اجلاس اکو

۲۴ آبان ۱۴۰۳ - ۰۸:۵۵
کد خبر: 1027408

گفت‌وگویی صمیمی با هم‌لباس و هم‌حوزه‌ای حاج آقا راشد یزدی

خَش و گل دل توصیف می‌کند

اخلاق نیکو و سخنرانی‌هایی که دل‌ها را به خود جذب می‌کند

رأس همه سخنرانی‌های حاج آقا راشد، اخلاق است، به‌خصوص اخلاق در خانواده بین زن و شوهر و فرزندان. مسائل اخلاقی برایشان مهم بوده و هست.

خَش و گل دل توصیف می‌کند

با لباس روحانیت به استقبالمان می‌آید. پیرمرد خوش برخورد و مهربانی است و آنچه فضائل اخلاقی در خود دارد را در دوست دیرینه‌اش حجت‌الاسلام والمسلمین محمد کاظم راشد یزدی دیده و از او تعریف‌ها می‌کند. اما نمی‌داند خودش هم چقدر تأثیرگذار است و کلمه به کلمه حرف‌ها و شعرهایش به دل می‌نشیند.

به بهانه پاسداشت بیش از نیم قرن مجاهدت تبلیغی خطیب اخلاق و انقلاب، حجت‌الاسلام والمسلمین محمدکاظم راشد یزدی سراغ حجت‌الاسلام سید علی موسوی، نخستین دادستان قضایی یزد رفتیم. کسی که اکنون بر صندلی بازنشستگی نشسته است و به قول خودش هم‌لباس و هم‌حوزه‌ای حاج آقا راشد یزدی بوده و ‌ایشان را خَش و گَلِ دل توصیف می‌کند.

اخلاق نیکو، یکی از عنایات خداوندی

صحبت‌ها از این سؤال آغاز می‌شود که چرا شخصیت حاج آقا راشد یزدی را همه دوست دارند و ایشان توانسته‌ در میان مردم تأثیرگذار و مبلغ خوبی برای اسلام باشند. حاج آقا سید علی موسوی با آیه‌های قرآن پاسخ می‌دهد. آیه‌هایی که نشان می‌دهد خداوند از روزی که انسان را آفریده، از نظر جامعیت علم و دانش، اخلاق، فکر و ‌اندیشه، استعداد و... مثل حضرت محمد(ص) پیامبر اسلام نیافریده و تا قیامت نخواهد آفرید. عنایت ویژه‌ای که خداوند به پیامبر(ص) روا داشته اخلاق نیکو و رفتار محبت‌آمیز و ملایم با مردم است، به‌طوری‌که خود خداوند به پیامبر(ص) می‌فرماید اگر با مردم اخلاق خوبی نداشتی، نمی‌توانستی مردم را هدایت کنی. با همه علم و امتیازاتی که پیامبر اسلام(ص) داشت اگر آدم تلخ و تندی بود، کسی دور ایشان نمی‌رفت. به نظرم یکی از عنایاتی که خدا به حجت‌الاسلام راشد یزدی نیز داده اخلاق نیکو است. خوش‌رفتاری امتیاز بالایی است. بیت شعری از ملک‌الشعرای بهار وجود دارد که می‌گوید اقوام روزگار به اخلاق زنده‌اند، قومی که گشت فاقد اخلاق مردنی است.

اخلاق نیکو و سخنرانی‌هایی که دل‌ها را به خود جذب می‌کند

اگر صدها نفر پای منبرشان باشند، هر ۱۰۰ نفر کیف می‌کنند

حجت‌الاسلام موسوی ادامه می‌دهد: اگر بخواهم برایتان منبر بروم و از سجایای اخلاقی و شخصیت حاج آقا راشد بگویم صدها صفحه خواهد شد. به‌طور خلاصه می‌توانم به این موضوع اشاره کنم که ‌ایشان آینه تمام‌قد حجت‌الاسلام والمسلمین سید علی محمد وزیری هستند. حاج آقا وزیری خدای اخلاق، خدای محبت، خدای برخورد عالی و خوب بودند و حاج آقا راشد یزدی پا جای پای آن مرحوم گذاشتند. در بذله‌گویی حرف اول را می‌زنند، عجیب حاضر جواب هستند، مجلس‌داری بلدند و اگر صدها نفر پای منبرشان باشند هر ۱۰۰ نفر کیف می‌کنند و پای منبرشان تکان نمی‌خورند. در تبیین اخلاق در خانواده و نقش زن و شوهر در خانه به‌قدری عالی سخنرانی می‌کنند که هر خانواده‌ای فکر می‌کند حاج آقا راشد، استاد اخلاق است و درس اخلاق را یاد می‌دهد. تمام حرکات، گفتمان و برخوردشان ممتاز است و من را یاد این بیت شعر می‌اندازد: حسن یوسف، دم عیسی، ید بیضا داری/ آنچه خوبان همه دارند، تو تنها داری.

حاج آقا سید علی موسوی از نخستین دیدارش با حاج آقا راشد یزدی نیز حرف می‌زند. از دوران سربازی که آن موقع در سپاه دانش می‌گذشت: «یادم می‌آید اولین بار در روستای شمسی از توابع یزد ‌ایشان را دیدم که کت بلندی داشتند و عمامه می‌گذاشتند و نماز جماعت می‌خواندند. با من طوری رفتار کردند انگار سال‌ها در یک خانه زندگی کرده‌ایم و سر یک سفره نشسته‌ایم. با همه چنان برخورد می‌کنند انگار سال‌هاست طرف را می‌شناسند و من با خودم می‌گفتم اگر کسی از پشت کوه قاف هم بیاید حاج آقا راشد یزدی با او طوری خوش‌رفتاری می‌کنند که انگار او را هم می‌شناسند» و می‌خندد.

منبرهایی مسرت‌بخش، دلپسند و دلپذیر

از شیوه تبلیغ و سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین راشد یزدی سخن به میان می‌آید و همکار و دوست قدیمی باز هم به نکته اخلاق اشاره می‌کند و در این باره می‌گوید: رأس همه سخنرانی‌های حاج آقا راشد، اخلاق است، به‌خصوص اخلاق در خانواده بین زن و شوهر و فرزندان. مسائل اخلاقی برایشان مهم بوده و هست و یادم است سخنرانی می‌کردند که خانه اسمش مسکن است، مسکن جایگاه آرامش است. آرامش یعنی مکانی که صدای بلند در آن نیاید، اگر صدای بلند در خانه باشد آنجا دیگر خانه نیست از خرابه شام بدتر است. همیشه توصیه ایشان انس و الفت میان اعضای خانواده است. به شهرها و کشورهای مختلفی سفر کرده و مبلغ دین بودند. سخنرانی‌هایشان فوق‌العاده مسرت‌بخش، دلپسند و دل‌پذیر بود. یادم می‌آید پیش از انقلاب در تظاهرات خیابانی و جلسات و سخنرانی‌ها شرکت می‌کردند و دهم فروردین ۱۳۵۷ یعنی ۱۰ ماه مانده به پیروزی انقلاب اسلامی، ‌ایشان در مسجد حظیره که آن زمان شهید صدوقی مراسم چهلم شهدای تبریز را گرفته بودند، ‌ایستادند و سخنرانی خیلی خوبی کردند و خطاب به رژیم طاغوت گفتند شما خودتان را طرفدار ملت می‌دانید و روحانیت را جدای از ملت می‌خوانید و وقتی مردم قیام می‌کنند و حق، آزادی و عدالت را می‌خواهند خونشان را می‌ریزید. پس از این سخنرانی، حاج آقا راشد را دستگیر و به ایرانشهر تبعید کردند. ‌ایشان پس از پیروزی انقلاب نیز فعالیت‌های خود را ادامه دادند و پس از مدتی مشهد را برای اقامت انتخاب و نزدیک به 20 سال است آنجا زندگی می‌کنند.

دنیای غم روی دلم بود، برداشته شد

در ادامه حاج سید علی موسوی در پاسخ به این پرسش که حاج آقا راشد یزدی اگر حالشان خوب نبود یا مسئله‌ای داشتند چطور با آن کنار می‌آمدند یا حالشان را چه چیزی خوب می‌کرد؛ می‌گوید: «به حضرت بقیه الله(عج) متوسل شده و از ‌ایشان کمک می‌خواستند و اگر موردی بود که به مردم مربوط می‌شد و یا کسی گرهی از کار مردم باز می‌کرد، می‌گفتند اگر دنیای غم روی دلم بود، برداشته شد. اندازه چهار منبر برایتان حرف زدم» می‌خندد.

از حاج آقا در پایان می‌پرسم: «اگر حاج آقا راشد همین الان از در وارد شوند به ایشان چه می‌گویید؟» پاسخ می‌دهد: «خوش آمدی که خوش آمد مرا ز آمدنت، هزار جان گرامی فدای هر قدمت، گر از آمدنت خبر همی داشتمی، در هر قدمت سبزه و گل کاشتمی» و سپس می‌گویم: «و اگر ‌ایشان را در مشهد ملاقات کنید چطور؟» و هم‌حوزه‌ای قدیمی، سخنش را درباره دوست این‌طور به پایان می‌رساند: «می‌گویم حال هیچ آشنا نمی‌پرسی؟ یا فقط حال ما نمی‌پرسی...».

خبرنگار: سمانه ملازینلی

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.