مجموعه دیگر، دایرهای تنگتر دارد و انسانهایی که در آن هستند کمترند. تعداد آنها سیصد و سیزده نفر است. در قرآن از این افراد به عنوان «انصارالله» یاد شده است.
پس ما دو گروه داریم: حزبالله و انصارالله. در رابطه با حزبالله، دو آیه در قرآن آمده است. یکی در سوره مائده و دیگری در سوره مجادله. همچنین در رابطه با انصارالله نیز دو آیه در قرآن داریم؛ یکی در سوره صف و دیگری در سوره آلعمران. بنابراین، هم حزبالله و هم انصارالله در قرآن ذکر شدهاند.
حزبالله کسانی هستند که در عصر غیبت، نصرت امام زمان(عج) را بر عهده دارند، ولی ممکن است نتوانند جزو انصارالله شوند. حزبالله یک مجموعه نیست که هر فردی وارد آن شد، عضو انصارالله هم بشود. اما کسانی که در زمان ظهور امام زمان(عج) حضور دارند، انصارالله هستند. ظهور به واسطه آنها تحقق مییابد. این افراد قطعاً عضو حزبالله نیز هستند، یعنی مرحله حزباللهیت را گذرانده و به انصارالله رسیدهاند. این مطلب بسیار حساس و دقیق است و نیاز به توضیح دارد که در این فرصت کوتاه درباره آن توضیح میدهم.
حزب الله، تابع ولایت
در مورد حزبالله، ویژگی مهمی که در قرآن مطرح شده، تبعیت از ولایت است. اصل تبعیت بسیار مهم است که یک مرحله بالاتر از اطاعت است. حزبالله باید از ولایت پیروی کند. این تبعیت در قرآن در سوره مائده به صراحت بیان شده است: “یَتَوَلَّی الله و رسوله و الذین آمنوا.” سوره مائده سورهای است که از ابتدا تا انتهای آن مربوط به ولایت است. در ابتدای سوره میفرماید: “بسم الله الرحمن الرحیم. یا أیها الذین آمنوا أوفوا بالعقود.” و در ادامه به مسئله ولایت میپردازد و میفرماید: “إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ.”
این آیه به یک شخص خاص اشاره دارد و آن حضرت علی(ع) است. این مسئله در روایات اهل تسنن و شیعه به وفور آمده است. اگر این عبارت “وهم راکعون” را به عموم بگیریم، معنایش این است که مستحب باشد انسان در حال رکوع، زکات بدهد اما هیچ یک از مراجع ما چنین فتوایی ندادهاند که انسان در حال رکوع صدقه یا زکات بدهد. بنابراین این یک قضیه خاص است که نسبت به شخص خاصی یعنی حضرت علی(ع) در زمان خاصی رخ داده است.
آیه بعدی میفرماید: “وَمَنْ یَتَوَلَّ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ.” این آیه به وضوح بیان میکند که حزبالله کسانی هستند که ولایت خدا و رسول خدا(ص) و اهل ایمان را پذیرفتهاند و این افراد همان حزبالله هستند که برتری خواهند یافت.
انصارالله خط مقدم ظهور
اما مرحلهای بالاتر از حزبالله بودن، انصارالله بودن است. انصارالله کسانی هستند که در زمان ظهور امام زمان(عج) حضور خواهند داشت و ظهور به واسطه آنها تحقق خواهد یافت. قرآن کریم در دو سوره، یکی در سوره صف و دیگری در سوره آلعمران، از انصارالله یاد کرده است. مقام انصارالله بالاتر و دایره آن تنگتر است و افرادی که در این گروه قرار میگیرند، کمترند.
سوره صف از ابتدا تا انتهای آن به بیان داستان بنیاسرائیل، مسیحیت و مسلمانان میپردازد و در نهایت به شیعیان و مجاهدان شیعه اشاره میکند. این سوره یک دایره تنگتر را نشان میدهد و میفرماید: “هل أدلکم علی تجارة تنجیکم من عذابٍ ألیم؟ تؤمنون بالله و الیوم الآخر و تجاهدون بأموالکم و أنفسکم.” این آیه به اهمیت جهاد در راه خدا با مال و جان اشاره دارد.
در نتیجه، حزبالله کسانی هستند که ولایتپذیرند و شیعه هستند. این افراد میتوانند در زمان غیبت امام زمان (عج) به عنوان سربازان امام زمان در مقابل ابلیس به جنگ و حرکت کنند. اما مرحلهای بالاتر از این، انصارالله بودن است. انصارالله مقامی است که در دو آیه قرآن کریم آمده است؛ یکی در سوره صف و دیگری در سوره آلعمران. این مقام بسیار بالاتر و حساستر است. بعد میگوید که: “وَآخَرَتَحِبُّونَهَا.” حالا اینجا نصر مطرح میشود: “نَصرٌ مِنَ اللهِ”، نصر از جانب خدا میآید، این یک نصر کلی است. سپس میفرماید: “وَفَتْحٌ قَرِیبٌ” یعنی فتحی نزدیک، و بعد میگوید: “وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ” یعنی بشارت بده به مؤمنان. حالا این سوال پیش میآید که چه کار باید کرد تا این نصر الهی شامل ما شود و ما به تأیید برسیم؟ راهش این است: “یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا، کُونُوا أَنصَارَ اللهِ.” یعنی ای مؤمنان، انصار الله شوید. این یک امر است، اگر میخواهید آن نصر خاص شامل شما بشود، باید انصار الله شوید.
این آیه بسیار دقیق و ظریف است، اینکه چه کار باید کنید؟ ما که شیعه هستیم، ولایی هستیم و عاشق اهل بیت(ع) هستیم، آیا کافی است؟ نه، میخواهد که منطق شما اینگونه باشد. این منطق الان برای شما توضیح داده میشود. اگر توانستید این منطق را به دست بیاورید، انصار الله هستید و الا فلا.
منطق چیست؟ برای بیان این منطق باید دیدگاه و منطق انصار الله را بروز داد و مشخص کرد. میفهمید که حضرت عیسی(ع) به حواریون چه گفت و آنها چه جوابی دادند؛ ما میخواهیم شما اینگونه باشید. حضرت عیسی(ع) به حواریون گفت: “مَنْ أَنصَارِی إِلَی اللهِ”، چه کسی مرا به سوی خدا یاری میکند؟ آنها باید میگفتند: “نَحنُ أَنصَارُ اللهِ.” یعنی ما انصار الله هستیم.
اهمیت اینجاست که امام و خدا را از هم جدا نبینید. تفاوت میان امام و خدا را بدانید. به قول عرفا، وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت است. وقتی امام را میبینید، به خدا فکر کنید. وقتی به سوی خدا میروید، امام را فراموش نکنید. این مسئله بسیار دشوار است. حضرت امام (رحمهاللهعلیه) فرمود: “وَما رَمَیتَ إِذ رَمَیتَ وَلَکِنَّ اللهَ رَمَی” یعنی شما تیر نینداختید، بلکه خدا انداخت. درباره فتح خرمشهر امام(ره) فرمودند که خرمشهر را خدا آزاد کرد. بعضی میگویند که نه، خدا با واسطهها یعنی بندگانش آزاد کرد. اما امام(ره) میفرمودند: نه، خود خدا آن را آزاد کرد. اینجا واسطهها را نمیخواهیم مطرح کنیم، بلکه باید وقتی شما میگویید خرمشهر آزاد شد، فوراً خدا در ذهنتان بیاید.
این مسئله بسیار دشوار است. اگر اینگونه شدید، شما از آن کماندکها هستید. قرآن میفرماید: “کَم مِن فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً بِإِذْنِ اللهِ.” پس این افرادی که انصار الله شدند، کسانی هستند که خداوند دربارهشان میگوید: “کَمْ مِن ملاقُوا رَبَّهُم” یعنی آنان همیشه در فکر لقاء الله بودند و اینگونه زندگی میکردند.
حواریون حضرت عیسی (ع) همگی این ویژگی را نداشتند. حضرت عیسی میخواست آنها را امتحان کند. به همین دلیل، میگوید: “فَآمَنَ طَائِفَةٌ”؛ فقط یک گروهی از آنها ایمان آوردند. آنها که گفتند: “ما انصار الله هستیم” با زبان گفتند اما در دل، حضرت عیسی(ع) پررنگ بود. شما نباید اینگونه باشید که فقط حضرت عیسی(ع) را ببینید. باید در عین اینکه با حضرت عیسی(ع) ارتباط دارید، خدا را هم ببینید.
اگر میتوانید در آن حال بگویید که خدا این کار را کرد، یعنی شما آمادهاید. آیا میتوانید؟ اگر میتوانید، بسمالله، بیایید و در جنگ آخر الزمان، جزو ۳۱۳ نفر باشید.
این نصر از جانب خدا، نصر خاصی است که فقط بر کسانی نازل میشود که این منطق را درک کنند. حضرت عیسی(ع) (علیهالسلام) به حواریون گفت: “مَنْ أَنصَارِی إِلَی اللهِ” و آنها پاسخ دادند: “نَحنُ أَنصَارُ اللهِ.” ولی برخی از آنها فقط با زبان گفتند، اما آنهایی که با دل گفتند، همان کسانی بودند که نصرت خداوند شامل حالشان شد و ظهور کردند.
حقیقت فنا در امام حسین علیه السلام
ظهور زمانی محقق میشود که این منطق در شما به وجود بیاید. کسانی که زمینهساز ظهور امام زمان (عج) هستند، باید این منطق را داشته باشند؛ منطقی که فنا در امام باشد. این منطق بسیار دشوار است.
برای مثال، شیخی که در حال صحبت است، وقتی میگوید “آل الله” منظورش “آل رسول الله” است. او نمیداند که چگونه این موضوع را درک کند. این یک وحدت در کثرت است که در آیهای از سوره آل عمران بیان شده است. حضرت عیسی (ع) وقتی که فهمید که قومش به کفر رسیدهاند، گفت: “مَنْ أَنصَارِی إِلَی اللهِ” و آنها پاسخ دادند: “نَحنُ أَنصَارُ اللهِ.” این انصارالله کسانی بودند که با دل و نه فقط با زبان، ایمان آوردند.
نتیجه این است که کسی میتواند جزو یاران امام زمان(عج) باشد که این منطق فنا در امام را درک کرده باشد. این منطق در اصحاب امام حسین(ع) بسیار پررنگ بود. آنها نه به خاطر شجاعت یا جنگیدن، بلکه به دلیل داشتن این منطق، انصارالله بودند.
سید مقاومت، ذوب در ولایت
سید قدس سره، شهید عزیز ما این منطق را بهطور کامل داشت. او فانی در ولایت بود. این بسیار سخت است، اینکه انسان در هر نگاه به ولی، خدا را مشاهده کند و به محضر خدا برود بدون اینکه امام را فراموش کند. این منطق، منطق انصار الله است.
در نهایت میتوان گفت شخصی میتواند جزو ۳۱۳ نفر یاران امام زمان (عج) باشد که این منطق فنا در امام را به دست آورده باشد و حسینی شده باشد. این منطق در اصحاب امام حسین (ع) بسیار برجسته بود و آنها به همین دلیل انصار الله شدند.
نظر شما