تحولات لبنان و فلسطین

۱۵ مهر ۱۴۰۳ - ۰۹:۲۴
کد خبر: 1017758

آلبوم «رواق» به آهنگسازی احمد رضاخواه، خوانندگی مجتبی عسگری و همراهی گروه «سپهر» در ژانر موسیقی ایرانی پیش روی مخاطبان قرار گرفت.

قطعه موسیقی «رواق» منتشر شد

به گزارش قدس آنلاین، «رواق» عنوان یکی از تازه ترین آثار منتشرشده در فرآیند تولید و فروش محصولات موسیقایی است که طی روزهای اخیر به آهنگسازی احمد رضاخواه، خوانندگی مجتبی عسگری و همراهی گروه «سپهر» توسط نشر «ماهور» در ژانر موسیقی ایرانی در دسترس علاقه مندان این حوزه قرار گرفته است.

پریسا کاشفی نوازنده تار و هم‌خوان، المیرا مردانه نوازنده کمانچه، نجمه صغیر نوازنده عود، احسان عابدی نوازنده نی و هم‌خوان، فرید خردمند نوازنده تمبک و بندیر، احمد رضا خواه نوازنده سنتور گروه اجرایی این آلبوم را تشکیل می دهند.

در توضیحات تکمیلی این آلبوم آمده است:

از زمانی که ایده‌ استفاده از فنون و مصالحِ آهنگسازیِ قدیم، با الگوهایی از آهنگسازانِ جوانِ معاصر و یا آثارِ بازنوازی‌ شده‌ ایرانیانِ دربارِ عثمانی، مطرح شده و اینجا و آن جا پیروانی پیدا کرده، همه‌ چیز نشان داده است که به‌ کارگیریِ این فنون و مصالح می‌ تواند هیچ تعارضی با هویتِ موسیقیِ کلاسیکِ ایرانی نداشته و تنها در جهتِ غنی‌ کردنِ آن به کار رود.

ادعای هویت‌مند بودن دورهای ریتمیکِ کشورهای همسایه و خویشاوندهای تاریخیِ ما، جز در موارد خیلی معدود (مثل دور وحده یا مقسوم) بی‌ پایه است. بسیار بعید است که کسی با شنیدن ادوار سماعی ثقیل و «آکساک سماعی» که اتفاقاً در همین آلبوم حاضر به کار رفته‌ اند، به یاد موسیقی عربی یا عثمانی بیفتد.

علاوه بر این، به ‌کارگیری این فنون و مصالح در قسمت ‌های غیر بداهه‌ نوبت اجرایی رایج موسیقی ایرانی، که عموماً با پیش‌ درآمد شروع و به تصنیف ختم می‌ شود، نشان داده که آن ها هیچ‌ گونه تعارضی با خصلت‌ های اصلی این نوبت، که هسته‌ مرکزی ‌اش بخش ‌های با وزن آزاد و بداهه یا نیمه‌ بداهه است، ندارند و بخش ‌های مکمل ضربی و آهنگسازی‌ شده می‌ توانند، با استفاده از این فنون و مصالح، به‌ خوبی و بدون اینکه باز خدشه ‌ای به هویتِ موسیقی کلاسیک ایرانی وارد شود، با آن هسته‌ مرکزی هم نشینی داشته باشند.

آلبوم حاضر یک بار دیگر این واقعیت را به نمایش می ‌گذارد؛ جایی که حتی آهنگساز اثر با استفاده از فنون چندصدایی متناسب با موسیقی کلاسیک ایرانی، که البته خارج از بحث مربوط به فنون و مصالح آهنگسازیِ قدیم‌ است، بر ادعایی صحه می ‌گذارد که پیش از این در موقعیت ‌های مختلف مطرح کرده بودم. یعنی اینکه چندصدایی (و البته نه شکلِ خاص و شدیداً هویت‌مند آن) لزوماً خصلت هویت ‌ساز ندارد.

آنچه در این مجموعه می ‌شنویم هم نشینی متناسب تفکر آهنگسازانه است با سنت بداهه ‌پردازانه و این «تفکر آهنگسازانه» که چه قدر خوب می‌ شد اگر به‌ جای آن، مطابق آنچه در فرهنگ‌ های ترکی و تاجیکی، با سبقت‌ گرفتن از ما در به ‌کاربردن اصطلاحات فارسی رواج دارد، می ‌گفتیم «تفکر بسته‌ کارانه»، چیزی جز هماهنگ‌ سازی عناصر مختلف یک اثر در یک طرح ساختاری از پیش فکر شده نیست.

این دقیقاً همان چیزی است که اصطلاح «بسته ‌کاری» به‌ جای و به ‌معنی «آهنگسازی» به آن دلالت می‌ کند: بستن و پیوستنِ عناصرِ مختلفِ موسیقایی، ریتم و ملودی و کلام و رنگِ صوتی و غیره، به یکدیگر در ترکیبی مستحکم و منسجم، به‌ طوری که، در همه ‌جای اثر، یکی دیگری را تأیید کند و همه با هم کلّیتی یک‌پارچه بسازند. این دقیقاً با آنچه متضادِ کلمه «بستن»، یعنی «گشادن»، القا می‌ کند در تعارض است؛ این همان «فراهم‌ آمدن» و «جمع‌ آمدن» است که محتوای معناییِ آن بسیار نزدیک است به واژه‌ فرنگیِ «کُمپوزیسیون»، به معنای «ترکیب ‌بندی» که دلالت بر آهنگسازی دارد.

اثرِ حاضر یکی دیگر از جلوه‌ های این هم نشینی است که در یک دهه‌ اخیر نمونه‌ های کمی نداشته است.

احمد رضاخواه، مؤلفِ اثر، بسته‌ کاری‌ های متکی بر ایده ‌های نو و یا نو شده را در کنار ساز و آواز اساساً سنتی نشانده و کلیتی همگن خلق کرده است. در این کلیت همگن، بسته‌ کاری ‌ها کیفیتی مقتصدانه و حساب‌ شده با چاشنی ذوق سلیم موسیقایی دارند.

یقیناً هیچ فرمول یا دستورالعملی خود به ‌خود منجر به خلق آثار شایسته‌ توجه و زیبا نمی‌ شود. خلق چنین آثاری، علاوه بر دستورالعمل، نیازمند درک صحیح از آن و کاربست صحیح آن است و در نبود چنین شرایطی، چه ‌بسا دستورالعمل به ضد خود تبدیل شود. فرمول ‌های فُرمال، که اساساً به‌ منظور حفظ انسجام و انرژیِ قطعه پیشنهاد و انتخاب می‌ شوند، می‌ توانند، درصورت استفاده‌ نادرست از آنها و عدم رعایت نسبت‌ های زمانیِ میان اجزا و بخش ‌های آن، اثر را، برعکس، به سمتِ عدم انسجام و «گشادگی» سوق دهند و شایستگی دریافت صفت «بسته» (اثر، قطعه آهنگسازی‌شده) را از آن سلب کنند.

بسته‌ کاری‌های رضاخواه را چنین خطری تهدید نمی ‌کند. آنها مقتصدانه و صرفه‌ جویانه‌ و بنابراین، هنرمندانه‌ اند. حتی قطعه «سماع»، که به نظر می‌ رسد استفاده‌ اش از فرمول‌ های ریتمیکِ متعدد سخاوتمندانه است (چیزی که باید عمیق ‌تر بررسی شود، چراکه نه‌ تنها آزاردهنده نیست، بلکه خوشایند هم هست) «بستگی» های فُرمالی دارد که شیرازه‌ آن را قوام می ‌بخشد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.