تحولات لبنان و فلسطین

۴ شرکت خصولتی در سنگان خواف ثروت خود را از آب و خاک خراسان رضوی می‌گیرند اما سرمایه را به خارج از استان می‌برند.

سهم ناچیز مردم از خصوصی‌سازی جواهری به نام سنگان خواف!

به گزارش قدس خراسان، ۱۲مهر سال جاری خبر تصادف و مرگ یک فرد در جاده سنگان به خواف رسانه‌ای شد و دو روز پس از این خبر ضرب‌الاجل دادستان خواف برای ارتقای ایمنی محور خواف- سنگان روی خط رسانه‌ها قرار گرفت. 

در ۱۶ خرداد ماه امسال شهروندی از این منطقه گفته است: «چرا جاده معدن سنگان به شهر سنگان به روستاهای بیابان‌آباد، علی‌آباد و رودخانه شور و همچنین به شهرهای زیرکوه و بیرجند دوبانده نیست، خواهش می‌کنم به مشکلات جاده‌ای ما رسیدگی کنید». از آنجایی که نام سنگان و خواف با نام قوی‌ترین شرکت‌های معدنی و فولادی گره خورده این پرسش مطرح می‌شود که چرا همچنان این منطقه با فقر و کمبودها دست و پنجه نرم می‌کند؟ آیا با توجه به درآمدهای بالای این شرکت‌ها الزامی در زمینه مسئولیت‌های اجتماعی وجود دارد یا خیر؟
در تشریح بهتر پاسخ‌ها باید گفت مجموع صنایع معدنی سنگان خواف حدود یک چهارم مواد اولیه صنایع فولادی کشور را تأمین می‌کنند که این عدد گواهی بر درآمدزایی بالای معدن و زنجیره‌های وابسته به آن است و از سوی دیگر به آسیب‌های محیط زیستی و تأمین نیازهای انرژی به ویژه آب و زیرساخت منطقه به خصوص جاده پهلو می‌زند.

آب و خاک سنگان به توبره کشیده می‌شود
براساس اعلام کارشناسان، معدن سنگان خواف یک معدن دولتی است که کار استخراج مواد اولیه سنگ آهن را بر عهده دارد و به دنبال آن چهار شرکت بزرگ معدنی خصولتی وجود دارند که تولید کنسانتره آهن را انجام می‌دهند تا ماده تولیدی خود را در اختیار صنایع فولادی قرار دهند به طوری که قرار است مجتمع معدن سنگان خواف ۵/۱۷ میلیون تن کنسانتره و ۱۵میلیون تن گندله در منطقه سنگان تولید کند. 
در قدمت درآمدزایی این معادن باید گفت در سال ۹۳ نخستین کارخانه تولید کنسانتره با ظرفیت ۳/۱میلیون تن آغاز به کار کرد که در حال حاضر این کارخانه ۳میلیون تن در سال تولید کنسانتره دارد. در سال حدود ۴۰ میلیون تن ماده معدنی در اختیار این چهار شرکت معدنی(شرکت فولاد سنگان خراسان، شرکت اپال پارسیان سنگان، شرکت توسعه فراگیر سناباد و شرکت فولاد شرق کاوه) قرار می‌گیرد که برای این منظور باید ۱۶۰میلیون تن ماده معدنی استخراج شود و به مرحله‌ای برسد که این شرکت‌ها بتوانند ۵/۱۷میلیون تن کنسانتره مورد نیاز صنایع فولادی را تولید کنند. همه این اعداد خبر از حجم ثروت و درآمدی می‌دهند که گردش مالی آن می‌تواند صدها کیلومتر راه بسازد و شهری را از بیخ و بن آباد کند اما سهم شهر، منطقه و استان از این ثروت روی زمین تقریبا هیچ است، آب و خاک ارزشمند این منطقه در خدمت سوددهی به غیربومیان قرار گرفته است.
پرداخت واقعی‌تر مسئله از فرایند استخراج تا تولید کنسانتره می‌گذرد، آنجایی که نیازهای زیرساختی و انرژی بهتر نمود پیدا می‌کند، در فرایند تولید کنسانتره مرحله نخست شامل خرد و آسیاب کردن سنگ آهن خام است که تبدیل به پودر ریز می‌شود. سپس این پودر با آب و مواد شیمیایی مخلوط تا دوغاب ایجاد شود و سپس به جداکننده مغناطیسی تزریق می‌شود تا در این جداکننده‌ها، آهنرباهای قوی کنسانتره آهن را از مواد زائد جدا کند. کنسانتره بدست آمده با استفاده از فلوتاسیون پردازش می‌شود تا ناخالصی‌های باقیمانده حذف شود و میزان آهن آن افزایش یابد. محصول نهایی یک کنسانتره آهن با کیفیت بالاست که می‌تواند در تولید فولاد استفاده شود. 
در مرور همین چند خط می‌توان به نقش حیاتی آب در تولید کنسانتره آهن در منطقه‌ای پی برد که خود درگیر تنش آبی است و به این نکته دقت کرد که باز هم حفر چاه برای تأمین آب صنایع فولادی بر این دشت کم‌آب زخم می‌زند و ثروتی را ایجاد می‌کند که در زندگی مردم منطقه جایی ندارد. 

مردم خواف از معادن منطقه سهمی ندارند
چون برنامه هفتم توسعه در حوزه معادن به تازگی به تصویب رسیده هنوز اثراتش چندان پیدا نیست اما در قانون ششم توسعه، یک درصد از فروش معدن‌ها به مسئولیت اجتماعی در عرصه‌های درمانی، عمرانی، محیط زیست و... منطقه اطراف اختصاص داده شده که با توجه به فقر موجود در منطقه می‌توان به وضوح دید شرکت‌های معدنی این منطقه دغدغه جدی در بخش مسئولیت اجتماعی ندارند و کارهای صورت گرفته در این زمینه با توجه به حجم درآمدزایی بسیار کم است. باید گفت موضوع مسئولیت اجتماعی از جمله مسائل بسیار مهم در حوزه معدن بوده که در ماده ۱۱۲ آیین‌نامه اجرایی قانون معادن هم به آن اشاره شده است.
مجموع صنایع معدنی سنگان خواف بسیار سودده است و قصه پرغصه مشکلات منطقه خواف و سنگان به همین جا ختم نمی‌شود و با بررسی ماهیت و ساختار چهار شرکت خصولتی مستقر در منطقه مشخص می‌شود این شرکت‌ها نه تنها بومی نیستند بلکه در هیئت مدیره این شرکت‌ها هیچ مدیر استانی وجود ندارد و همین بهانه‌ای می‌شود تا حساب‌های این شرکت‌ها با وجود اینکه این ثروت از منابع و خاک خراسان رضوی تأمین شده است خارج از استان باشد و البته از مدیران غیربومی در شرکت‌های خصولتی هم انتظاری نمی‌رود که دغدغه داشته باشند تا خراسان رضوی از این گردش مالی و مزایای آن سهمی ببرد.
بین ۹۰۰  تا هزار معدن در استان وجود دارد اما باید گفت منطقه سنگان خواف چندین برابر همه معادن استان درآمدزایی دارد و نکته عجیب نبود مطالبه مسئولان خراسان رضوی در بازگشت سرمایه استان، به استان است و این پرسش مطرح می‌شود که چرا هیچ‌گاه در این زمینه مطالبه جدی به وجود نیامده است تا این چنین خاک خراسان رضوی به توبره کشیده نشود. 
برخی مدیران مجتمع سنگ آهن سنگان خواف از سوددهی ۷۰درصدی معدن در بخش دولتی خبر می‌دهند و این آمار بیشتر باعث می‌شود که واگذاری اکتشاف و استخراج معدن به بخش خصوصی علامت سؤال جدی ایجاد کند، معدنی که چالش زیرساخت و انرژی برای بهره‌برداری بهتر از آن را در این سال‌ها دولت برعهده داشته و همین حالا اکتشاف و استخراج از آن سود دارد می‌خواهد به بخش خصوصی واگذار شود آن هم در شرایطی که از نظارت و نقش دولت در جلوگیری از اشتباهات دهه ۷۰ صرفاً بر روی کاغذ خواهد بود. اینکه بخش‌های دیگر از جمله فرآوری این ماده معدنی پیش از این خصوصی‌سازی شده و شرح بخشی از آسیب‌های آن نیز در همین گزارش آورده شده است و بدون برطرف کردن آسیب و غفلت‌های آن بخش‌ها امروز عده‌ای خیلی جدی به دنبال خصوصی‌سازی تنها بخش باقیمانده هستند بسیار عجیب و شائبه‌برانگیز است!

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.