به گزارش قدس آنلاین، عدهای مسائل مبتلابه این صنعت را گره خورده به قیمت بالای کاغذ و مواد اولیه گران میدانند و برخی هم سرانه پایین مطالعه را گریبانگیر احوال این روزهای صنعت کمرمق نشر توصیف میکنند اما واقعیت این است که هر چقدر قیمت کتاب بالا برود، امکان خرید برای جامعه کتابخوان سختتر میشود، از سوی دیگر تعداد جامعه کتابخوان هم رو به کاهش بوده و مأموریت تربیت نسل کتابخوان بر زمین مانده است.
محمد حقی، مدیر انتشارات کتابستان معرفت با اشاره به مأموریت کتابخوان کردن جامعه در برنامه هفتم توسعه و ضرورت شکلگیری ستادی برای پیگیری مطالبات این حوزه به خبرنگار ما میگوید: مشکل امروز صنعت نشر، آموزش و پرورش است. امروز در صنعت نشر نه مشکل تولید داریم و نه توزیع چون درباره هر موضوعی، چند کتاب خوب در بازار نشر ایران وجود دارد.
او با تأکید بر اینکه آموزش و پرورش عهدهدار تربیت نسل کتابخوان است، خاطرنشان میکند: اساساً سازوکاری برای تربیت انسان کتابخوان در نظام آموزش و پرورش وجود ندارد.
بچههایی که کتابخوان بودند به یاد ندارند آخرین کتابی که خواندهاند چه بوده است چون وقت نمیکنند کتاب بخوانند و آن قدر در کلاسهای فوقبرنامه و دوره آموزشی شرکت میکنند که فرصتی برای کتابخوانی نمییابند.
به باور این ناشر مشکل اصلی صنعت نشر، گرانی کاغذ و سیستم توزیع نیست و توضیح میدهد: امروز فروشگاههای برخط تا حد زیادی مشکل توزیع را حل کردهاند و کسی نمیتواند بگوید فلان کتاب را نمیتوانم تهیه کنم چون با سفارش از فروشگاههای برخط و از طریق پست، کتاب به دستش میرسد حتی در دورافتادهترین شهرها و روستاها هم کتاب مدنظرشان را میتوانند دریافت کنند.
جمعیت کتابخوان تعیینکننده شمارگان است
حقی میگوید: امروز در ماجرای کتابخوانی، مشکل تربیت نسل کتابخوان داریم و مشخص نیست عهدهدار این مأموریت کیست؟ چه نهادها، مجموعهها یا افرادی چنین مأموریتی را گردن گرفتهاند؟ آموزش و پرورش، وزارت ارشاد، وزارت علوم، شورای عالی انقلاب فرهنگی، کجا؟ اگر هم مشخص شود عهدهدار این مأموریت، فلان وزارتخانه و نهاد است اساساً تکالیفش برای انجام این مأموریت چیست؟ به عنوان یک فعال حوزه نشر تاکنون اقدامی جدی در این باره ندیده ام.
وی با بیان اینکه نظم نانوشته خوبی در بازار نشر حاکم است، خاطرنشان میکند: مسئله جدی امروز نشر، پرورش نسل کتابخوان است. باید برای بازار نشر مشتری وجود داشته باشد چون تعداد کتابخوانها؛ تعداد عناوین و شمارگان را تعیین میکنند. وقتی نسل کتابخوانی تربیت نشده است چطور میتوان انتظار افزایش تصاعدی شمارگان کتاب را داشت.
ناشر کتابستان معرفت با بیان اینکه مأموریت یعنی وظیفه سازمانی آن وزارتخانه که باید درباره اقدامها و کمکاریهایش پاسخگو باشد، عنوان میکند: هر چه مقاطع تحصیلی دانشآموزان بالاتر میرود، مطالعه از زندگیشان حذف میشود و فقط روی متون درسی متمرکز میشوند یعنی نظام آموزش و پرورش به آنها القا میکند برای اینکه آدم موفقی شوید کتاب نخوانید درس بخوانید!
او درباره تأثیر شبکههای مجازی در ترغیب مردم به کتابخوانی و افزایش سرانه مطالعه میگوید: ناشران از ظرفیتهای شبکههای اجتماعی برای تبلیغ کتابشان بهره میبرند و الان بیش از دهها عنوان کتاب داریم که شمارگان بالایی دارند یعنی با تجدید چاپ به شمارگان بالای ۵۰ هزار رسیدهاند مثلاً کتاب «خار و میخک» را که اخیراً چاپ کردیم در سه هفته، ۱۴بار چاپ شده است.
کتابهای «یادت باشد»، «هواتو دارم»، «رؤیای نیمه شب» و... هم چاپهای متعددی داشتهاند و هر ماه تجدید چاپ میشوند.
فضای مجازی به مسلخ کتابخوانی تبدیل شده است
نویسنده کتاب «روضه» با بیان اینکه شبکههای اجتماعی در دیده شدن کتابها مؤثرند اما در نخواندن کتاب تأثیر بیشتری دارند، توضیح میدهد: میانگین سرانه مصرف اینترنت برای هر ایرانی ۴ ساعت است و این یعنی پر کردن تمام اوقات فراغت افراد، به بیان دیگر به همان نسبت که شبکههای اجتماعی و فضای مجازی توسعه یافتهاند فرصت کتاب خواندن هم کم شده است.
او با تأکید بر اینکه تعریف مطالعه به معنای خواندن کپشن در اینستاگرام نیست، میگوید: مطالعه یعنی عمیق شدن و در رسانهای که کار ویژهاش، اطلاعات سطحی است چطور میتوان به دنبال عمق بود. اتفاقی که سرانه مطالعه را به شدت در چند سال اخیر به حاشیه برده، فراگیر شدن شبکههای اجتماعی است. فضای مجازی شاید برای معرفی کتابها فرصت خوبی را فراهم کند اما خودش مانع اصلی کتاب خواندن است.
حقی با بیان اینکه بیشتر ناشرانی که برای تولید کتاب زحمت میکشند همان انرژی و توان را برای تبلیغ کتابهایشان در فضای مجازی نیز صرف میکنند، عنوان میکند: به همین دلیل کتابهای برخی ناشران بیشتر دیده میشود و به چاپهای متعدد میرسد اما فضای مجازی به مسلخ کتابخوانی تبدیل شده است و هر چه فضای مجازی گسترده میشود، سطح مطالعه هم محدودتر میشود.ناشر کتابستان معرفت یکی از معضلات پیش روی جامعه کتابخوان را بالا رفتن قیمت کتاب دانسته و میافزاید: درآمد عموم جامعه به نسبت تورم قیمت کتاب، قابل قیاس نیست. قیمت کتاب در سه سال اخیر ۲۳۰ درصد گران شده و افزایش حقوق قانون کار در مدت مشابه به ۱۰۰ درصد هم نرسیده است و این موجب میشود قدرت خرید جامعه کتابخوان کم شود.
وی خاطرنشان میکند: البته اینکه گرانی کتاب سبب پایین آمدن سرانه مطالعه شده، درست نیست چون افراد کتابخوان راه حل مقابله با این گرانی را پیدا میکنند؛ یا کتاب اشتراکی میگیرند یا کتابهای دست دوم میخرند و یا از منابع کتابخانههای عمومی استفاده میکنند. به گفته حقی، جامعه کتابخوان مسیر خودش را پیدا میکند ولی وقتی قیمت کتاب حدود سه برابر متوسط حقوق یک سال بالا برود، قدرت خرید کاهش مییابد. وی توضیح میدهد: کسی که پیشتر هر هفته سه کتاب میخریده، الان توان خرید یک یا دو کتاب را دارد. جامعه کتابخوانی که در کشور حدود یک میلیون نفر هستند و پیشتر با ۱۰درصد درآمد ماهیانهاش، سبد فرهنگی خود و خانوادهاش را پر میکرده، الان هم با همان ۱۰درصد این کار را میکند اما ۱۰درصد سه سال پیش الان در قدرت خرید او به ۴درصد رسیده است. وی در پایان یادآور میشود: کاهش قدرت خرید کالای فرهنگی، مسئله جدی جامعه کتابخوان است و به همان نسبت شمارگان کتاب هم کم شده است یعنی اگر چند سال پیش تیراژ ۲ تا ۳ هزار تا مرسوم بود الان به ۵۰۰ تا هزار رسیده چون قدرت خرید جامعه کتابخوان پایین آمده است.
نظر شما