شکی نیست رخدادهای ۱۸ آذر ۱۴۰۳ (۸ دسامبر۲۰۲۴) بسیار مهم و تأثیرگذار در حوزه مقاومت و چه‌بسا جهان است که برای دریافت نتایج آن باید کمی صبر کرد؛ ولی این تصور که سقوط اسد را ضربه مهلک که بتواند محور مقاومت را از دایره تأثیرسازی منطقه‌ای خارج کند، ناآگاهانه و مبالغه‌آمیز است.
 جبهه مقاومت زاییده بحران‌هاست؛ در بحران‌ها زیست کرده، رشد و نمو یافته و مطمئناً از کوران حوادث جاری نیز سربلند بیرون خواهد آمد. با اینکه به نظر جلوگیری از بروز اتفاقات سوریه ممکن به نظر می‌رسد اما در مرحله کنونی ما باید یک آسیب‌شناسی جدی داشته و با منطق، صبوری و طراحی دوباره به سمت‌وسوی ازبین‌بردن نقاط ضعف و تقویت نقاط قوت خود حرکت کنیم.
 اینکه اکنون چه‌کار باید کرد پرسشی مهم است؟ غرب که در طول حیات انقلاب اسلامی از دشمنی با ما دست برنداشته مطمئناً فرصت اخیر را هم موقعیتی بزرگ برای ضربه‌زدن به منافع جمهوری اسلامی ایران می‌داند؛ بنابراین قابل‌تصور است در ادامه دشمن باهدف تحریک احساسات داخلی دست به اقدامات غافلگیرکننده چه در درون و چه در اطراف مرزهای ما بزند و ما باید نسبت به این تحرکات هوشیار باشیم. به‌ویژه موضوع کشاندن دامنه بحران به دیگر کشورهای حوزه مقاومت مانند عراق، لبنان و یمن هم باید جدی گرفته شود. البته دست ما برای پاسخ به هرگونه شرارت دشمن بسته نیست. در چنین محیطی انجام اقدامات پیش‌دستانه مانند اجرای عملیات وعده صادق ۳ 
می‌تواند روحیه تضعیف شده را به بدنه جبهه مقاومت تزریق کرده و از سوی دیگر دشمن را دچار انفعال کند.
 تحولات سوریه البته یک نکته بسیار مهم را هم به ما یادآور شد و آن هم تقویت سرمایه اجتماعی در کشورهای مختلف است. یکی از رویکردهایی که باید به آن پرداخته شود، خروج از فضای امنیتی و نظامی و تمرکز بیشتر بر رویکردهای اجتماعی است. جبهه مقاومت باید از مردم دعوت کند و تلاش کند قدرت اجتماعی خود را تقویت کند. این امر نه‌تنها در افزایش حمایت عمومی از مقاومت مؤثر است؛ بلکه در تقویت همبستگی داخلی نیز نقش بسزایی خواهد داشت. درصورتی‌که بشار اسد در سوریه به سمت اصلاحات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی می‌رفت، می‌توانست وضعیت بهتری را برای کشور و منطقه رقم بزند و بسیاری از بحران‌های کنونی اجتناب‌پذیر بود. به همین دلیل، جبهه مقاومت باید به‌طورجدی به مسئله محبوبیت خود در کشورهای مسلمان و عربی توجه کند و تلاش کند این محبوبیت را در میان مردم کشورهای مختلف تقویت کند.
 یکی از ضعف‌های مهم دیگر محور مقاومت در دوران اخیر، بی‌توجهی به مسائل جنگ‌های ادراکی، شناختی و هیبریدی بوده است. در این زمینه، مقاومت با چالش‌های جدی مواجه بوده و تقویت توانمندی‌ها در این حوزه‌ها می‌تواند به جلوگیری از تأثیرات منفی و مقابله با تهدیدات دشمن کمک کند. همچنین این جبهه باید یک آسیب‌شناسی جدی از عملکرد گذشته خود انجام دهد. در این فرایند، ضروری است استراتژی‌ها و راهبردهای موجود بازنگری شوند. تغییر رویکردها و اصلاح ساختارها و افراد کلیدی در جبهه مقاومت می‌تواند به‌عنوان یک گام اساسی در تقویت توانمندی‌های این جبهه مطرح شود. این تغییرات، در کنار تقویت بُعد اجتماعی و ارتباطات بین‌المللی، می‌تواند به افزایش مؤثر قدرت جبهه مقاومت در برابر چالش‌های آینده کمک کند.
 در نهایت، باید تأکید کرد جبهه مقاومت نباید دشمنان خود را دست‌کم بگیرد. دشمنان می‌توانند از داخل به محور مقاومت ضربه بزنند، شناخت دقیق و همه‌جانبه تهدیدات و طراحی راهبردهای متناسب با آن‌ها امری حیاتی است. به فضل الهی و با درک صحیح از تهدیدات و استفاده از ظرفیت‌های داخلی و بین‌المللی، آینده‌ای روشن برای جبهه مقاومت قابل‌تحقق است.