«یک زمانی این آقا، ما را یاری کرده است، ما که به تنهایی ثروت جمع نکردهایم! حالا هم بخشی از همین ثروت را وقف این دم و دستگاه میکنیم»؛ این جمله را در طول گفتوگو چند باری بر زبان میآورد، این اعتقاد راسخ او است که کاری نکرده، بلکه پاسخی مختصر به بذل توجه امام مهربانیها داده است.
حسن بخشی، بخش اعظمی از آنچه در چنته اندوخته را وقف حضرت رضا(ع) و زائرانش کرده است. ثروتی که حاصل نشستن پشت فرمان کامیون و گز کردن دیار نصفجهان به مقصد شهرهای مختلف کشور است. حاجحسن چه روزهایی که خودش رانندگی کرده و چه روزهایی که ماشین را دست راننده داده و عازم جاده کرده است، یک نام را بر لب داشته تا یاریگر او باشد، یا رضا(ع). آقای مهربان شهر ما هم در گذر ایام، این مریدش را در جادهها رها نکرده است تا از جوانکی که شاگرد شوفر بود به راننده بلد جاده تبدیل شده و در ادامه حاج حسن بخشی شود.
در مقابل ثروت و جایگاه امام رضا(ع) چیزی نیست
اصفهانیها ارزش ملک و املاک خیابان لاله و شهرک کاوه و چهارراه باباقاسم این شهر را خوب میدانند، دکان و خانه و زمین در این معابر اصفهان قیمت ندارد. هر کسی از دیار نصف جهان دوست دارد در این نقاط مستغلاتی بدست آورد. در این میان، حاج حسن که هرچه خواسته را در این شهر و این معابر قدیمی بدست آورده، حالا همه را یک جا به اسم امام رضا(ع) زده است. خودش تعریف میکند: «این املاک در مقابل ثروت و جایگاه امام رضا(ع) چیزی نیست، اصلاً امام ما نیازی به این وقفها ندارد، این ما هستیم که برای آرامشمان و اینکه خودمان را به صورت دلی به امام رضا(ع) نزدیک کنیم، دنبال وقف هستیم».
از آپارتمان و خانه ویلایی گرفته تا سوله و مغازه، از شهرک دولتآباد و شهرک کاوه گرفته تا خیابان لاله و چهارراه باباقاسم! ارزش این املاک در این نقاط شهر اصفهان به بیش از میلیاردها تومان میرسد، عددی که برای حاج حسن بخشی چندان به نظر نمیآید زیرا همه آن را در یک مسیر معنوی هزینه کرده است. مرد شصتوپنجساله اصفهانی میگوید: «وقتی این ارتباط برقرار شود و دلت به امام رضا(ع) پیوند بخورد، چه اهمیتی دارد که وقفت چقدر ارزش دارد؟ مهم این است به این ایده و تفکر برسی و از ته دلت تصمیم به وقف بگیری».
حالا برای کار خیر، بعداً برای زائران
حسنآقا چند سالی میشود خود را از رانندگی و کامیونداری بازنشسته کرده است. از آن زمان که پشت لبش سبز شده، زحمت کشیده و حالا وقت استراحتش است. البته که خیلی هم از این فرصت استفاده نمیکند و خود را درگیر کار خیر و گرهگشایی از مشکلات هممحلیها و همشهریها کرده است. کارهای خیری که نتیجه بهرهمندی از درآمد این روزهای املاک وقفی است. بخشی تعریف میکند: «در قرار وقف من با آستان قدس رضوی اینگونه قید شده که تا دوره حیاتم، این املاک در اختیار خودم باشد و پس از فوتم، مدیران آستان قدس به تناسب نیاز مجموعه از آنها استفاده کنند».
او ادامه میدهد: «در حال حاضر بخش زیادی از درآمد این مستغلات صرف کارهای خیر میشود، افراد با نیازهای مختلف ازجمله خرید جهیزیه، پرداخت اجاره، هزینه درمان و ... مراجعه میکنند و سعی میکنم کارشان را راه بیندازم. در نبود من هم میتواند برای هر خدمتی به زائران آقا استفاده شود، از مهمانسرا گرفته تا پلاستیک کفش، روشنایی و...».
حسن بخشی این دارایی را با کلاج ترمزهای ماشین سنگین اندوخته و برای ذرهذره آن زحمت کشیده است. او حالا با تصمیمش بیش از ۷۰درصد داراییاش را وقف حضرت رضا(ع) کرده است. حسنآقا میگوید: «مگر این ثروت و رشد کردن و اسم و رسمی که میان دوست و آشنا دارم از کجا آمده است. مگر جز توجه امام رضا(ع) شدنی بود؟ همه اینها به نام آقاست. با این نگاه و توجهی که من از حضرت(ع) دیدهام و همیشه هم در زندگیام جاری بوده است، وقف این مال اندک در برابر بزرگی ایشان برایم کار سختی نیست».
میهمان سفره حضرت(ع) ما را بس
«حالا وقف کردی که چی؟» این سؤال پرتکراری است که هر وقت حاجحسن حال و حوصله داشته باشد به آن پاسخ میدهد، آنها که شناخت کافی از حضرت رضا(ع) ندارند و عشق مریدان حضرت(ع) را درک نکردهاند گاه حاجحسن بخشی را در برابر این سؤال قرار میدهند که پاسخ تکراری او را مرور میکنیم؛ «من هر وقت اراده میکنم با بهترین وسیله راهی مشهد و در بهترین هتلها ساکن میشوم، اما پس از زیارت، همه زیبایی سفر من به آن لحظهای است که میهمان سفره حضرت میشوم. این میهمانی در برابر وقفی که کردهام برای من کافی است. حالا اگر شما بالاترین هزینهها را داشته باشید، میتوانید این فرصت ارزشمند را بدست آورید؟ این نتیجه وقف من است که تا آخرین لحظه عمرم از آن لذت خواهم برد».
حسن بخشی برای این وقف بزرگ با نظرات متفاوتی از درون خانواده هم مواجه شده است. او پنج فرزند دارد که نگاههای متفاوتی به اقدام او داشتهاند. خودش تعریف میکند: «خوشبختانه خانه، ماشین، مغازه و زندگی فرزندانم به راه است، هر چه در توانم بوده برای آنها گذاشتهام، بیشتر از این را اگر میخواهند باید خودشان بدست آورند. به آنها هم گفتهام اختیار اموالم با خودم است و این بهترین جایی است که میتوانم آن را هزینه کنم».
واقف خوشنام اصفهانی ادامه میدهد: «در زمان وقفم در سال ۱۳۹۸ از امام رضا(ع) یک درخواست داشتم. ایشان در جایگاه حق هستند و آگاه. از امام رضا(ع) خواستم اگر وقف من موردقبول واقع شده خودشان کمک کنند زمینه رشد بیشتر فرزندانم فراهم شود».
طلبیده میشوم
مهر حضرت(ع) و علاقه به صحن و سرای قدسی رضوی از کودکی در ذهن و جان حسنآقا خانه کرده است. او تعریف میکند: «در کودکی با پدر و مادرم زیاد به مشهد میآمدیم. من از همان زمان این شهر و حرم و کوچههای اطرافش را دوست داشتم و به من حس خوبی میداد. بعدتر که به شناخت بیشتری رسیدم، فهمیدم صاحب این مجموعه چه آدم بزرگ و عزیزی است و دلداده امام رضا(ع) شدم».
حسنآقا ادامه میدهد: «حالا چند سالی است که تصمیم به سفر مشهد نمیگیرم بلکه یکباره و خیلی غیرمنتظره طلبیده میشوم، سالی سه مرتبه یا بیشتر! باور کنید پیش آمده شب خوابیدهام صبح با تماس دوست و آشنا از خواب بیدار شدهام که برویم مشهد. لذت راه افتادن به سمت مشهد و زیارت هم که داستان زیبای خودش را دارد».
در این پایان تماس تلفنی ما با مرد اصفهانی بغض، کلامش را متوقف میکند؛ دلش را از نصف جهان راهی مرکز دلهای ایران کرده و با سلامی به حضرت، حرفهایش را خاتمه میدهد.
نظر شما