ایستادهام و نگاه میکنم به دخترانی که تنها صاحب مجلس میداند چه در دلشان میگذرد. یکی پیش از شروع روضه و مراسم اشکهایش جاری شده و زیر لب با خودش نجوا میکند. آن طرفتر یکی مفاتیح دست گرفته و حدیث کسا میخواند. یکی به دیگری میگوید پس از این مراسم به خانهشان بیاید تا با هم به مادرش برای نذری امشب کمک کنند.
یکی دیگر آرام زیر لب ذکر میگوید و تسبیح صورتیاش را میگرداند. هر یک از آنها خواستههای قلبی مخصوص خودشان را دارند اما دعایی که بینشان مشترک است این است: «صلی الله علیک یا فاطمه(س)». این را میگویند و از حضرت فاطمه زهرا(س) میخواهند برایشان دعا کند تا ابدُالدهر سر سفره اهل بیت(ع) باشند، دعا کند دست حاجتشان را فقط به در خانه این خاندان بیاورند و جوانیشان در این راه فدا شود، دعا کند سال بعد هم از مشکیپوشان عزایشان و از خدمتگزاران موکبهایشان باشند، دعا کند ذکر «یا فاطمه(س)» تنها برای این شبهایشان نباشد و در این راه بمانند.
کاری که از دست ما برمیآید
میدانستم میزبان من در این مراسم جمعی از دختران هیئت فاطمه زهرا(س) است و هر کدام از آنها گوشهای از کار را گرفتهاند. از خادمهایی که در ورودی مراسم ایستادهاند گرفته تا پذیرایی، انتظامات و چایخانه و حتی مدیریت. بله! مدیریت مراسم هم بر عهده یکی از دختران دهه هشتادی بود. زهرا صیمری که متولد ۸۲ است و سال دوم رشته جامعهشناسی را میگذراند؛ تأکید دارد در برنامهریزی که برای مراسم انجام میشود، اول از همه ذائقه نوجوانان و جوانان را در نظر میگیرند و برنامه را متناسب با روحیات آنها چیدهاند. برای این مراسم هم با توجه به ملاکی که گفته شد، حدود دو هفتهای تدارک دیدهاند. او درباره مراسم امروز میگوید: «پس از سخنرانی که در باب فضائل حضرت فاطمه زهرا(س) توسط حجتالاسلام والمسلمین حاج آقای مقدم انجام میشود، ما با توجه به کتابی که از قبل به بچهها معرفی شده، پیش میرویم و تفسیر آن را انجام میدهیم. کتابی که این بار به آن پرداختهایم، کتاب «تجلی توحید» است که در آن به نقش توحید در زندگی حضرت فاطمه(س) میپردازد. پس از آن، مراسم مداحی را داریم و سپس تشییع پیکر نمادین حضرت فاطمه(س) را انجام میدهیم. ایده این نمایش پس از آن به سرمان زد که خواندیم و دیدیم که چقدر به خاک سپردن حضرت غریبانه بوده و هر کدام از ما احساس کردیم کوچکترین کاری که از دستمان برمیآید، این است که یک مراسم نمادین باشکوه برای ایشان برگزار کنیم».
چون که صد آمد، نود هم پیش ماست
زهرا صیمری که حالا به خوبی از پس مدیریت تیم ۲۰نفری مراسم ظهر شهادت برآمده، درباره اعضای تیم و گروه خدام میگوید: «ما در هیئت به صورت ثابت یک تیم ۱۵نفری داریم که هر هفته در اتاق فکر، ایدهپردازیها را از دکور گرفته تا محتوای نشریه انجام میدهیم. هر کدام از ما هم مسئولیت خاص خودمان مثل مسئول اجرایی، نشریه، دکور، رسانه، پذیرایی و... را بر عهده داریم. اما تیم خادمها که از بچههای بینهایتی مؤسسه جوانان آستان قدس هستند، هر دو هفته برای مراسم تغییر میکنند تا همگی بتوانند مسئولیتی داشته باشند و حس خدمت را تجربه کنند». از زهرا درباره کارهای خارج از هیئت پرسیدم، مثلاً حالا که ایام امتحانات میانترم دانشگاهی است و باید وقت زیادی برای مطالعه بگذارد و از طرفی هم مسئولیتهایی در خانه دارد که باید به آنها بپردازد، چگونه این فضاها را مدیریت میکند و این چنین خوب از پس آنها برمیآید؟ زهرا میگوید: «یک ضربالمثل هست که خیلی دوستش دارم. میگوید چون صد آمد، نود هم پیش ماست. من فکر میکنم کاری که اینجا انجام میدهم همان صد است. یعنی این مورد بارها در روزمره به من ثابت شده است. من احساس میکنم بابت فعالیتهایی که در هیئت انجام میدهم، خود خانم فاطمه زهرا(س) به زمان من برکت میدهد. البته گاهی هم لازم است به خاطر علاقهمندی همزمان به رشته تحصیلی و امور هیئت و مطالعه آزاد، از خواب یا چیزهای دیگر هم بزنم اما خوب میدانم که حسابی میارزد».
نخستین مسئولیت ما این است که آگاه باشیم
حس صمیمیت میان بچههای هیئت فاطمه زهرا(س) پررنگترین چیزی بود که به چشمم آمد. تیم خدام مراسم با وجود فاصله سنیای که داشتند و بعضیهایشان حتی برای نخستین بار بود که یکدیگر را میدیدند و با هم آشنا میشدند، اما روحیه همدلی بینشان ستودنی بود. بین خدام مراسم، فاطمه زهرا نیازی کوچکترینشان بود. او متولد آذر ماه ۸۸ بود و چند روز دیگر ۱۵ سالش میشد. با او وقتی آشنا شدم که شنیدم در میان حرفهایی که با دوست خادم جدیدش میزد، میگفت: «درست بعد از عید امسال با توجه به شهادت شخصیتهای بزرگ احساس کردم در یک پیچ تاریخی مهم هستیم که هر کدام از ما در برابرش مسئولیم و نخستین مسئولیت ما هم این است که درباره شرایط زمانه آگاهی کسب کنیم». از فاطمه زهرا پرسیدم در مسیری که پیش گرفتی، چه کسی را الگوی خودت قرار دادی؟ گفت: «من این نور و آگاهی را با حضور در مؤسسه پیدا میکنم و اگر حتی بتوانم یک نفر را در این مسیر با خود همراه کنم، پس من هم یک قدم مثبت برداشتهام. در این راه هم امیرالمؤمنین(ع) که ارادت قلبی خیلی زیادی به ایشان دارم و همچنین حضرت فاطمه زهرا(س)، بانوی محبوب خدا که خدا را شکر هماسمشان هم هستم، الگوی خودم قرار دادهام. حضرت فاطمه زهرا(س) همیشه آن کسی بوده که در هر موقعیتی با شرایط بد جسمی و شرایط سخت اجتماعی باز هم دغدغه معرفی دین را داشته است و از طرفی هم از لحاظ محتوایی و از لحاظ اینکه احکام و معارف دین را به خوبی میدانست، همواره برتر بود. حالا من هم این وظیفه را در خودم احساس میکنم که فارغ از شرایط و بهانههایی که وجود دارد، خودم را آگاه کنم و این آگاهی را به دیگران هم انتقال دهم».
دعای پایانی...
جمع دختران دهه هشتادی در پایان مراسم ظهر شهادت، تشییع پیکر نمادینی هم تدارک دیده بودند که آن را به خوبی اجرا کردند. دخترانی که حالا انگار تمام ماتمهای عالم در دل کوچکشان جمع شده بود و دست ادب بر سینه میکوبیدند و آرام اشک میریختند. دخترانی که هر یک در پایان مراسم با خودشان عهد بستهاند در مسیر زندگی صاحب این روز را مد نظر داشته باشند، پس از هر نماز تسبیحات حضرت را بگویند و برای ظهور منتقم و منجی عالم دعا کنند.
خبرنگار: الهه ضمیری
نظر شما