تحولات لبنان و فلسطین

در بحبوحه موشکباران تل‌آویو بیایید مثل خیلی از تحلیلگران و کارشناسان شبکه‌های آن طرف آب و فضای مجازی، بنا را بر این بگذاریم که دشمنی ایرانیان با صهیونیست‌ها و برعکس و همچنین جنگی که دارد بالا می‌گیرد، مختص به همین چهل و چند سال اخیر است.

دستاویز یهودی‌ستیزی

در این صورت و بازهم مثل کارشناسانی که بالاتر گفتیم، می‌توانیم استدلال کنیم همه ناآرامی‌های منطقه و وحشی‌گری‌های اسرائیل، ریشه در رفتار جمهوری اسلامی و حمایتش از فلسطین و محور مقاومت دارد وگرنه مردم ایران و ساکنان صهیونیستی سرزمین‌های اشغالی اصلاً مشکلی با هم ندارند!

۷۷ سال پیش
کمترین مشکل تحلیلی که بالاتر گفتیم این است که تلاش دارد جنایت‌های بی‌سابقه و اخیر صهیونیست‌ها در غزه و لبنان را به حساب دفاع مشروع از خود بگذارد. ساده‌ترش می‌شود اینکه شما در حالی که نمی‌توانید چشمتان را روی نسل‌کشی و وحشی‌گری و تروریسم دولتی اسرائیل ببندید و توی دلتان به آن معترفید، اما به زبان اصرار کنید که: به هرحال ایرانی‌ها هم مقصرند که طی چهل و چند سال اخیر، سعی کرده‌اند توسط فلسطینی‌ها و بعد هم محور مقاومت در لبنان، عراق، سوریه و... اسرائیل را تحت فشار بگذارند!
البته حتی یک نگاه مختصر هم به حداقل ۷۷ سال گذشته نشان می‌دهد پیش از شکل‌گیری جمهوری اسلامی در ایران و با اتفاق نامبارک پیدایش رژیم صهیونیستی، ایرانی‌ها از در مخالفت با آن درآمدند. مثلاً کمی پس از واقعه «یوم‌النکبة» که در آن اسرائیل اعلام موجودیت کرد، آیت‌الله کاشانی با راه انداختن راهپیمایی علیه این اتفاق موضع‌گیری کرد. امام(ره) هم که می‌دانید در سخنرانی ۱۳خرداد سال۱۳۴۲ چطور پته اسرائیلی‌ها و شاه را که از در اتحاد درآمده بودند روی آب ریخت. امام(ره) آن روزها بعد از تاختن به شاه گفته بود: «اسرائیل نمی‌خواهد در این مملکت دانشمند باشد؛ اسرائیل نمی‌خواهد در این مملکت قرآن باشد؛ اسرائیل نمی‌خواهد در این مملکت علمای دین باشند... مسئله اصلی آن است که رژیم صهیونیستی یعنی وجود جریان سلطه در منطقه ... اینکه ایده اسرائیل بزرگ (از بحر تا نهر) هم از بُعد ژئوپلتیکی امری خطرناک برای مردمان منطقه است و برخورد با آن ضروری...». شهید مطهری حدود ۱۰ سال پیش از شکل‌گیری جمهوری اسلامی گفته بود: «هدف مگر تنها همین است که یک دولت کوچکی در آنجا تشکیل بشود؟ خیلی اشتباه می‌کنیم! او می‌داند که یک دولت کوچک بالاخره نمی‌تواند در آنجا زندگی بکند. یک اسرائیل بزرگ [لازم است که] دامنه‌اش تا ایران خودمان هم شاید کشیده بشود».
دوران گل و بلبل
اصلاً واقعیت عینی‌تر این است که حتی پیش از آنچه بالاتر گفتیم و زمانی که اندیشه‌های صهیونیستی تازه داشت شکل می‌گرفت و فقط حرف از تشکیل یک کشور برای یهودیان در قلب سرزمین‌های اسلامی وسط آمده بود، خیلی از علمای ایرانی و غیرایرانی مسلمان در گوشه و کنار دنیا با راه‌اندازی «خانه ملی یهودیان»، «آژانس یهود» و تشکیلاتی که انگلیسی‌ها به وسیله آن‌ها داشتند مقدمات قدرت گرفتن صهیونیسم را فراهم می‌کردند از در مخالفت درآمدند. یعنی ماجرای مخالفت و دشمنی با صهیونیسم چیزی نیست که بشود آن را مثل تحلیل‌های رندانه کارشناسان بی‌بی‌سی، ایران اینترنشنال، سی‌ان‌ان و حتی برخی کارشناسان و تحلیلگران داخل کشور، به سیاست‌های جمهوری اسلامی ربط داد. جوری که شما پس از شنیدن یا خواندن برخی از این تحلیل‌ها ممکن است یقین کنید اگر ایران امروز دست از مخالفت با جنایت‌های اسرائیل بردارد، از همین فردا، اسرائیلی‌ها هم در خیلی از سیاست‌هایشان تجدیدنظر می‌کنند، کشت و کشتار در خاورمیانه تمام می‌شود، دانشمندان هسته‌ای‌مان دیگر ترور نمی‌شوند، برجام احیا شده و... همه چیز گل و بلبل می‌شود!
البته چنین وضعیت گل و بلبلی را می‌شود برای دوره‌ای در روابط دیپلماتیک ایران و رژیم صهیونیستی دید. روابط سیاسی و اقتصادی حکومت ایران با اسرائیل در زمان محمدرضا پهلوی بنا به توصیه آمریکا تا حدی صمیمانه بود که برخی حامیان آن زمان فلسطین در کشورهای عربی، سیاستمداران ایرانی را «اخوان الیهود» لقب داده بودند. این البته معنی‌اش این نبود که اسرائیلی‌ها در میان مردم کوچه و بازار ایران هم محبوبیت و مشروعیت دارند.
افسانه یا واقعیت؟ 
سیاستمداران صهیونیست و جریان‌های رسانه‌ای که به نفع آن‌ها کار می‌کنند خیلی بهتر از من و شما پیشینه روابط و یا دشمنی مردم ایران با خودشان را می‌دانند. برای همین سعی دارند روحیه ضدصهیونیستی مردم ایران را ربط بدهند به یهودی‌ستیزی و برای آن تاریخچه مفصلی هم بتراشند. واقعیت این است که خود ما ایرانی‌ها هم برای دشمنی با صهیونیسم، تاریخچه‌ای حداقل ۲هزارو۵۰۰ ساله داریم! منتها این دشمنی را نمی‌شود یهودی‌ستیزی به مفهوم هولوکاستی که امروز آمریکا و اسرائیل آن را در بوق و کرنا می‌کنند و هر ضدیت با صهیونیسم در جهان را به آن ربط می‌دهند، به حساب آورد.
ایرانی‌ها بنا به اسناد تاریخی از دوران خشایارشاه با یهودیانی که فراتر از دین و مسلکشان، باندهای سیاسی و اجتماعی قدرت تشکیل می‌دادند و دست به جنایت علیه بشریت به مفهوم تاریخی‌اش می‌زدند، از در دشمنی درآمدند. ماجرای «اِستِر» همسر یهودی خشایارشاه که به صورت‌های مختلف در تاریخ آمده و حتی درباره آن افسانه‌پردازی زیادی هم شده است را می‌دانید؟
برخی از نوشته‌های تاریخی می‌گویند یهودیان آن زمان که در واقع بازماندگان اقوامی بودند که به دست کوروش از تبعید و اسارت بابلیان نجات پیدا کرده، به مرور قصد داشتند در حلقه‌های قدرت و سلطنت ایرانیان نفوذ کنند. گویا هامان، وزیر خشایارشاه از در مخالفت با آن‌ها درآمده و قصد دستگیری و کشتن سرانشان را دارد. همزمان شاه، ملکه‌اش را طلاق داده و این فرصتی می‌شود برای عموی «اِستِر»جوان تا برادرزاده اش را به عنوان همسر تقدیم خشایارشاه کند. همین دخترجوان با نفوذ در شاه، او را علیه هامان می‌شوراند و درنهایت کار به دستگیری هامان و کشتن خودش و ایل و تبارش می‌انجامد. این پایان کار نیست و به قول کتاب‌های قدیمی یهودیان متعصب، باندهای سیاسی یهودیت چیزی نزدیک به ۷۷هزار ایرانی را قتل‌عام می‌کنند!
 صرف‌نظر از اینکه چقدر از اعداد و ارقام ذکر شده در کتاب‌های عهد عتیق به بعد در مورد این ماجرا درست باشد و یا اینکه این کشتار در ایران یا سرزمین دیگری شکل گرفته باشد، صهیونیست‌ها (نه همه یهودیان) سال‌های سال است که در این باره افسانه‌پردازی کرده، آن را مصداقی از یهودی‌ستیزی ایرانی‌ها معرفی کرده و حتی جشن سالانه کشتار ایرانی‌ها (پوریم) را هم برگزار می‌کنند. نتیجه اینکه حداقل خود صهیونیست‌ها قبول دارند که دشمنی میان ایرانی‌ها با صهیونیسم ریشه تاریخی دارد. بنابراین خدا می‌داند تحلیلگران شبکه‌ای و برخی روشنفکرنماهای داخلی و خارجی چرا منکر این ریشه‌ها شده و سعی دارند همه چیز را به سیاست‌های جمهوری اسلامی ربط دهند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.