تحولات لبنان و فلسطین

به راستی که لیلی خودِ اوست.خودِ او که به افسانه لیلی و مجنون در این عصر خواب‌زده تاریخ رنگ واقعیت بخشید و مجنون‌وار در پی لیلیِ خود گشت و روایت این عشق و دلدادگی در کتابی با عنوان «لیلی منم» به رشته تحریر در آمد تا چراغ راهی باشد برای جوانان و نوجوان

«لیلی منم» روایتی حقیقی مانند افسانه‌های باستان
سی و دومین دوره هفته کتاب است و رواق کتاب حرم مطهر رضوی واقع در صحن قدس در یکی دیگر از نشست‌های عصرانه داستان‌نویسان رضوی این بار از قهرمان کتاب «لیلی منم» یعنی راضیه فدایی میزبانی می‌کند تا روایتگر عاشقانه‌های زندگی با همسری جانباز برای اهالی کتاب باشد.

فدایی در این مراسم که با رونمایی و معرفی کتاب لیلی منم همراه است از تصمیم بزرگی که در سن 19 سالگی خود گرفت برای حاضران می‌گوید. روزهایی که تصمیم گرفت زندگی و جوانی خود را وقف یکی از رزمندگان جبهه و جنگ کند تا بتواند بخش کوچکی از درد و رنجی که ترکش‌ها به جسم و جانش وارد کردند را با همدلی و همراهی‌اش بکاهد.

روایت یک دلدادگی متفاوت

مراسم با اجرای زیبای سودابه آقاجانیان از مجریان توانمند صدا و سیما همراه است و صفحاتی از این کتاب ارزشمند را در فواصل برنامه برای مخاطبان خوانش می‌کند. راضیه فدایی نیز که امروز به الگویی برای دختران جوان و نوجوان تبدیل شده در این مراسم درباره چگونگی تصمیمش برای ازدواج با یک جانباز دفاع مقدس صحبت کرده و می‌گوید: زمانی که تنها 19 سال سن داشتم به بنیاد شهید مراجعه و درخواست کردم که می‌خواهم با یک جانباز ازدواج کنم. آقای سورچی بعد از دو سال از این درخواست به من معرفی شد. از همان نگاه اول مهرش به دلم نشست و بعد از یک سری مقدمات با هم ازدواج کردیم». وی سپس خاطراتی از 16 سال زندگی مشترک با یک جانباز 70 درصد را برای مخاطبان روایت می‌کند.
 
عطر حضور شهدا در مراسم

در بین مخاطبان خانمی که عکس شهیدی جوان را در دست دارد نظرم را جلب می‌کند با او که هم صحبت می‌شوم خود را مِیمَری معرفی می‌کند و می‌گوید: همسر من شهید علی دیمه یکی از همرزمان شهید سورچی بوده است که در سال 66 به شهادت رسید و آسمانی شد. او که چهره‌ای با روحیه ای مقاوم دارد ادامه می‌دهد: تنها سه ماه از ازدواجمان گذشته بود که همسرم به شهادت رسید. من و خانم فدایی به خاطر همرزم بودن همسرانمان با هم دوستی داریم و امروز که شنیدم قرار است کتاب لیلی منم رونمایی شود با عکس همسرم در این مراسم شرکت کردم. چرا که می‌دانم او نیز ارادت خاصی به شهید سورچی داشت و حتما در این مراسم حضور دارد.
همسر شهید دیمه اعتقاد دارد هرچند شهدا جایگاه والایی در نزد خدا دارند ولی جانبازان که سال‌ها درد و رنج را تحمل کردند قطعا مقامی هم ردیف شهدا دارند و نوشتن داستان زندگی‌شان، آن‌ها را ماندگار می‌کند و نسل جوان و نوجوان و همچنین نسل‌های آینده که بعد از ما می‌آیند به این نکته پی می‌برند که شهدا با وجود علاقه‌ای که به خانواده، زن و فرزند خود داشتند به خاطر دفاع از کشور از همه این‌ها گذشتند و ما باید ادامه دهنده راه آن‌ها باشیم.

عاشقانه‌هایی که با صبر ادامه پیدا کرد

دختر جوان، دهه هفتادی است. روزگار جنگ و جبهه را درک نکرده ولی با خواندن همین کتاب‌ها و شرکت در مراسمی اینچنینی با شهدا و فرهنگ دفاع و مقاومت آشنا است. اکرم نادری که فرمانده پایگاه بسیج یکی از مساجد محله طلاب و همچنین یکی از شرکت‌کنندگان در این مراسم است می‌گوید: اولین موضوع جالب برای من در این کتاب، نحوه آشنایی خانم فدایی با شهید سورچی بود. برخی از جوانان و نوجوانان نسل امروز شاید گمان کنند شهدا اصلا عاشقی نکرده‌اند ویا تعلقی نداشته‌اند ولی با شنیدن عاشقانه‌هایی که در این کتاب روایت شده، می‌بینیم خانم فدایی که در جوانی تصمیم به ازدواج با یک جانباز 70 درصد می‌گیرد تا آخرین لحظه با تمام سختی‌ها عاشقانه در کنار همسرش ایستاد و این عاشقانه‌ها را با صبر ادامه داد. به راستی که این همه صبوری و این همه ایستادگی ستودنی است.

به یاد پدر شهیدم

بی‌بی حمیده موسوی‌تبار اما فرزند شهید است و با شرکت در این مراسم به یاد پدر شهیدش سید علی موسوی‌تبار افتاده است. او بر روح پاک ومطهر پدر و همه شهدای دوران دفاع مقدس سلام و درود می‌فرستد و می‌گوید: به واسطه دوستی با همسر شهید تا حدودی با اخلاقیات این شهید آشنا بودم. این جانباز شهید با اینکه درد بسیار شدیدی را تحمل می‌کرد ولی همیشه لبخند بر لب داشت و خیلی صبور و مهربان بود.
این فرزند شهید می‌گوید: برای پیروزی این انقلاب و برافراشته بودن پرچم جمهوری اسلامی، خون‌های زیادی ریخته شده و جانبازان بسیاری سال‌ها درد و محنت تحمل کرده‌اند. همه افراد جامعه که امروز با امنیت زندگی‌ می‌کنند باید قدردان شهدا و جانبازان و ایثارگران باشیم ولی متاسفانه نسل نو با شهدا بیگانه‌اند و در زمینه آشنایی آن‌ها با شهدا کم‌کاری شده است که این ضعف باید جبران شود.

تجربه‌ای متفاوت در دنیای نویسندگی

مریم عرفانیان نویسنده کتاب «لیلی منم» نیز در این مراسم می‌گوید: نوشتن کتاب لیلی منم تجربه متفاوتی در دنیای نویسندگی برای من رقم زد. چون اولین بار بود که از نزدیک شهید را دیده و با او گفتگو کرده بودم. در کتاب‌های دیگری که درباره زندگی‌نامه شهدا نوشته‌ام، خاطرات شهید را از زبان اطرافیان و یا دوستانش نوشته‌ام ولی در این اثر خودم مستقیم با قهرمان داستان یعنی شهید سورچی در دوران جانبازیِ ایشان صحبت کرده بودم و به همین خاطر این‌گونه نویسندگی تجربه جدیدی در دنیای نویسندگی برای من رقم زد.

لبخند رضایت شهید

از ابتدای مراسم با روایت‌هایی که از شهید می‌شود، تصویری ذهنی از صبر و بردباری این شهید در ذهن مخاطبان نقش می‌بندد. ولی نقشی که احمد منصوب، هنرمند توانمند و بنام مشهدی از این شهید بر روی بوم نقاشی کشیده، لبخند رضایت این شهید والامقام را به حاضران هدیه می‌کند و نشان می‌دهد که به راستی «شهدا در قهقهه مستانه‌شان و در شادی وصل‌شان عند ربهم یرزقونند» و از عرش الهی نظاره‌گر همه آن‌هایی هستند که برای زنده بودن یاد و خاطره و ادامه راهشان مصمم هستند و برایشان دعا می‌کنند.

گزارشگر: بتول پرهیزگار

منبع: آستان نیوز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.