هم نخبگان در شعر او بیندیشند و کتابها و رسالهها و مقالهها دربارهاش بنویسند و هم مردم عادی دیوانش را روی طاق خانههایشان بگذارند و گاهگاه بخوانند و از آن لذت ببرند و حتی بیتهای ویژهاش را بهحافظه بسپارند.
درباره این شاعر استثنائی سخن بسیار گفته و نوشتهاند، اما یادآوری برخی از این سخنان برای ورود جدیتر به دنیای شعر حافظ ضروری است و گاه میتواند برای شناخت بهتر و بیشتر سخن خواجهشیراز راهگشا باشد. در این نوشتار، به بازخوانی سخنانی از برخی دانشمندان و اندیشمندان معاصر میپردازیم که در شناخت حافظ سرآمدند و درباره شعر او بسیار اندیشیدهاند.
فلسفه حافظ
دکتر رضا داوریاردکانی در مقاله «فلسفه حافظ» که در سالنامه حافظپژوهی (۱۳۷۷) آمده است، درباره اهمیت اندیشههای لسانالغیب در غزلهایش مینویسد: «حافظ یکی از دانشمندترین شاعران همه تاریخ است. من گمان نمیکنم که هیچ شاعری به دانشمندی حافظ باشد. حافظ فیلسوف بهمعنی متفکر است. حکمت را کنار نمیگذارد، بلکه توسل به حکمت میکند، یعنی تدبیر را میطلبد... اگر کسی سعی کند در دیوان حافظ اشعاری بیابد که از نظر عرفانی و فلسفی قابل تفسیر باشد، کوشش او بیثمر نخواهد بود، اما حافظ شاعر است و کارش همزبانی است و ما چون به همزبانی احتیاج داریم بهسراغ حافظ میرویم، چراکه حافظ زبان ماست. حافظ شاعر شهر همه فارسیزبانان است، صورت نوعی بشر است [اما] انسان معمولی نیست، شاعری است که ساحت زمین و زمان را طی میکند، بر سر ما سایه میاندازد و به ما زبانی را یاد میدهد که یکدیگر را دوست بداریم و بفهمیم.»
معمای حافظ
زندهیاد دکتر محمدعلی اسلامیندوشن در گفتوگویی با عنوان «معمای حافظ» در کتاب ماه ادبیاتوفلسفه(۱۳۸۲) درباره پیوند ناگسستنی انسان ایرانی با شعر حافظ میگوید: «اینکه این همه دیوان حافظ چاپ و خوانده میشود معلوم میشود که مردم طالب آناند؛ اگر چیزی بهدستشان نمیداد اینقدر بهدنبالش نمیرفتند. حافظ را میخوانند و در دست است و بیشتر با زندگی امروزی ایران مأنوس است، [البته] باید میان نکات همیشهزنده حافظ با نکاتی که خاص زمان او و اندیشه خاصی است تفاوت قائل شد... حافظ علاج همه بیماریهای اجتماعی را میخواهد از عشق بگیرد، خلوص را بسیار مهم میشمارد و برای رهایی از دنیای پرتزویری که با آن روبهرو بوده روشنبین است و ترس دارد که مبادا فریب بخورد و اندیشههای کاذب بر او مسلط شود... تا بشر بشر است معمای حافظ حلنشدنی خواهد بود، برای اینکه فاصله میان آنچه انسان میخواهد و آنچه به آن میرسد آنچنان فاصلهای است که اسمش را معما گذاشتهاند، بههمین علت حافظ باز هم خواننده خواهد داشت و مردم دنبال این خواهند بود که پاسخ سؤالهایشان را از لابهلای کتاب او بگیرند، مگر آنکه رابطه ایرانی با تاریخ او گسیخته شود.»
شیوه خاص حافظ
زندهیاد دکتر منوچهر مرتضوی خطابهای دارد بهنام «شیوه خاص حافظ» که آن را در کنگره سعدی و حافظ در شیراز(۱۳۵۰) ارائه میدهد و در آن نکات ارزندهای را درباره شیوه منحصربهفرد حافظ در شعر و شاعری با تأکید بر دو ویژگی اصلی بیان میکند: «حافظ گویندهای است در میان هاله تقدس و احترامی که زاییده قرون و اعصار و توجه عاشقانه نسلهای مردم ایران است... آنچه درباره خواجهشیراز میاندیشیم و میگوییم تنها حاصل پژوهش در متن مشخص دیوان وی نیست بلکه برداشتی است مجذوبانه که از پیوند جاودانی روح ایرانی با دیوان حافظ و داوری قرون درباره حافظ نشئت یافته است... شیوه خاص حافظ را میتوان در تأمین ظرفیت نامتناهی مفهومی و ایجاد زمینه نامحدود احساس و تخیل خلاصه کرد.»
سرچشمههای مضامین حافظ
بسیاری از مخاطبان شعر حافظ که اهل مطالعهاند این نکته را میدانند که پارههایی از مضامین و مفاهیم شاعران پیشین ایران در شعر شاعر بزرگ ما آمده است؛ زندهیاد دکتر محمدامین ریاحی در مقاله «سرچشمههای مضامین حافظ» در مجله هفتهنر (۱۳۵۰) در این باره چنین مینویسد: «همه شیفتگان این شاعر دریااندیشه آسمانیزبان و صاحبدلان و صاحبنظرانی که از شراب سخنش مستیها یافتهاند میخواهند بدانند که این رند عالمسوز خرابات حقیقت تا چه اندازه به آثار دیگر شاعران عنایت داشته است. خواجهشیراز اهل مطالعه و کتاب بوده و علاوه بر اینکه قرآن را اندر سینه داشته، به متون نظم و نثر ادب فارسی نیز عنایت خاص میورزیده است و معانی و مضامینی را که شاعران پیش از او گفته اما حق بیان را ادا نکرده بودند گرفته و در اوج فصاحت بیان کرده و آنهمه را بهصورت بیتالغزل معرفت درآورده است.»
حافظشناسی، خودشناسی
مقاله «حافظشناسی، خودشناسی» بهقلم زندهیاد دکتر علیمحمد حقشناس که در مجله نشر دانش(۱۳۶۲) منتشر شده، دربردارنده نکاتی بسیار خواندنی درباره اهمیت فرهنگی و هویتی شعر حافظ برای ایرانیان و عموم فارسیزبانان جهان است: «برای ما فارسیزبانان، حافظشناسی خودشناسی است، زیرا حافظ به مبدأ و مرکز فرهنگی که فارسی پاسدار آن است و ما پرورده آنیم نزدیکتر کس است و آشناترین و دمسازترین کس. هرگاه حافظ را بهراستی شناخته باشیم، انگار رمز و راز فرهنگ خود را شناختهایم... غزلهای حافظ جلوهگاه پوشیدهترین رازی است که خود گوهر ممتاز نظامهای فرهنگی و تمدنی مشرقزمین و کلید اصلی شناخت این تمدنها و فرهنگهاست. حافظ بیش از هر سخنسرای پارسیگوی دیگری با قرآن و با اصل و اساس نظام فرهنگی و تمدنی ایران اسلامی، آشنا نه، دمساز نه، بلکه یکی و یگانه است. شعر او بیش از نوای سخن هر شاعر دیگر در پردهپرده روح و روان ما فارسیزبانان غوغا برمیانگیزد و تکتک پردگیان مستور آن سرزمین ناخودآگاه را به مستی و پایکوبی و دستافشانی برمیانگیزد.»
حافظ مردم
این شاعر بزرگ با چنین ویژگیهای ارجمند و ارزشمندی همواره برای مردم ایران محبوبترین و مشهورترین شاعر بوده است و طبیعی است که وقتی شعر یک شاعر به میان گروههای گوناگون مردم یک سرزمین راه بیابد گاه از تغییر و تصرف برکنار نماند، چنانکه در چاپهای مختلف دیوان حافظ میبینیم و اختلافهایی که در میان این چاپها بهچشم میخورد. دکتر محمدجعفر یاحقی در مقاله «حافظ مردم» که در مجله حافظپژوهی (۱۳۹۸) آمده است، مینویسد: «شعر حافظ دنیای شاعرانگی فارسی را مسخر کرده است. شعر او را همه طیفها با هر اندازه از فهم و درک و دریافت و ذوق و هنردوستی و شعرشناسی و ایرانگرایی و اسلامپناهی دوست میدارند و گاه خود را در آن میبینند. مردم حافظ را از خودشان میدانند، حافظ ملک آنهاست و هرکاری که دلشان خواست با او میکنند و هرتصرفی را در ملک خودشان میکنند. جلوههای این تغییرها و تصرفها در فالهای حافظ و ضربالمثلها و تکیهکلامهای حافظانه و اقتباسها و تغییرات موردی از شعر حافظ نمودار گشته و در نتیجه دگرسانیهای شعر وی را در نسخهها و چاپها تا این حد که امروز میبینیم گسترش داده است.»
شعر حافظ را دوباره بخوانیم
توجه به شش نکته یادشده درباره شعر حافظ که برگرفته از مطالعات و تأملات شماری از اندیشمندان و ادیبان معاصر ایرانی است، از این باب اهمیت دارد که میتواند دریچههای تازهای را برای خواندن دوباره غزلهای حافظ بهروی ما بگشاید تا دوباره بهسراغ دیوان لسانالغیب برویم و با چشمهایی بیناتر به مطالعه بیتالغزلهای معرفت حافظ بنشینیم.
فلسفه حافظ
دکتر رضا داوریاردکانی در مقاله «فلسفه حافظ» که در سالنامه حافظپژوهی (۱۳۷۷) آمده است، درباره اهمیت اندیشههای لسانالغیب در غزلهایش مینویسد: «حافظ یکی از دانشمندترین شاعران همه تاریخ است. من گمان نمیکنم که هیچ شاعری به دانشمندی حافظ باشد. حافظ فیلسوف بهمعنی متفکر است. حکمت را کنار نمیگذارد، بلکه توسل به حکمت میکند، یعنی تدبیر را میطلبد... اگر کسی سعی کند در دیوان حافظ اشعاری بیابد که از نظر عرفانی و فلسفی قابل تفسیر باشد، کوشش او بیثمر نخواهد بود، اما حافظ شاعر است و کارش همزبانی است و ما چون به همزبانی احتیاج داریم بهسراغ حافظ میرویم، چراکه حافظ زبان ماست. حافظ شاعر شهر همه فارسیزبانان است، صورت نوعی بشر است [اما] انسان معمولی نیست، شاعری است که ساحت زمین و زمان را طی میکند، بر سر ما سایه میاندازد و به ما زبانی را یاد میدهد که یکدیگر را دوست بداریم و بفهمیم.»
معمای حافظ
زندهیاد دکتر محمدعلی اسلامیندوشن در گفتوگویی با عنوان «معمای حافظ» در کتاب ماه ادبیاتوفلسفه(۱۳۸۲) درباره پیوند ناگسستنی انسان ایرانی با شعر حافظ میگوید: «اینکه این همه دیوان حافظ چاپ و خوانده میشود معلوم میشود که مردم طالب آناند؛ اگر چیزی بهدستشان نمیداد اینقدر بهدنبالش نمیرفتند. حافظ را میخوانند و در دست است و بیشتر با زندگی امروزی ایران مأنوس است، [البته] باید میان نکات همیشهزنده حافظ با نکاتی که خاص زمان او و اندیشه خاصی است تفاوت قائل شد... حافظ علاج همه بیماریهای اجتماعی را میخواهد از عشق بگیرد، خلوص را بسیار مهم میشمارد و برای رهایی از دنیای پرتزویری که با آن روبهرو بوده روشنبین است و ترس دارد که مبادا فریب بخورد و اندیشههای کاذب بر او مسلط شود... تا بشر بشر است معمای حافظ حلنشدنی خواهد بود، برای اینکه فاصله میان آنچه انسان میخواهد و آنچه به آن میرسد آنچنان فاصلهای است که اسمش را معما گذاشتهاند، بههمین علت حافظ باز هم خواننده خواهد داشت و مردم دنبال این خواهند بود که پاسخ سؤالهایشان را از لابهلای کتاب او بگیرند، مگر آنکه رابطه ایرانی با تاریخ او گسیخته شود.»
شیوه خاص حافظ
زندهیاد دکتر منوچهر مرتضوی خطابهای دارد بهنام «شیوه خاص حافظ» که آن را در کنگره سعدی و حافظ در شیراز(۱۳۵۰) ارائه میدهد و در آن نکات ارزندهای را درباره شیوه منحصربهفرد حافظ در شعر و شاعری با تأکید بر دو ویژگی اصلی بیان میکند: «حافظ گویندهای است در میان هاله تقدس و احترامی که زاییده قرون و اعصار و توجه عاشقانه نسلهای مردم ایران است... آنچه درباره خواجهشیراز میاندیشیم و میگوییم تنها حاصل پژوهش در متن مشخص دیوان وی نیست بلکه برداشتی است مجذوبانه که از پیوند جاودانی روح ایرانی با دیوان حافظ و داوری قرون درباره حافظ نشئت یافته است... شیوه خاص حافظ را میتوان در تأمین ظرفیت نامتناهی مفهومی و ایجاد زمینه نامحدود احساس و تخیل خلاصه کرد.»
سرچشمههای مضامین حافظ
بسیاری از مخاطبان شعر حافظ که اهل مطالعهاند این نکته را میدانند که پارههایی از مضامین و مفاهیم شاعران پیشین ایران در شعر شاعر بزرگ ما آمده است؛ زندهیاد دکتر محمدامین ریاحی در مقاله «سرچشمههای مضامین حافظ» در مجله هفتهنر (۱۳۵۰) در این باره چنین مینویسد: «همه شیفتگان این شاعر دریااندیشه آسمانیزبان و صاحبدلان و صاحبنظرانی که از شراب سخنش مستیها یافتهاند میخواهند بدانند که این رند عالمسوز خرابات حقیقت تا چه اندازه به آثار دیگر شاعران عنایت داشته است. خواجهشیراز اهل مطالعه و کتاب بوده و علاوه بر اینکه قرآن را اندر سینه داشته، به متون نظم و نثر ادب فارسی نیز عنایت خاص میورزیده است و معانی و مضامینی را که شاعران پیش از او گفته اما حق بیان را ادا نکرده بودند گرفته و در اوج فصاحت بیان کرده و آنهمه را بهصورت بیتالغزل معرفت درآورده است.»
حافظشناسی، خودشناسی
مقاله «حافظشناسی، خودشناسی» بهقلم زندهیاد دکتر علیمحمد حقشناس که در مجله نشر دانش(۱۳۶۲) منتشر شده، دربردارنده نکاتی بسیار خواندنی درباره اهمیت فرهنگی و هویتی شعر حافظ برای ایرانیان و عموم فارسیزبانان جهان است: «برای ما فارسیزبانان، حافظشناسی خودشناسی است، زیرا حافظ به مبدأ و مرکز فرهنگی که فارسی پاسدار آن است و ما پرورده آنیم نزدیکتر کس است و آشناترین و دمسازترین کس. هرگاه حافظ را بهراستی شناخته باشیم، انگار رمز و راز فرهنگ خود را شناختهایم... غزلهای حافظ جلوهگاه پوشیدهترین رازی است که خود گوهر ممتاز نظامهای فرهنگی و تمدنی مشرقزمین و کلید اصلی شناخت این تمدنها و فرهنگهاست. حافظ بیش از هر سخنسرای پارسیگوی دیگری با قرآن و با اصل و اساس نظام فرهنگی و تمدنی ایران اسلامی، آشنا نه، دمساز نه، بلکه یکی و یگانه است. شعر او بیش از نوای سخن هر شاعر دیگر در پردهپرده روح و روان ما فارسیزبانان غوغا برمیانگیزد و تکتک پردگیان مستور آن سرزمین ناخودآگاه را به مستی و پایکوبی و دستافشانی برمیانگیزد.»
حافظ مردم
این شاعر بزرگ با چنین ویژگیهای ارجمند و ارزشمندی همواره برای مردم ایران محبوبترین و مشهورترین شاعر بوده است و طبیعی است که وقتی شعر یک شاعر به میان گروههای گوناگون مردم یک سرزمین راه بیابد گاه از تغییر و تصرف برکنار نماند، چنانکه در چاپهای مختلف دیوان حافظ میبینیم و اختلافهایی که در میان این چاپها بهچشم میخورد. دکتر محمدجعفر یاحقی در مقاله «حافظ مردم» که در مجله حافظپژوهی (۱۳۹۸) آمده است، مینویسد: «شعر حافظ دنیای شاعرانگی فارسی را مسخر کرده است. شعر او را همه طیفها با هر اندازه از فهم و درک و دریافت و ذوق و هنردوستی و شعرشناسی و ایرانگرایی و اسلامپناهی دوست میدارند و گاه خود را در آن میبینند. مردم حافظ را از خودشان میدانند، حافظ ملک آنهاست و هرکاری که دلشان خواست با او میکنند و هرتصرفی را در ملک خودشان میکنند. جلوههای این تغییرها و تصرفها در فالهای حافظ و ضربالمثلها و تکیهکلامهای حافظانه و اقتباسها و تغییرات موردی از شعر حافظ نمودار گشته و در نتیجه دگرسانیهای شعر وی را در نسخهها و چاپها تا این حد که امروز میبینیم گسترش داده است.»
شعر حافظ را دوباره بخوانیم
توجه به شش نکته یادشده درباره شعر حافظ که برگرفته از مطالعات و تأملات شماری از اندیشمندان و ادیبان معاصر ایرانی است، از این باب اهمیت دارد که میتواند دریچههای تازهای را برای خواندن دوباره غزلهای حافظ بهروی ما بگشاید تا دوباره بهسراغ دیوان لسانالغیب برویم و با چشمهایی بیناتر به مطالعه بیتالغزلهای معرفت حافظ بنشینیم.
خبرنگار: یوسف بینا
نظر شما