این محفل ادبی در فضای معنوی حرم مطهر رضوی میزبان حضور خانواده شهید سورچی و جمعی از همرزمان و دوستان وی بود. آنچه در این جمع بیشتر گفته شد صبوری شهید سورچی در تحمل رنج و درد بیماری و همچنین صبر همسرش در پرستاری از شهید بود.
نذر ازدواج با جانباز۷۰ درصدی
«لیلی منم» برگرفته از داستانی حقیقی زوج مشهدی و روایتگر ۱۶ سال زندگی عاشقانه، ساده، بدون تکلف راضیه فدایی و شهید مهدی سورچی است که با رنج و سختیهای فراوانی همراه است.
خانم راضیه فدایی در این نشست درباره چگونگی تصمیم ازدواج با جانباز ۷۰ درصدی گفت: من در سن ۱۹سالگی درخواست ازدواج با شهید ۷۰ درصدی را به بنیاد شهید دادم. دو سال پیگیری کردم تا بنیاد شهید، آقای سورچی را پیشنهاد دادند و پس از چند جلسه گفتوگو مراسم ازدواج ما برگزار شد.
وی به صبر و حوصله شهید سورچی اشاره کرد و گفت: بیشتر اوقات در زندگی، شهید سورچی به من روحیه میداد و زندگی ما بعد از تولد دخترمان خیلی شیرین شد.
سید علیرضا مهرداد، نویسنده و منتقد ادبی در این مراسم، رونمایی کتاب "لیلی منم" در حرم مطهر رضوی را نمونهای از تقدیر مجاهدتهای بیشمار جهادگران جبهه نبرد حق علیه باطل و گرامیداشت یاد وشهدای دفاع مقدس عنوان کرد و افزود: حرم مطهر رضوی، همواره آغازگر جهاد و حماسه بوده و زیباترین و شاید سختترین تصمیمات زندگی افراد در این مکان مقدس رقم میخورد.
وی اضافه کرد:حرم امام رئوف(ع) برای مشهدیها، هم پناهگاه و هم آغازی برای شادی و خلق حماسه است به نحوی که رزمندگان و جهادگران در آغاز راه به حرم مطهر رضوی مشرف میشوند و مراسم تشیع شهدا نیز در حرم مطهرر رضوی برگزار میشود.
وی ادامه داد: کتاب "لیلی منم" به نویسندگی مریم عرفانیان، نویسنده مطرح حوزه دفاع مقدس، روایت بخشش و ایثار خانم راضیه فدایی است که سلامتی و خوشبختی خود را برای شهید سورچی فدا میکند.
شهید من را برای نوشتن کتاب انتخاب کرد
مریم عرفانیان نویسنده کتاب در این نشست گفت: سرآغاز نوشتن این کتاب، بیآنکه خودم بدانم، سال ۸۵ رقم خورد و جالب اینکه من با خود شهید سورچی مصاحبه داشتم که در مقدمه کتاب جریان آن نوشتهشده؛ ولی درنهایت سال ۹۸ برای مصاحبه کتاب به منزلشان رفتم. این اولین کتاب من است که شهید را دیدهام و با او گفتوگو کردهام.
شهید سورچی از ناحیه کمر قطع نخاع شده بودند؛ اما یک تفاوت با بقیه جانبازان نخاعی داشتند و آنهم اینکه عصب دردشان قطع نشده بود. وقتی برای مصاحبه به آسایشگاه جانبازان رفتم، همه جانبازانِ نخاعی، آقای سورچی را نشان دادند و گفتند اول با او مصاحبه کنید که شرایطش خاص است و ۲۰ سال درد میکشد. آقای سورچی آن موقع دیالیز میشد و خیلی دوست نداشت توی آسایشگاه بماند. برای مصاحبه منزلشان رفتم و من اولین بار راضیه فدایی، همسر ایشان را دیدم، خانم جوانی که در ۱۹ سالگی به خواستگاری مهدی سورچی رفته بود؛ اما قصه اینجا تمام نشد. چند ماه بعد از مصاحبه من در آبان ۱۳۸۵ مهدی شهید شد.
وی ادامه داد: ۱۳ سال بعد از شهادت شهید سورچی، همسر شهید از من درخواست کرد که کتاب زندگی ایشان را بنویسم. مصاحبه و تدوین کتاب دو سال طول کشید و دو سال هم چاپ آن زمان برد. خانم فدایی با صبر و حوصله به تمام سوالات من پاسخ داد و اگر صبر ایشان نبود شاید این کتاب اینگونه نوشته نمیشد.
حمید جهانگیر فیض آبادی دوست و همرزم شهید نیز گفت: من شهید سورچی را وقتی شناختم که کتاب لیلی منم را خواندم. او غواص و تخریبچی جنگ بود. در عملیات والفجر با رشادتهای تمام، هنگامی که زاغه مهمات آتش گرفته بود در حالی که جان او در خطر بود، از میان آتشها جعبههای مهمات را بیرون می آورد. او انسان صبوری بود که دردهای دائمی جانبازی را به جان خرید و در نهایت هم به فیض شهادت رسید.
در بخشی از این نشست نیزبخشهایی از کتاب "لیلی منم" توسط سودابه آقاجانیان خوانش شد و احمد منصوب نقاشی پرتره شهید سورچی را کشید.
گفتنی است کتاب "لیلی منم" با طراحی جلد علیرضا پور اکبری، در شمارگان هزار نسخه و قطع رقعی توسط انتشارات بهنشر منتشر شده و کتاب گویای این اثر نیز با گویندگی سودابه آقاجانیان، در دسترس علاقهمندان قرار دارد.
نظر شما