به گزارش قدس خراسان، لشکر ویژه شهدا در کردستان با نام شهدای بزرگ خراسانی همچون شهید محمود کاوه و شهید علیاصغر حسینی محراب گره خورده است؛ اما عظمت این لشکر به حضور رزمندگان و شهدایی از گوشه و کنار ایران است؛ همان رزمندگان بیادعایی که با رشادتشان توانستند منطقه غرب ایران را از حضور گروهکهای تروریستی پاکسازی کنند و امنیت را به منطقه کردنشین ایران بازگردانند.
یکی از این رزمندگان علیرضا مشهوری، جانباز و رزمنده همدانی است که در سال ۶۱ لباس مقدس پاسداری را بر تن کرد و در قالب کادر اولیه لشکر ویژه شهدا مشغول دفاع از حریم ایران اسلامی در زمان هشت سال دفاع مقدس شد.
او که متولد اول فروردین ۱۳۴۲ در همدان است، درباره سیر شکلگیری لشکر ویژه شهدا میگوید: سال ۶۱ به عنوان یکی از نیروهای گردان ویژه پیاده کوهستان فعالیت خود را در دفاع مقدس آغاز کردم. لشکر ویژه شهدا ابتدا گردان ویژه پیاده کوهستان، سپس تیپ موقت پیاده کوهستان و پس از آن تیپ ویژه شهدا نام داشت و در پایان سال ۶۳ این تیپ به لشکر ویژه شهدا تغییر نام پیدا کرد.
مشهوری که حدود ۵۰ ماه در جبهه خدمت کرده است، میافزاید: یک سال را در لشکر ویژه شهدا و در عملیاتهایی که در کردستان انجام میدادیم، خدمت کردم. سال ۶۳ در قالب یگانهای رزم سپاه انصارالحسین(ع) همدان در پادگان ابوذر سرپل ذهاب حضور داشتم و بر اثر بمباران این پادگان موج انفجار من را گرفت و موجب جانبازیام شد. با توجه به حضورم در معراج شهدا و تماسی که با پیکر شهدای شیمیایی داشتم نیز کمی عوارض شیمیایی در من ظاهر شد.
نخستین گردهمایی رزمندگان لشکر ویژه شهدا در همدان
این رزمنده همدانی متذکر میشود: تنها لشکری که دارای پنج سرلشکر شهید است، لشکر ویژه شهداست؛ اما متأسفانه اکنون خبری از آن لشکر باعظمتی که غائله کردستان را جمع کرد و عملیاتهای بزرگی علیه ضدانقلاب انجام داد، نیست. ما آن زمان در کنار فرماندهان ارزشمند و بزرگواری مانند شهید محمد بروجردی، شهید ناصر کاظمی، شهید محمدعلی گنجیزاده زواره، شهید علی قمی کردی و شهید محمود کاوه عزیز بودیم.
او درباره دورهمی مجازی بزرگی که از رزمندگان لشکر ویژه شهدا راهاندازی کرده است، بیان میکند: در سالهای ۷۹ و ۸۰ رزمندگانی را که از شهرهای مختلف از سال ۶۱ به بعد عضو لشکر ویژه شهدا بودند، پیدا کردم. برای این کار به ادارهها مراجعه نکردم و تنها با ارتباطاتی که با دوستان داشتم، توانستم شماره تکتک این افراد را پیدا کنم و با حدود هزار و ۳۰۰ نفر از رزمندگان این لشکر ارتباط بگیرم و گروه مجازی لشکر ویژه شهدا را راهاندازی کنم. در این گروه مطالبی را در خصوص لشکر ویژه شهدا به اشتراک میگذاریم.
مشهوری با اشاره به نقل قولی از مرحوم سردار ایافت از کار ارزشمند او در برگزاری گردهمایی رزمندگان لشکر ویژه شهدا در همدان، میگوید: یکی از آرزوهای من این بود که رزمندگان این لشکر دور یکدیگر جمع شوند. این آرزو در سال ۹۱ محقق شد و توانستم آنها را از تهران، مازندران، کرمانشاه و خراسان رضوی به همدان دعوت کنم و نخستین گردهمایی رزمندگان لشکر ویژه شهدا در همدان برگزار شد.
شهید کاوه؛ مرد ایستاده جبهههای کردستان
این رزمنده و جانباز همدانی با بیان اینکه صلابت، بزرگی، استواری و استقامت شهید کاوه از جمله ویژگیهای بارز این شهید است که همه رزمندگان لشکر ویژه شهدا به آن اذعان دارند، یادآور میشود: در یادواره شهید کاوه که هر سال در مشهد برگزار میشود، شرکت کرده بودم. در بنری که برای این شهید زده بودند، نوشته شده بود «مرد ایستاده جبهههای کردستان» که این تعریفی حقیقی از شهید کاوه است؛ چرا که در زمان درگیریها به ما میگفت بخوابید، تیراندازی میکنند؛ اما این شهید ایستاده بود. این لحظات در ذهنمان حک شده است؛ آن هم در کردستانی که دشمنان منافق بودند و نمیتوانستیم دوست را از دشمن تشخیص دهیم.
او درباره محبوبیت شهید حسینی محراب در میان رزمندگان لشکر ویژه شهدا نیز عنوان میکند: هنگامی که عکسها و خاطرات جبهه را از رزمندگان استانهای مختلف لشکر ویژه شهدا میگرفتم، نخستین کسی که از او نام میبردند، شهید حسینی محراب بود. این شهید با شجاعت، اخلاق و منش پهلوانیاش در دل بچههای لشکر ویژه شهدا جا داشت. این موضوع برایم خیلی جالب بود.
مشهوری میگوید: من در گردانی که شهید حسینی محراب خدمت میکرد، نبودم و به همین دلیل خاطره مستقیمی از او ندارم. تنها گاهی که او را میدیدم، بزرگی او به چشم میآمد. متأسفانه این شهید بزرگوار و شهید محمود کاوه هنوز حتی در میان مشهدیها هم ناشناخته هستند.
شهید کاوه من را «مشهدی» کرد
این پاسدار و رزمنده دفاع مقدس با بیان اینکه یکی از خاطرات ماندگارم از شهید کاوه این است که وی من را برای نخستین بار به مشهد برد، میافزاید: پس از حماسه آزادسازی جاده پیرانشهر به سردشت که حدود ۵-۴ ماه طول کشید، به دیدار امام خمینی(ره) در تهران رفتیم و پس از این دیدار، برای ما رزمندگان، هواپیمایی را هماهنگ کرده بود که از تهران به مشهد برای زیارت برویم و تنها یک ساعت برای زیارت امام رضا(ع) وقت داشتیم. این نشان از توجه شهید کاوه به زیرمجموعه خود بود. حتی برای رزمندگانی که شهید میشدند نیز برخی از پاسداران را مأمور حضور در تشییع پیکر این شهدا میکرد. این رفتار و مدیریت شهید کاوه برایم خیلی جالب و درسآموز بود.
او با بیان اینکه نسل جدید هنگامی که نامی از شهید کاوه میشنوند، باید به دنبال شناخت بیشتر او باشند تا بدانند عظمتهایی که این شهدا با همه سختیها آفریدند، چگونه اتفاق افتاد، ادامه میدهد: نسل جوان امروز باید سه روز بالای قله ماندن و تمام شدن جیره غذایی آن هم در کوههای سر به فلک کشیده کردستان یا سختیهایی را که در مناطق جبهه جنوب بود، بشناسند و درک کنند.
مشهوری از سختیهای زندگی رزمندگان در دوران هشت سال دفاع مقدس میگوید و میافزاید: یکی از رزمندگان لشکر ویژه شهدا چهار ماه مرخصی نرفته بود و در این مدت به او نگفته بودند دختر چهار سالهاش فوت کرده است. وقتی به خانهاش میرود و میگوید چرا اینقدر خانه ساکت است و دخترم کجاست، تازه متوجه میشود دخترش فوت کرده است.
این رزمنده همدانی هشت سال دفاع مقدس خاطرنشان میکند: سن رزمندگان آن دوران ۱۹-۱۸ سال بود. آنها هم میخواستند زندگی کنند و درس بخوانند؛ اما با همه این مسائل به جبهه رفتند و سختیها را تحمل کردند. نسل امروز باید بداند یک رزمنده جوان که خانواده و زن و فرزند داشته، برای اینکه به ایران آسیب نرسد، چگونه به جبهه رفته بود. هنگامی که خاطرهای از این رزمندگان میشنوند، باید باور کنند این افراد چه کارهای بزرگی انجام دادهاند.
نظر شما