بسیاری از معلمان اجرای این قانون را اقدامی شتابزده میدانستند و معتقد بودند مدت زمانی که برای ارزیابی و اجرای قانون صرف شده، با تعداد زیاد معلمان و حجم سنگین کار آنها همخوانی نداشته است.
در این میان، معلمان زیادی هم که در آستانه بازنشستگی بودند، در آموزش و پرورش ماندند که شاید رتبهبندی شامل حالشان شود و بتوانند با مستمری بهتری با نظام تعلیم و تربیت خداحافظی کنند؛ اما آنچه اتفاق افتاد خلاف انتظار آنها بود.
رتبهبندی از همان ابتدا خوب اجرا نشد
معاون ستاد تعلیم و تربیت شورای عالی انقلاب فرهنگی میگوید: وقتی دولت سیزدهم بر سر کار آمد موظف به اجرای طرح رتبهبندی شده بود، اما سازوکار آن هنوز مشخص نشده بود و از طرفی این کار باید انجام میشد. واقعیت اینکه طرح رتبهبندی از همان ابتدا خوب اجرا نشد؛ چراکه جزئیات طرح هنوز مشخص نشده بود و هزینههایی که در دولت قبل انجام شد و شیرینی که باید کام مجریان و ذینفعان را شیرین میکرد اتفاق نیفتاد.
مقداد حسینی در گفتوگو با قدس با تأکید بر اینکه رتبهبندی بیش از هر چیز ارتقای معیشت معلمان را ملاک قرار داده بود نه ارتقای نظام آموزشی، میافزاید: البته اینکه بگوییم رتبهبندی هیچ اثر مطلوبی بر کیفیتبخشی به نظام آموزشی نداشت شاید کمی از انصاف به دور باشد، چراکه قطعاً اتفاقات خوبی رخ داد و اصل کلید خوردن رتبهبندی حتی به همین میزان هم بخشی از کار و الزام قانونی بود که باید محقق میشد.
وی با اشاره به اینکه جزئیات جدید درباره ارتقای نظام رتبهبندی در اختیار آموزش و پرورش است، ادامه میدهد: کاری که در شورای عالی انقلاب فرهنگی اتفاق افتاد این بود که از دستگاههای نظارتی خواسته شد با توجه به اینکه نظام رتبهبندی انجام شده، گزارشی با شاخصهای مشخص را به شورای عالی انقلاب فرهنگی ارائه دهند تا بتوانیم بر اساس گزارشها و شاخصها بررسی کنیم و ببینیم رتبهبندی در حال حاضر در چه وضعیتی است و چه اشکالاتی دارد و کجای این طرح باید اصلاح شود.
معاون ستاد تعلیم و تربیت شورای عالی انقلاب فرهنگی هدف اصلی رتبهبندی را کیفیت بخشیدن به وضعیت نظام تعلیم و تربیت میداند و عنوان میکند: یکی از راههای کیفیت بخشیدن به نظام تعلیم و تربیت این بود با رتبهبندی معلمان، نیروی باکیفیت و بدون کیفیت با نمرههای متفاوت به یک شکل نباشند و تفاوتی با هم داشته باشند؛ شاید ذهنیتی شبیه به رتبهبندی در وزارت علوم و هیئت علمیها.
حسینی با بیان اینکه تا پیش از رتبهبندی یک معلم خوب و یک معلم ضعیف هر دو در نظام تعلیم و تربیت، ثابت و برابر بودند، ادامه میدهد: این شرایط عملاً وضعیت دوگانهای را برای کسانی که شاید تلاش چندانی برای بهتر شدن نمیکردند و معلمانی که واقعاً تلاش میکردند و به کارشان انگیزه و عشق داشتند، ایجاد کرده بود و اثرات آن روی نظام آموزش و پرورش کاملاً آشکار بود، اما متأسفانه رتبهبندی هم مانند همه کارها و طرحهایی که در نظر و اجرا فرق میکنند به همین سرنوشت دوگانگی گرفتار شده است.
اجرای این طرح پرهزینه بود
وی با اشاره به اینکه چون اجرای این طرح کار پرهزینهای بود، عملاً دولت دوازدهم از اجرای آن سر باز زد و به گردن دولت سیزدهم افتاد، میافزاید: البته در شروع کار هم سازوکارهای آن بهخوبی آماده نشد، یعنی بخشی از ضعف به این موضوع برمیگردد که سازوکارها دقیقاً مشخص نشده بود و به عبارتی مسئله مالی که مهمترین بخش کار و برای ادامه ماجرا بسیار تأثیرگذار بود بهدرستی تأمین نشده است.
البته در حال حاضر بخش زیادی از مشکلات طرح رتبهبندی برطرف شده و دیگر مشکلات قبلی را ندارد، با این حال اعتراضها باقی مانده و برخی از رتبهها هنوز لحاظ نشده و برخی از رتبهها کم داده شده و نیاز به ارزیابی دوباره دارد و اتفاقاتی از این دست که هنوز در مسیر طرح رتبهبندی وجود دارد.
در مجموع قرار بود یک مجموعه نظارتی با شاخصهای مشخص برای ما گزارشی از رتبهبندی آماده کند تا ما بر اساس آن دادهها بتوانیم تحلیل درستی از اجرای این قانون داشته باشیم.
معاون ستاد تعلیم و تربیت شورای عالی انقلاب فرهنگی میافزاید: قطعاً خلأهایی در این طرح وجود دارد؛ اما آییننامه رتبهبندی میتواند هر سال بهروز شود و اگر اشکالی هست باید پیگیری و برطرف شود؛ الان آییننامه همانند شروع کار نقص داشته و اختلاف نظر در مورد خود آییننامه وجود دارد.
وابسته کردن حقوق معلم به نمره و معدل
یک کارشناس آموزشی هم با اشاره به اینکه از روزهای نخست که طرح رتبهبندی مطرح شد بسیاری مخالف اجرای آن بودند، میگوید: موکول و یا وابسته کردن حقوق معلمان به بروندادههای کاری که انجام میدهند و وابسته کردن حقوق معلم به نمره و معدل و فعالیتهای حرفهای او نخستین بار نیست که در ایران انجام میگیرد و در کشورهای دیگر هم انجام شده و عموم نتایج و پژوهشها نشان میدهد این موضوع نتوانسته تأثیرگذار باشد.
محمدرضا نیکنژاد با تأکید بر اینکه رتبهبندی بهدنبال پرداخت حقوق براساس عملکرد است، اظهار میکند: بسیاری از کشورهای پیشرو در آموزش مثل ژاپن و کرهجنوبی افزایش حقوق معلمانشان را مثل ساختار پیشین ایران به سالهای تجربه وابسته کردهاند؛ یعنی سه یا چهار سال که میگذرد یک عدد حقوقی بر اساس تجربهای که دارند به آنها اضافه میشود و این افزایش را به معدل، نمره و پیشرفتهای دانشآموزان موکول نمیکنند.
وی به تأثیر شاخصهای کاملاً سلیقهای در تعیین رتبهبندی معلمان اشاره میکند و ادامه میدهد: بخش زیادی از نمره و یا امتیاز فرهنگیان را وابسته به عواملی کردهاند که تعریفپذیر نیستند؛ مثلاً شایستگیهای اخلاقی و یا پایبندی به نظام جمهوری اسلامی را که یکی از شاخصها بوده، چگونه و با چه متر و معیاری تعیین کردهاند.
این معلم با تأکید بر اینکه در بخش شایستگیهای عمومی موضوع اعتقادات را مطرح کردند، میافزاید: با چه متر و معیاری اعتقاد یک معلم را اندازهگیری کردهاند که از ۱۲۰ نمره به او نمره ۶۰ دادهاند؟ این درحالی است که تک تک معلمان در طول عمرشان کارهای باارزشی انجام دادهاند که قابل اندازهگیری نیست.
نیک نژاد ادامه میدهد: حالا که بحث رتبهبندی مطرح شده چطور میتوانند برای آن کارها سند و مدرک تهیه کنند؛ با این روشِ رتبهبندی فسادها بیشتر میشود، بهطوریکه از سالهای بعد، مدرکسازی برای رتبه بالاتر افزایش پیدا میکند و معلمی تبدیل به عدد و رقم میشود، درحالیکه ارزشهای انسانی فراموش خواهد شد.
این کارشناس آموزشی به افزایش ۸ تا ۱۶میلیون تومانی که قرار بود پس از اجرای این طرح در حقوق معلمان لحاظ شود، اشاره میکند و میگوید: متأسفانه الان سقف افزایش چیزی بین ۲میلیون و۵۰۰ تا ۴میلیون و ۵۰۰هزار تومان بوده است، یعنی حتی به ۵میلیون هم نمیرسد؛ از طرفی معلمانی که ۴میلیون و ۵۰۰هزار تومان افزایش حقوق داشتهاند بنابه گفته مجریان طرح تنها هزار نفر هستند که این عدد در جمع بیش از یک میلیون نفری معلمان چیزی نیست، یعنی تنها هزار نفر شایستگی رسیدن به بالاترین درجه رتبهبندی را داشتهاند؟
وی با تأکید براینکه افزایش حقوق میتواند بر کارایی معلمان تأثیر بگذارد، میافزاید: این درحالی است که باید برای تأمین حقوق معلمان میانگین کشوری و خط فقر در نظر گرفته شود و اصلاً نیازی به رتبهبندی و ... ندارد و باید حقوق یک معلم را در سطح نیازهای اولیه که همان خط فقر است بیاوریم سپس از معلم انتظار کار کردن داشته باشیم.
نیک نژاد ادامه میدهد: از معلمی که صبح تا ظهر در مدرسه است و بعد از ظهر برای جبران کمبودهای زندگی در اسنپ و یا بنگاه مشغول بوده و یا دستفروشی میکند چه انتظاری میتوان داشت که معلم موفقی باشد.
رتبهبندی در تمام اهدافش شکست خورده است
این معلم با تأکید براینکه رتبهبندی در تمام اهدافی که داشته، شکست خورده است، میگوید: این طرح نه توانسته وضعیت اقتصادی معلم را بهبود ببخشد، نه بر کیفیت آموزشی و نظام تعلیم و تربیت تأثیرگذار باشد و نه ارزشهایی را که در نظر گرفته شده منتقل کند و چه بسا به ضد خودش هم تبدیل شده است، چرا که بیش از ۷۰ درصد معلمان همان موقع که رتبههای آنها اعلام شد، چه به لحاظ افزایش عددی و چه به لحاظ جایگاهی که در آن قرار گرفتند، ناراضی بودند.
وی ادامه میدهد: حتی معلمانی که در همان ابتدای اجرای طرح رتبههای ۴ و ۵ گرفتند و راضی بودند، حالا با جا ماندن از کاروان تورم، افزایش ریالی رتبهبندی دیگر نمیتواند پاسخگوی نیازهایشان باشد و آنها هم به مخالفان اجرای طرح پیوستهاند.
نیک نژاد به نمونه ناموفق رتبهبندی در استادان دانشگاه اشاره میکند و میافزاید: کاش بررسی میکردند آیا رتبهبندی آنجا سبب افزایش کیفیت شده یا خیر، درحالیکه خود دانشگاهیها معتقدند فایدهای نداشته است.
وی با اشاره به اینکه رتبهبندی پیش از اینکه تشویق باشد تنبیه معلم بود، میگوید: رتبهبندی زمانی میتواند فایده داشته باشد که منجر به تشویق شود که الان اینطور نیست؛ چیزی که اساساً رتبهبندی را زیرسؤال میبرد ایجاد رقابت است، رقابت در مباحث انسانی هیچگاه منجر به پیامدهای مثبت نشده است، امروز همه معلمهایی که رتبهبندی شدهاند ناراضی هستند. شدت رقابت، دلخوری و مقایسه شدن معلمها با یکدیگر پیامدهای خوبی نخواهد داشت.
این کارشناس آموزشی با اشاره به اینکه چون دولت در حال عوض شدن بود و میخواستند به نام خودشان تمام شود اجرای رتبهبندی با عجله انجام شد، میافزاید: ارزیابیها در آن مقطع به هیچ عنوان با واقعیت معلمان مطابقت نداشت و هیچ نظارتی هم نبود؛ به همین دلیل هم موج اعتراضی زیادی میان معلمان ایجاد شد که البته کسی پاسخگو نبود.
نظر شما