتقدند معتادان به دلیل نداشتن شغل مناسب به سراغ اعتیاد میروند، در صورتی که بسیاری از معتادان یا شاغل هستند و یا حرفهای را یاد دارند؛ درواقع آنها با مشکلات خُلقی و شخصیتی مواجهند. گاهی دیده شده که برخی از مراجع درمان، مراکز کاریابی تاسیس کردند، در صورتی که مشکل آنها تنها یافتن کار نیست. بعضی از معتادان حقوق کار خود را صرف خریدن مواد مخدر میکنند که باید نسبت به این موضوع پیگیریهایی نیز صورت گیرد.
این بازنشسته سازمان بهزیستی می گوید: درخصوص کمپها چندین نوع ماده و تبصره مانند ماده ۱۶، ماده ۱۵ تبصره ۲ و ماده ۱۵ داریم. ماده ۱۶ شامل معتادانی است که به منظور درمان دستگیر میشوند. ماده ۱۵ تبصره ۲ شامل معتادانی میشود که توانایی مالی بالایی دارند و خانوادههایشان درخواست درمان آنها را میدهند. مراکزی که کاملاً خصوصی هستند هم از تبصره مستثنیاند، یعنی بیمار داوطلبانه و با میل خود برای ترک به آنجا مراجعه میکند. به نظر من در فرایند مبارزه با مواد مخدر، «مبارزه» با «عرضه» هردو باید در یک کفه ترازو قرار بگیرند. هرچقدر تقاضای مشتری کاهش پیدا کند،عرضه هم به همان نسبت کم میشود. در حال حاضر به دلیل گرانی مواد مخدر، حجم مواد صنعتی را به نسبت مواد سنتی افزایش دادهاند. کشور ما در راستای مبارزه با مواد مخدر بخصوص در مرزها، خونهای زیادی داده است.
او با بیان اینکه مشاوره های درمانی باید در سه مرحله قبل از درمان، حین درمان و بعد از درمان صورت گیرد، ادامه می دهد: در تمامی مراحل بیمار باید تحت نظارت کامل قرار بگیرد تا بتواند به مراحل درمانی خود پایبند بماند.
مزایای روش تیسی در پذیرش و ترک اجتماع
وی در پاسخ به این که مراکز جامع درمان اعتیاد چه تفاوتی با مرکز اقامتی درمان که مدل آنها شبیه به مراکز تیسی است، دارند، می گوید: تیسی یک محیط و برنامه اجتماعی است که هوشمندانه در درون یک واحد اقامتی یا روزانه طراحی شده است تا فرایندهای اجتماعی و گروهی را با هدف درمانی تحت کنترل در آورد و در نهایت یک برنامه ساختار یافته، اقامتی و نظارتی برای معتادانی است که سابقه بازگشت مکرر به مصرف را دارند. متخصصان به همراه همتایان خود طبق این برنامه میتوانند با نظارتهایی که ترتیب میدهند، افراد را توانمند کنند و بر روی بازتوانی روانی و اجتماعی معتادان کار کنند. از دیگر مزایای روش درمان تیسی این است که اجتماع درمان مدار، میزان ارتکاب جرم و جنایت، سوءمصرف مواد، اشتغال و وضعیت روانی مراجعین را بهبود میبخشد.
اما مراکز جامع درمان فقط کار نگهداری را برعهده دارند. به جرئت میتوانم بگویم که حدود ۳۰۰۰ از افرادی که در مرکز من حضور داشتند، بهبود یافتند و به آغوش خانواده بازگشتند. تعدادی از آنها موفق به دریافت مدرک دکترا و تعدادی دیگر نیز در سمت مدیرعامل مشغول به فعالیت شدند.
حل معضل اعتیاد نیازمند خرد جمعی دستگاههای دولتی است
منصور سلطانی نژاد، کارشناس ارشد روانشناسی بالینی نیز در خصوص ساختار فعلی در نظام درمان اعتیاد و آسیبهای این بیماری به ما می گوید: با توجه به ماهیت بیماری اعتیاد که یک مفهوم چندبعدی و چندساحتی متشکل از ابعاد جسمانی، روانی، معنوی، اجتماعی است متناظر با آن درمان اعتیاد نیز باید مبتنی بر چند بعد متمرکز بر جسم، روان، معنویت، خانواده و حمایتهای اجتماعی باشد.
با توجه به پیچیدگیهای این بیماری هر کدام از این مولفهها میتواند از اعتیاد آسیب ببیند و در مرحله بعد به علت باعث تشدید اعتیاد شود. به عنوان مثال اعتیاد در وهله نخست باعث از دست دادن شغل فرد می شود و در مرتبه دوم زمینه ساز بیکاری و عدم تامین اقتصادی نیز منجر به مشکلات هیجانی و خلقی و در نهایت تشدید بیماری اعتیاد می شود.
همچنین به دلیل اینکه اهمیت آموزش و درمان فردی برای بیماران و اعضای خانواده، استمرار پیگیری های پس از خروج از مراکز به لحاظ حمایت اجتماعی، اقتصادی مانند پیدا کردن شغل و ... به مقدار شایسته و لازم مورد توجه قرار نمیگیرد و بیشتر متمرکز بر سم زدایی و برطرف کردن نشانههای جسمی بیماری اعتیاد است، این بیماری بار دیگر عود می کند. بنابراین حل معضل اعتیاد نیازمند خرد جمعی، هم افزایی و پای کارآمدن دستگاههای مختلف اعم از بهزیستی، شهرداری، دانشگاه علوم پزشکی، سازمان های متولی ارزش های دینی و.. است. البته باید اضافه کرد که انصافا دستگاه ها هم اقداماتی در زمینه اعتیاد داشتهاند اما منظور بنده به حداکثر رساندن حد کمی و کیفی این خدمات است.
اهمیت مشاوره درمانی در فرایند ترک اعتیاد
او در پاسخ به این پرسش که مشاوره درمانی پیش از ترک اعتیاد چه لزومی دارد، بیان می کند: نخستین موضوع در بحث درمان اعتیاد، آگاهی از ماهیت این بیماری است. چند نکته در این حیطه قابل تامل است؛ نخست اینکه اساسا ما چیزی به نام نقطه پایان درمان اعتیاد مانند بیماری های جسمانی دیگر نداریم، این فرایند از لحظه تصمیم و اقدام معتاد شروع می شود و تا آخر عمر مراقبت ها و پرهیزها باید ادامه داشته باشد.
مخاطب موضوع دوم که مخاطب این قسمت بیشتر خانوادهها هستند، عود بخشی از هویت این بیماری است و موضوعی که باید در این قسمت مدنظر قرار بگیرد، غلبه امید و تلاش مکرر با وجود احتمال عود میباشد. خانواده در این قسمت باید افسانه درمان اعتیاد را با یک دوره چند روزه یا یا چند ماهه در مراکز اقامتی یا دیگر روش های علمی مانند(ام ام تی) و ( ام بی تی) با واقع نگری متناسب با ذات این بیماری جایگزین کنند. البته این موضوع نباید دستاویزی برای توجیه لغزش از سمت بیمار باشد.
موضوع سوم اینکه کار گروهی تیم درمان متشکل از پزشک، روانشناس، مددکار و ... باید با هماهنگی و نقشه راه مشترک اتفاق بیفتد. در ابتدای درمان که بیمار دارای علایم ترک جسمی و سم زدایی است، نقش کار پزشک بیشتر است. در مراحل بعدی بخصوص در رویکردهای پرهیز مدار نقش درمانهای روانشناختی فردی و متمرکز بر خانواده و همچنین حل تعارضات خانوادگی و تامین حمایت اجتماعی بیشتر میشود.
موضوع چهارم اینکه چون بیماری اعتیاد می تواند بیانگر تعارضات خانوادگی و آسیبهای تربیتی باشد، در این زمینه قطعا خانواده هم باید وارد فرایند درمان شود.
تعرفه های درمان اعتیاد؛ چالشی برای مراکز بازپروری
این کارشناس با بیان اینکه در بیماری اعتیاد با یک معلول تک علیتی مواجه نیستیم، اضافه می کند: به بیان دیگر، روابط متعارض خانودگی، شخصیت پذیرنده اعتیاد، مشکلات اقتصادی، شبکه ارتباطی ناسالم، الگوبرداری معیوب، مشکلات شغلی و بافت جغرافیایی پرخطر می توانند سهمی در بستر سازی بیماری اعتیاد داشته باشند اما علت تامه نیستند. ما باید از منظر روانشناسی و رای همه این عوامل به انتخاب افراد و قدرت اختیارشان اذعان کنیم که میتوانند با وجود زندگی سخت، محیط ناسالم، مشکلات اقتصادی و... مسیر سبک زندگی سالم را انتخاب کنند، این موضوع زمانی دارای ارزش افزوده میشود که در اتاق درمان با باور به قدرت انتخاب فرد، امید لازم را برای حرکت در مسیر بهبودی به او یادآوری کنیم.
سلطانی نژاد در خصوص مشکلات و چالشهایی که مراکز بازپروری معتادان با آنها رو به رو است، گفت: یکی از مشکلات این مراکز، تعرفه پایین درمان است.
نیروی انسانی متخصص به دلیل حقوق پایین کمتر رغبت به کار در این مراکز دارد.
مشکلات اقتصادی و رشد سرسام آور قیمتها موجب میشود این مراکز توجیه اقتصادی نداشته باشد.
مهم ترین نکته ای که در این زمینه باید اشاره کنم با وجود تمامی تبلیغات اغوا کننده، هیچ تضمینی برای درمان بیماری اعتیاد وجود ندارد. درمان این بیماری را باید به صورت یک کار مشترک بین شخص بیمار، تیم درمان، خانواده و همچنین نهادهای ذی صلاح باهدف حمایت های لازم در نظرگرفت.
ولی باید اذعان کرد مهمترین عضو این تیم تا زمانی که به بایدها و نباید ها متخصصان عمل کند، شخص بیمار است. همچنین خانواده باید همراهی کند و جامعه حمایت های لازم را داشته باشد.
عوامل تاثیرگذار در اعتیاد نوجوانان و جوانان
او در پاسخ به این پرسش که طبق آخرین آماری که معاون سازمان بهزیستی در سال ۱۴۰۱ عنوان کردند، سن اعتیاد در ایران به ۱۰ سال رسیده است. نگاه شما به عنوان فردی که در این حوزه تحقیق و پژوهش کرده، از عوامل بروز این آسیب اجتماعی چیست، اظهار کرد: یکی از دلایل این موضوع میتواند تغییرات عمیق فرهنگی در چندسال اخیر باشد. این موضوع زمانی خطرناک تر میشود که نهادهای سنتی متولی فرهنگ و آموزش دیگر کارکرد سابق را نداشته باشند و در عوض فضای مجازی و الگوبرداری های غلط از سبک زندگی های پوشالی جایگزین آموزهای سنتی خانواده و مدرسه شود. به بیان دیگر دانش آموز امروزی دیگر فقط از معلم و والدین الگوبرداری نمی کند بلکه همزمان در شبکه های اجتماعی با الگوهایی آشنا می شود که بعضی رفتارها را مانند سیگار کشیدن و مصرف مواد عادی انگاری می کند.
مولفه دیگری که می تواند در این زمینه ایفای نقش کند این است که افراد سودجو با هدف کسب درآمد از قاچاق، مدارس، محیطهای آموزشی، دانش آموزان را مورد هدف قرار داده اند و همچنین دلایل دیگری مانند اعتیاد والدین، تغییر سبک زندگی، طلاق پدر و مادر و همچنین مشغله والدین به صورتی که نظارت کمتری بخصوص در فضای مجازی دارند، موجب افزایش میزان نرخ مصرف مواد در میان دانش آموزان شده است.
نظر شما